اوضاع در سرزمینهای اشغالی از مرز هشدار گذشت
انتفاضه سوم در سرزمینهای اشغالی
«داود کُتّاب»، روزنامه نگار فلسطینی و استاد سابق روزنامه نگاری در دانشگاه پرینستون میگوید: سخنان محمود عباس آن اندک امیدی را که در میان فلسطینیها برای آینده بهتر وجود داشت،بر باد داد. برخی دیگر درگیریهای اخیری که میان مبارزان فلسطینی و اشغالگران صهیونیست به راه افتاده را انتفاضه سوم مینامند. گروه دیگری هم معتقدند ریشه ناآرامیها و اتفاقات اخیر در سرزمینهای اشغالی ناشی از نگرانی و عصبانیت اسرائیل از تحولات سوریه است. اما علت ناآرامیها و درگیریهای اخیر چیست؟
مشکل اول در «درون فلسطین» و «نگاه آنها به آینده» است. الجزیره در گزارشی مینویسد: اکثریت جمعیت فلسطین امروز جوان است. براساس اداره آمار فلسطین، ۷۰ درصد از جمعیت ۵/ ۴ میلیونی فلسطینیها که در نوار غزه و اراضی غربی زندگی میکنند زیر ۲۹ سال هستند. بدیهی است که جوان در هر کجای دنیا که باشد به دنبال آیندهای بهتر است. اما برای جوان فلسطینی فضای سیاسی بسته است و هیچ آینده واقعی را نه برای خود و نه برای دولت مستقل فلسطینی نمیتواند متصور شود. داود کُتّاب مینویسد: «مهم نیست که نام فلسطین در سازمان ملل و سایر نقاط دنیا چند بار تکرار میشود. مهم این است که جوان فلسطینی وقتی به پیرامون خود مینگرد هیچ امیدی به آینده نمیبیند: نه درآمدی، نه زندگی، نه شغلی. همه چیز حول ویرانی، درگیری و خرابی میچرخد.»
این احساس در میان فلسطینیها وجود دارد که اگرچه عرب هستند اما در جهان عرب «تنها» هستند. آنها حس میکنند به تنهایی باید بارمسوولیت اعراب برای دفاع از اماکن مقدس را بر دوش بکشند. داود کُتّاب میگوید: وقتی فلسطینیها میبینند هیچ صدایی از جهان عرب برای دفاع از آنها بلند نمیشود، وقتی میبینند در میادین بینالمللی تنها هستند، وقتی میبینند اعراب به جای پرداختن به نزاع چند دههای فلسطین- اسرائیل به عراق و لبنان و سوریه توجه میکنند، دچار سرخوردگی میشوند. داود کُتّاب میافزاید: فلسطینیها وقتی میبینند برادران عربشان پول خود را صرف تجهیز گروههای تندرو در عراق و سوریه میکنند و بخش دیگری از این پول را صرف خرید مدرن ترین تسلیحات جنگی میکنند، از اینکه فلسطینی هستند و در خط مقدم نبرد علیه اسرائیل هستند، سرخورده میشوند.
با مشاهده چنین وضعیتی طبیعی است که جوان فلسطینی واکنشی خشونت بار به آیندهای که هیچ تصوری از آن ندارد، نشان دهد. الجزیره در گزارشی مینویسد فلسطینیها نه تنها ضعف رهبران خود را میبینند (که مشکل را در کنار گذاشتن توافق اسلو میبیند) بلکه از اینکه از موقعیتی مانند اردن (که متحد آمریکاست و رابطه دیپلماتیک با اسرائیل هم دارد) هم بیبهره هستند و رهبرانشان نمیتوانند واکنشی به تجاوزات روتین و روزمره اسرائیل نشان دهند واقعا پریشان میشوند. فلسطینیها نوار غزه را جزو مناطق فراموش شده از سوی جهانیان میپندارند. حتی مصر هم هیچ حقی برای تحرک فلسطینیها در این باریکه نمیبیند. تحلیلگرانی مانند داود کُتّاب مشکل را در درون میبینند. آنها بر این باورند که ضعف رهبرانی مانند عباس در مواجهه با اسرائیل یکی از دلایل این خشونتهاست. گروهی دیگر معتقدند که سرخوردگی جوانان فلسطینی و فقدان آینده برای آنها و سکوت جهان عرب باعث شده فلسطینیها به خود متکی باشند نه «به بیرون.»
انتفاضه سوم؟
با مشاهده این وضعیت و نوع مواجهه فلسطینیها با اسرائیل برخی از تحلیلگران میگویند: نزاع دو طرف «وارد فاز جدیدی شده است.» این دسته از تحلیلگران معتقدند «انتفاضه سوم در شرف شکلگیری است» و این انتفاضه «در یک واقعیت فیزیکی و سیاسی جدیدی در حال تکامل است.» «جاناتان کوک»، گزارشگر الجزیره مینویسد: «جامعه فلسطینی با دیوارهای جدایی، ایستوبازرسیها، شهرکسازیها و پایگاه نظامی گسترده اتمیزه شده است.» او معتقد است اسرائیل با سیاستی واحد به دنبال خرد کردن و تکه تکه کردن فلسطین و جدا کردن فلسطینیها از یکدیگر است. اسرائیل با خزیدن به درون سرزمینهای فلسطینی و با کشیدن دیوار حائل، برقراری ایستوبازرسیها، اسکان یهودیها در میان فلسطینیها و سرزمینهای آنها همگی شواهدی - هرچند کوچک- از استراتژی اتمیزه ساختن فلسطین است. «کوک» مینویسد یکی از دلایل طغیان فلسطینیها میتواند همین عامل باشد.
از سوی دیگر، جنبش ملی فلسطینی بسیار متفرق است، جهان عرب بسیار به هم ریخته است، غرب بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود متمرکز است و اسرائیل با بهرهگیری از این وضعیت شرایط را برای اعمال فشار بر فلسطینیها مساعد دیده است. «مناخیم کلین»، از دانشگاه بار ایلان به الجزیره میگوید: «بر خلاف انتفاضههای دیگر، انتفاضه جدید فلسطینیها فقط در راستای ایدئولوژی مقاومت نیست بلکه محرک آن حضور گسترده شهرک نشینها و بانیان این شهرکها هم در روی زمین و هم در بخشهای مختلف کابینه است.» او میگوید: «اکنون هیچ حائل یا فاصلهای میان جوامع فلسطینی با این شهرکها وجود ندارد و همین باعث تنشهای دائمی شده است.» این شهرکنشینها خودشان یکی از عوامل فتنهگری علیه فلسطینیان هستند. آنها یا به سوی جوامع فلسطینی سنگ پراکنی میکنند یا از سلاح گرم علیه آنها استفاده میکنند. آنها مکانهای عبادت فلسطینیان را به آتش میکشند، زمینهای آنها را مصادره میکنند، محصولات شان را میسوزانند و بر منابع آبی فلسطینیها مسلط شدهاند. خشم جوانان فلسطینی علیه شهرک نشینها بی جهت نیست.
جاناتان کوک میافزاید احساس آسیبپذیری فلسطینیها در برابر شهرکنشینها با کشتن سه عضو از خانواده «دوابش» از جمله کودک 18 ماهه آنها آشکارتر شد. چنین است که سلاح جدید فلسطینیها هم از غلاف بیرون آمد. اگر در گذشته با پرتاب سنگ و مواد آتشزا به مصاف سربازان اسرائیلی میرفتند اما اکنون حمل کارد به سلاح جدید فلسطینیها تبدیل شده است. آنها هنگام عبور از کنار شهرک نشینها یا سربازان اسرائیلی ناگهان کارد خود را در پهلوی آنها فرو میکنند.
فلسطینیزاسیون جهان عرب
«سمیر اسواد»، اندیشمند سیاسی در دانشگاه بیرزیت نزدیک رامالله میگوید: فلسطینیها در مواجهه با تهدید شهرک نشینها و به دنبال خلأ رهبری «خودشان میکوشند تا خود را به لحاظ محلی در روستاها یا مناطق همجوار سازماندهی کنند.» او میگوید: فلسطینیها نمیدانند چه میخواهند: «آیا باید در برابر اشغالگری برخیزند، بدبختیهای فردی که از شهرکنشینهای مسلح تحمل میکنند را علم کنند یا بی مسوولیتی و ضعف رهبری رهبران فلسطین را در بوق و کرنا کنند.» چنین است که مروان معاشر، تحلیلگر ارشد الجزیره، ریشه مساله فلسطین را در بحران جهان عرب میداند. او مینویسد جهان عرب در گرداب مشکلات فرو رفته است. جهان عرب به دلیل مشکلات مربوط به جنگ، سرکوب و دیکتاتوریهای نظامی فرآیند « فلسطینیزاسیون» را در پیش گرفته است. این تحلیلگر عرب بر این باور است که هر نقطه از جغرافیای جهان عرب با مشکلات خاص خود دست و پنجه نرم میکند و هیچ نقطه امنی در جهان عرب وجود ندارد. وقتی منطقه درگیر مشکلات خود است دیگر جایی برای اندیشیدن در مورد مساله فلسطین باقی نمیماند. مروان معاشر مینویسد: ریشه این مشکلات به دوران بوش دوم باز میگردد که با تفکر اسرائیلی خود به دنبال «اسرائیلیزه کردن» جهان عرب بود.
ارسال نظر