پوتین در سوریه بهدنبال چیست؟
رستاخیز مسکو در دریای سیاه و مدیترانه
این هدف چیزی نیست جز اشتیاق ژئوپلیتیک مسکو که در DNA روسها عمیقا ریشه دارد: یعنی برقراری جای پای سیاسی و نظامی در شرق مدیترانه. مداخله روسیه چیزی بیش از حمایت از اسد است. این مداخله راهی است برای تضمین اینکه وقتی در مورد آینده سوریه تصمیمگیری میشود مسکو جایی در کنار میز داشته باشد.
این هدف چیزی نیست جز اشتیاق ژئوپلیتیک مسکو که در DNA روسها عمیقا ریشه دارد: یعنی برقراری جای پای سیاسی و نظامی در شرق مدیترانه. مداخله روسیه چیزی بیش از حمایت از اسد است. این مداخله راهی است برای تضمین اینکه وقتی در مورد آینده سوریه تصمیمگیری میشود مسکو جایی در کنار میز داشته باشد. به عبارت دیگر، تمرکز پوتین بر کاخ ریاست جمهوری در دمشق نیست بلکه بر بندر به تازگی نوسازی شده طرطوس است. طرطوس تنها پایگاه دریایی در خاک کشوری خارجی و جایی است که در جنوب ناتو قرار دارد.
«سیجبرن دو ژونگ»، تحلیلگری در مرکز مطالعات استراتژیک در لاهه، میگوید: «برای روسها ماندن یا رفتن اسد اهمیت ندارد. آنچه آنها میخواهند تضمین منافع شان است و قطعا خواهان دسترسی به مدیترانه هستند.» ماجراجویی روسیه در مدیترانه قرنها پیش شروع شد؛ از دوران تزارها و کمیسرها و جنگهای سرد و گرم گذشته و به زمان حال رسیده است. پطر کبیر، با تسخیر دژ آزوف در ۱۶۹۶ که دریای سیاه را به روی کشتیهای روسی گشود روسیه را به کشوری دریایی تبدیل کرد. اما دریای سیاه همچون یک بطری است که در آن با چوب پنبه بسته شده است، مگر اینکه تنگههای ترکیه و شرق مدیترانه به کنترل و تصرف درآید. این تلاش- که در مفهوم ساده اما در عمل زیرکانه است- تبیینکننده بخش زیادی از تاریخ امپریالیستی روسیه در قرون ۱۸ و ۱۹، تلاشهای اتحاد شوروی در قرن ۲۰ و قمارهای روسیه پساشوروی در قرن ۲۱ است و این شامل حضور ناگهانی پوتین در جنگ داخلی فعلی در سوریه هم میشود.
«جف منکوف»، سرپرست برنامه روسیه و اوراسیا در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، میگوید: «تمرکز بیشتر روسها بر شرق مدیترانه است، همان جایی که روسیه از فرصتهای استراتژیک برخوردار است. این برداشت وجود دارد که روسیه در حال عقبنشینی است و با توجه به جایگاه پیشینیای که روسیه در سوریه از آن برخوردار است، از توان بیشتری برای حمایت از قدرت خود در منطقه برخوردار است.» روسیه تحت رهبری پوتین کارتهای زیادی برای بازی دارد و تلاش دارد تا افتخارات از دست رفته دوران شوروی را بازیابد. این بازیابی افتخارات از حضور گسترده در قطب شمال گرفته تا اتحادیه اقتصادی اوراسیا و تا محورنگاه دیپلماتیک به آسیا را شامل میشود البته ذکری از الحاق کریمه به میان نمیآوریم. اما در نهایت، پوتین منطقه شرق مدیترانه را به نقطه تمرکزی برای روسیه مدرن تبدیل کرده است؛ درست به همان اندازه که برای اسلاف او در دوران شوروی در دهههای 50، 60 و 70 چنین بود و به یک وسواس تبدیل شده بود. وقتی شرق مدیترانه در آن زمان بهعنوان مسیری مهم برای حمل مقادیر عظیمی نفت از خاورمیانه به اروپا دارای اهمیت بود، امروز هم بهعنوان منبع انرژی به نوبه خود اهمیت دارد و سوریه، لبنان، قبرس، اسرائیل و مصر همگی به هر شکلی به دنبال دسترسی به ذخایر دریایی گاز طبیعی هستند.
حضور روسیه در سوریه و تلاش برای نفوذ در مدیترانه به معنای دور کردن توجه جهان از مناقشه در اوکراین و الحاق کریمه بهروسیه نیست. با تسخیر کریمه، بندر سواستوپول هم به دست روسها افتاد. این بندر پایگاه مهم برای ناوگان دریای سیاه شوروی بود اما به مدت ۲۰ سال در دست کییف مستقل قرار گرفت. اما برتری دریایی در دریای بسته سیاه یک ابزار است نه هدف. دریای سیاه فقط یک مجراست: از طریق بسفر و داردانل و شرق مدیترانه، حضور در آنجا حیاتی است. همه چیز در سال ۲۰۱۲ شروع شد که روسها یک نیروی ویژه دائمی در مدیترانه برقرار کردند که آخرین بار در روزهای افول شوروی دیده شده بود. هفته گذشته، مقامهای وزارت دفاع روسیه اعلام کردند یک مانور بزرگ دریایی در شرق مدیترانه برگزار خواهند کرد. در کنار این مساله، نوسازی و توسعه گام به گام پایگاه دریایی طرطوس هم رخ داده تا بتواند کشتیهای جنگی بزرگ و مدرن، مانند موشکهای کروز «مسکووا» یا ناو هواپیمابر «دریاسالار کوزنتسوف» را در خود جا دهد و بتواند به آنها خدمترسانی کند. تمایل روسیه برای قدرتمند ماندن در منطقه با اعزام یک کارگاه دریایی شناور به طرطوس در روز پنجشنبه برای کمک به خدمترسانی به آن کشتیها و فعال نگه داشتن آنها آشکار شد.
حضور روسیه در منطقه تنها محدود به سوریه نبوده است؛ کشوری که بیش از یک دهه است مورد حمایت تسلیحاتی روسیه قرار دارد. در سالهای اخیر، روسیه به سایر کشورهای حوزه مدیترانه هم نزدیک شده تا هم آنها را از غرب بگسلد و هم دسترسی کشتیها و جنگندههای روسی را تضمین کند. پوتین فعالانه رهبر چپگرای یونان را مورد حمایت قرار داده و وعده پروژههای چندین میلیاردی انرژی به او را داده و به دنبال یافتن دوستانی در ناتو و اتحادیه اروپاست. اوایل سال جاری، روسیه سخاوتمندانه میلیاردها دلار بدهی قبرس را بخشید و این به نگارش توافق پایهای جدیدی با قبرس کمک کرد. اواخر سال گذشته، پوتین «شراکت استراتژیک» با ترکیه را اعلام کرد، کشوری که پوتین میکوشد با او یک پروژه مهم و پرچالش انرژی را نهایی کند. پوتین امسال هم سه بار به مرد قدرتمند مصر عبدالفتاح السیسی کمک کرد و سال گذشته دو کشور قرارداد تسلیحاتی 3 میلیارد دلاری امضا کردند.
به گزارش فارن پالیسی، «منکوف» مدعی است: «برخی از این تلاشها فرصتطلبانه است اما آنها درک میکنند که فرصتها آنجاست و تلاش میکنند از این فرصتها بهره ببرند به گونهای که به توانایی روسیه برای ترفیع قدرتش در منطقه کمک کند.» روسیه همچنین روابط خود را با اسرائیل - نزدیکترین متحد آمریکا در منطقه- بهبود بخشیده است؛ پوتین و نتانیاهو (نخستوزیر اسرائیل) ماه گذشته در مسکو عملیات در سوریه را مورد بحث قرار دادند. مقامهای اسرائیلی منافع روسها در منطقه را مورد تایید قرار دادند. این تایید به معنای بقای اسد نیست بلکه به معنای بقای بندر طرطوس است که دارای آبهای گرم است. رستاخیز مسکو در دریای سیاه و مدیترانه باعث شده برخی ناظران آمریکایی با نگرانی به این قضیه بنگرند.
نویسندگانی که در حوزههای دریایی و رقابتهای دریایی قلم میزنند در سالهای اخیر جزئیاتی از «توازن دوباره» روسیه در مدیترانه در بحبوحه عقبنشینی نیروهای ناتو و آمریکا از این منطقه مطرح کردهاند. ژنرال «فیلیپ بریدلاو»، فرمانده ارشد ناتو، هشدار میدهد که تسخیر کریمه و اعزام تجهیزات و تسلیحات پیشرفته به سوریه باعث میشود روسیه از توانایی برقراری «منطقه ممنوعه» در دریای سیاه و مدیترانه برخوردار شود.
بریدلاو میگوید اولویت مسکو در سوریه بیشتر حفاظت از دسترسی خود به آبهای گرم است. منکوف هم میگوید جنگندههای استقرار یافته روسیه در سوریه مناسب دفاع هوایی در برابر مخالفانی در کلاس جهانی است، نه فقط برای حمله زمینی علیه تروریستها.
ارسال نظر