نیمه پر لیوان مهاجرت به اروپا
لوسی پی. مارکوز، استاد مدرسه اقتصادی آیایی
ترجمه: رفیعه هراتی
روز چهارشنبه دوم سپتامبر تصویری در رسانههای جهان منتشر شد که دنیا را تکان داد. این تصویر بدن بیجان آیلان، کودک سه ساله سوری را نشان میداد که در ساحل بودروم ترکیه آرام گرفته بود. قایق این کودک و خانوادهاش که قصد مهاجرت از سوریه به اروپا را داشتند؛ در سواحل ترکیه درهم شکست و او و برادر و مادرش را به کام مرگ کشاند. مرگ این کودک موجی از احساسات بشردوستانه را در جهان برانگیخت و توجه جامعه بینالملل را به بحران مهاجران جلب کرد.
لوسی پی. مارکوز، استاد مدرسه اقتصادی آیایی
ترجمه: رفیعه هراتی
روز چهارشنبه دوم سپتامبر تصویری در رسانههای جهان منتشر شد که دنیا را تکان داد. این تصویر بدن بیجان آیلان، کودک سه ساله سوری را نشان میداد که در ساحل بودروم ترکیه آرام گرفته بود. قایق این کودک و خانوادهاش که قصد مهاجرت از سوریه به اروپا را داشتند؛ در سواحل ترکیه درهم شکست و او و برادر و مادرش را به کام مرگ کشاند. مرگ این کودک موجی از احساسات بشردوستانه را در جهان برانگیخت و توجه جامعه بینالملل را به بحران مهاجران جلب کرد.
واکنشها و پیشنهادهای سیاسی اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن در برابر بزرگترین موج ورود مهاجران به این قاره ظرف چند دهه گذشته، بسیار مختلف بوده و بحثها پیرامون این موضوع به شدت جنبه سیاسی داشته است. سازمانهای بینالمللی و آژانسهای غیردولتی مانند یواناچسیآر(کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل)، کمیته بینالمللی نجات و رهبران مذهبی مانند پاپ فرانسیس و اسقف اعظم کانتربری نیز به مساله پناهندگان ورود کردهاند. اما غیبت یک گروه در این مباحث چشمگیر است: کسبوکارها. درشرایطی که دولتها، موسسات خیریه و سازمانهای کمککننده فعالانه درمورد تقسیم مسوولیتها درباره رسیدگی به امور مهاجران در تمام مسیر سفرشان بحث میکنند، کسبوکارهای اروپایی به شکل عجیبی سکوت کردهاند. اما در زمانی که کسبوکارها بیش از هر زمان دیگر قدرتمند هستند و شرکتهای چند ملیتی در سراسر جهان گسترده شدهاند، بخش خصوصی باید با دولتها و موسسات مردم نهاد برای کمک به رسیدگی به چالشهای کوتاهمدت و بلندمدتی که ورود گسترده پناهندگان به وجود میآورد، همکاری کند.
در واقع، رهبران صنایع در همه بخشها باید از ابتدا وارد این مساله میشدند. تنها از طریق تبدیل این چالشها به فرصتها است که میتوان از خطرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کاست. اما درمورد سکوت بخش خصوصی یک استثنای قابل توجه وجود دارد. درشرایطی که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در جبهه سیاسی بحران مهاجرت انجام وظیفه میکند، فدراسیون صنایع آلمان، درجبهه کسبوکار این بحران حضور دارد. این فدراسیون بهطور روشن و قاطع درباره مزایای مهاجران برای کسبوکارها سخن گفته است و ایجاد تغییراتی را در قوانین کار و مقررات آلمان ازجمله پیگیری سریع حق کار این افراد پیشنهاد داده است. این فدراسیون به منظور حضور و سرمایهگذاری مستمر کسبوکارها به دنبال تضمینهایی است مبنی براین که مهاجران شاغل دیپورت نخواهند شد.
اکنون زمان آن است که انجمنهای کسبوکار دیگر کشورها نیز وارد عمل شوند. کنفدراسیون صنایع انگلستان یا جنبش بنگاههای اقتصادی فرانسه قصد دارند چگونه به مساله مهاجرت واکنش نشان دهند؟ شرکتهای چند ملیتی چطور؟ به نظر آنها به منظور کمک به دولتها و اتحادیه اروپا برای رسیدگی به بحران مهاجران و تضمین ثبات بلندمدت در اروپا، چه تغییرات قانونی باید صورت گیرد؟
همه متفقالقول هستند که این چالش به مدیریت جریان ورود و فرآیند درخواست حق پناهندگی محدود نمیشود. در ماهها و سالهای آینده، کشورهای پذیرنده این پناهندگان باید نهادهایی را برای ادغام آنان در نیروی کار خود ایجاد کنند. به تعویق انداختن این کار برای مدت طولانی به معنای ازمیان رفتن یک فرصت مهم برای مشارکت در توسعه یک استراتژی موثر برای کسبوکارها، دولتها و همچنین انجمنهاست.
مشارکت در فرآیند ارزیابی، آموزش و برنامه ادغام پناهندگان در نیروی کار، به بخش خصوصی امکان میدهد از ابتدا در شکل دادن به سیاستها کمک کند تا بعدا درباره ناکامی دولت در این موارد شکایت نکند. رهبران کسبوکارها میتوانند به شناسایی مهارتها و تواناییهایی که بیشترین سود را برای آنها دارند، ایجاد دستورالعمل و برنامههای آموزشی و ارائه دورههای کارآموزی کمک کنند. مزایای این کار مشخص است. پناهندگانی که به اروپا میآیند اغلب جوان، تحصیلکرده و ماهر هستند و تمایل دارند هرچه زودتر در جامعه ادغام شوند.
آنها پادزهر جمعیت مسن و نرخ پایین تولد هستند و بسیاری از آنها آماده کار هستند. کسبوکارها میتوانند از طریق همکاری با بخش دولتی این اطمینان را به وجود آورند که مهاجران آموزش و شغلی را که نیاز دارند دریافت خواهند کرد. کسبوکارها همچنین میتوانند در شکلدهی به رفتارهای اجتماعی در قبال پناهندگان ایفای نقش کنند. این مساله به ویژه درمورد سازمانهایی که جنبه عمومی دارند، صادق است. باشگاههای فوتبال سراسر اروپا نه تنها پول اهدا میکنند، بلکه با نصب بنرهای خوشامدگویی، برگزاری کمپهای آموزشی برای مهاجران و درمورد باشگاه بایرن مونیخ، آموزش زبان، در ایجاد فضای استقبال گامهای مهمی برمیدارند.
البته همه این پناهندگان برای همیشه در اروپا نمیمانند. روزی، بسیاری از آنها به وطنشان بازمیگردند. زمانی که این پناهندگان به وطنشان بازگشتند از مهارت کافی برای کمک به بازسازی جوامع و اقتصادهایشان برخوردار خواهند بود و با کشورهایی که به آن پناهنده شدهاند، پیوندهای محکمی برقرار خواهند کرد. نباید اهمیت این سرمایهگذاری در ساختن حکومتهای آینده و روابط تجاری را دستکم گرفت. گرچه رسیدن این سرمایهگذاری به بازدهی اقتصادی، درازمدت به نظر میرسد، اما سرمایهگذاری در پناهندگان، امروز تاثیر بسیار مثبتی بر ایجاد شرکای تجاری پایدار و قوی فردا خواهد داشت. بحران پناهندگان اروپا همچنان مسالهای منحصرا سیاسی تلقی میشود، تاحدی به این دلیل که رسانهها آن را اینگونه به تصویر کشیدهاند. اما درصورتی که اکنون به آن رسیدگی شود، کسبوکارها میتوانند این تهدید را به فرصتی برای همه تبدیل کنند.
ارسال نظر