مرگ ملاعمر
محمدحسین باقی: منابع نزدیک به محمد اشرف‌غنی، رئیس‌جمهوری و عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی حکومت افغانستان و همچنین منابع امنیتی این کشور می‌گویند که ملا عمر رهبر گروه طالبان «دو یا سه سال پیش» در گذشته است. این منابع که نخواستند نامشان فاش شود، می‌گویند خبر درگذشت ملا محمد عمر از سوی حکومت پاکستان در اختیار مقام‌های افغان قرار گرفته است. ملا عمر رهبر گروه طالبان در سال‌های گذشته از نظرها دور بوده و هر سال با انتشار پیام‌های مناسبتی حرف‌هایش را از طریق وب‌سایت گروه طالبان به افراد این گروه رسانده است. دولت آمریکا پیش‌تر 10 میلیون دلار پاداش برای دستگیری او گذاشته بود.


نام ملا عمر در لیست 10 رهبر «خطرناک‌ترین گروه‌های‌تروریستی» ذکر شده است. گفته می‌شود در جریان یکی از جنگ‌ها یک چشم ملاعمر بر اثر برخورد‌ترکش زخمی شد و به شدت آسیب دید. وی بدون استفاده از مواد بی‌هوش‌کننده و ضدعفونی‌کننده، به وسیله چاقو چشمش را درآورد و پلک‌هایش را به هم دوخت. اعلام رسمی مرگ او در حالی از سوی منابع افغان اعلام می‌شود که گروه طالبان چندی است مذاکره با دولت افغانستان و برخی کشورهای منطقه را آغاز کرده است. اعلام رسمی خبر مرگ «رهبر یک چشم طالبان» اما و اگرهایی در مورد بقای این گروه مطرح کرده است: اینکه جانشین او کیست؟ مذاکرات طالبان با دولت افغانستان و برخی طرف‌های منطقه‌ای به چه سرنوشتی دچار می‌شود؟ با توجه به حضور و عضوگیری داعش در افغانستان، آیا مرگ ملا عمر می‌تواند بر نحوه مقابله این گروه با داعش اثر بگذارد؟


به گزارش «خبرگزاری جمهور» قاری حمزه سخنگوی «محاذ فدایی تحریک اسلامی طالبان»، یک شاخه منشعب از طالبان، چندی پیش به رسانه‌های پاکستانی گفت ملا عمر دو سال پیش کشته شده است. هر چند این سخن از سوی ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان به‌صورت کامل رد شد اما منابع امنیتی و اطلاعاتی افغان آن را تایید می‌کنند. مرگ ملا عمر در زمانی رخ داد که طالبان افغانستان «دوران حساسی» را از سر می‌گذرانند بی‌تردید مرگ ملاعمر در این «دوره حساس» می‌تواند سرنوشت طالبان را تعیین کند و نحوه فعالیت‌های این گروه را تحت تاثیر قرار دهد.


اولین پیامد مرگ ملاعمر اختلاف بر سر جانشینی اوست. بی‌بی‌سی در همین رابطه می‌نویسد پس از مرگ ملاعمر سه جریان احتمالا برجسته‌تر خواهند شد. جریانی‌ که براساس گزارش‌های رسانه‌های پاکستان در اطراف «ملا محمد یعقوب»، پسر ملا عمر گرد آمده‌اند؛ جریان تحت رهبری «ملا اختر محمد منصور»، معاون ملا عمر و دفتر سیاسی طالبان در قطر به رهبری طیب آقا.


روزنامه نیوز پاکستان از مخالفت شماری از اعضای ارشد طالبان با ملا اختر محمد منصور، فرد شماره دوم طالبان خبر داده و می‌نویسد منابع نزدیک به طالبان گفته‌اند آنهایی ‌که با ملا منصور مخالفت می‌کنند، گرد ملا محمد یعقوب، پسر ملا عمر جمع شده‌اند که سال گذشته از یکی از مدارس مشهور کراچی فارغ‌التحصیل شده است. آنها یعقوب را جانشین مشروع و شایسته ملا عمر می‌دانند اما دیوید لاین، گزارشگر بی‌بی‌سی در کابل به نقل از منابع طالبان از بالا گرفتن اختلافات میان دفتر سیاسی طالبان در قطر و رهبری طالبان با پاکستان خبر داده است. به گفته گزارشگر بی‌بی‌سی منابع طالبان گفته‌اند که طیب آقا، رئیس دفتر طالبان در قطر استعفا داده است. فارغ از درستی یا نادرستی این اخبار اما آنچه مسلم است اختلاف نظر بر سر رهبری طالبان در دوران «پسا ملاعمر» است که باعث شکاف‌هایی در طالبان خواهد شد و احتمالا انشعاب‌هایی را به وجود خواهد آورد.


چند دستگی در میان طالبان از توانایی چانه‌زنی این گروه با دولت افغانستان می‌کاهد. تا پیش از اینکه خبر مرگ ملاعمر اعلام شود این تصور وجود داشت که طالبان دارای مغز فرماندهی است و این گروه با برخورداری از حلقه فرماندهی مرکزی به مذاکره با دولت و طرف‌های منطقه‌ای روی آورده است اما اکنون که مرگ رهبر یک‌چشم طالبان به‌طور رسمی اعلام شد، هم دست این گروه در برابر دولت ضعیف‌تر خواهد شد، هم چند دستگی و انشعاب احتمالا رخ خواهد داد و هم از تمرکز این گروه در مبارزه با داعش کاسته می‌شود. «روزنامه افغانستان» در گزارشی می‌نویسد: طالبان با یک تیر چند نشان می‌زند؛ از یکسو همچنان می‌خواهد با توسل به سیاست چماق و هویج یعنی «درگیری نظامی» و «مذاکره» امتیاز بیشتری از دولت مرکزی بگیرد، از سوی دیگر، تلاش دارد تا به دولت نزدیک‌تر شود و با سفرهای منطقه‌ای و مذاکره با همسایگان دست برتر خود را به دولت نشان دهد و در پایان می‌کوشد تا از قامت یک جنبش خارج شده و به نیرویی تاثیرگذار در آینده افغانستان تبدیل شود. اکنون اعلام رسمی مرگ امیرالمومنین افغان تمام رشته‌های طالبان را پنبه کرد.


در این میان فرضیه‌هایی وجود دارد؛ یک فرض این است که طالبان در دوران پسا ملاعمر برای اثبات توانایی رزمی خود حملاتش را افزایش خواهد داد. به گزارش نیویورک‌تایمز، پیشروی اخیر طالبان در ۳ استان این کشور نشانه این امر است. در این حمله ۱۰۰ افسر پلیس به مدت ۱۰ روز در محاصره قرار گرفتند و بیش از ۲ هزار نیروی دیگر که عمدتا از نیروهای شبه‌نظامی مدافع دولت بودند دست به عقب‌نشینی زدند. فرض دیگر این است که دولت افغانستان دیگر این گروه را جدی نخواهد گرفت و ممکن است مذاکرات متوقف شود. فرض سوم این است که دولت افغانستان رویکرد تهاجمی‌تری در برخورد با طالبان اتخاذ کند و در نهایت شیرازه این گروه را از هم بگسلد. فرض آخر هم این است که دولت افغانستان، فارغ از درگیری‌ها و انشعابات درون طالبانی، همچنان مذاکره و در نهایت مهار این گروه را در دستور کار قرار دهد. به گزارش «روزنامه افغانستان»، آنچه تحولات این کشور را پیچیده می‌کند و تهدیدی جدی بر موجودیت طالبان است، فعال شدن نیروهای وفادار به داعش در افغانستان است. یکی از دلایل سفر منطقه‌ای نمایندگان طالبان‌ ترس از حضور داعش در افغانستان است.


در واقع، دومین مساله‌ای که حیات طالبان را به شدت متاثر خواهد ساخت، حضور داعش در افغانستان است که باعث شده برخی رهبران جهاد، در دوران حضور شوروی در افغانستان، به این گروه پیوسته و شکاف در درون طالبان را بیشتر کنند. پس از آنکه گروهی از اعضای طالبان با رهبر داعش بیعت کردند زنگ خطر برای این گروه به صدا در آمد. محمدرضا هویدا، مدیر مسوول روزنامه افغانستان در تحلیلی می‌نویسد دلیل مهمی که در پس فعالیت‌های اخیر طالبان و مذاکره این گروه با نمایندگان دولتی و طرف‌های خارجی وجود دارد از این واقعیت نشأت می‌گیرد که داعش این‌بار افغانستان را هدف گرفته است. او می‌نویسد در افغانستان زبان‌ها و قومیت‌های مختلف وجود دارد. او می‌افزاید: داعش به‌عنوان رقیب جدی طالبان که رویکردی بسیار خشن‌تر از طالبان دارد با دامن زدن به تنش‌های قومی و فرقه‌ای در افغانستان نه تنها باعث تشدید خشونت در این کشور شده، بلکه می‌تواند زنجیره حیات، ثبات ملی و انسجام افغانستان را بگسلد و این کشور را از حیزانتفاع ساقط کند.


یکی از اهداف داعش از حضور در افغانستان، دستیابی به معادن افغانستان در کنار معادن نفت عراق و سوریه است. علی قادری یکی از نویسندگان «روزنامه افغانستان» معتقد است داعش می‌کوشد، منابع مالی و درآمدی خود را متنوع سازد. بر همین اساس، به منابع ثروت در افغانستان (معادن زیرزمینی، مواد مخدر و...) چشم دوخته است؛ منابعی که مدت‌ها است عواید آن به جیب طالبان می‌رود. به نظر می‌رسد دست و پا زدن‌های طالبان بی‌جهت نباشد. این گروه پس از سال‌ها جنگ فرسایشی اکنون با دشمنی مواجه است که از ائتلاف غرب در افغانستان قوی‌تر است و می‌تواند بنیاد هستی طالبان را زیر و رو کند. طالبان می‌کوشد بقای خود را به مذاکره با طرف‌های داخلی و منطقه‌ای و حضور در دولت گره بزند تا بتواند اندکی از خطر داعش بگریزد.


بر همین اساس، برخی کارشناسان معتقدند «محتمل است که از درون این درگیری‌ها و انشعابات درون طالبانی، طالبان جدیدی شکل گیرد. با این حال، این سوال مطرح شده که اگر طالبان جدیدی از درون تحولات درون سازمانی این گروه پدید ‌آید چه نگاهی به روند مذاکره با دولت افغانستان خواهد داشت و چه تاثیری می‌تواند بر توانایی جنگی طالبان بر جا بگذارد.»


معنای پیشروی‌های طالبان

در روزهای اخیر گروه طالبان بخش‌های زیادی از خاک افغانستان در ۳ استان را تسخیر کرده است. کابل به تازگی به فکر افتاده تا پست‌های دورافتاده را در بحبوحه تهاجم طالبان تقویت کند. بیش از ۱۰۰ افسر پلیس در شمال این کشور طی این تهاجم در محاصره طالبان قرار گرفتند و هزار نفر دیگر- از جمله تعدادی سرباز و تعداد بسیاری شبه‌نظامی هوادار دولت- عقب‌نشینی کردند. حملات طالبان باعث شد این گروه بتواند در مناطق شمال شرق این کشور هم پیشروی داشته باشد؛ همان منطقه‌ای که در دهه ۹۰ و در روزگار حکومت طالبان بر افغانستان، محل استقرار نیروهای ضد طالبان بود.


روز دوشنبه تعدادی از شورشیان طالبان به استان «ساری پول»، در شمال غرب حمله کردند و یک واحد از نیروهای پلیس را به مدت 10 روز در محاصره قرار دادند. «صلاح الدین چریک زاده» یکی از مقام‌های استانی، با تلفن به نیویورک تایمز می‌گوید که چند مقام غیرنظامی محلی همراه با 200 سرباز از یک پادگان به استان همجوار عقب نشینی کردند. به گزارش نیویورک‌تایمز، فرار نیروهای پلیسِ افغانستان از پیش روی طالبان یادآور فرار نیروهای عراقی از پیش روی داعش است که باعث تسخیر برخی پادگان‌ها به دست نیروهای داعش شد. «دولت وزیری»، سخنگوی وزارت دفاع افغانستان می‌گوید: «سقوط این منطقه اصلا نگرانی ندارد. برنامه‌هایی برای تسخیر دوباره مناطق سقوط کرده داریم و نیروهای جدیدی به شمال اعزام خواهند شد.» تهاجم طالبان به مراکز نظامی و پیشروی آنها در شهرها در حالی است که برخی نمایندگان این گروه دست به سفرهای منطقه‌ای زده و با مقام‌های برخی کشورها دیدار داشته‌اند.


هدف از این دیدار یکی حمایت از طالبان در برابر پیشروی‌های داعش در افغانستان و دیگر، حمایت از این گروه در راستای پیوستن به فرآیند دولت‌سازی در افغانستان بود. برخی کارشناسان می‌گویند فرماندهی مرکزی طالبان از سیاست چماق و هویج استفاده می‌کند: از یک سو با نیروهای دولتی در این کشور و برخی طرف‌های منطقه‌ای وارد مذاکره می‌شود و از سوی دیگر در عرصه داخلی به حملات نظامی خود ادامه می‌دهد. این گروه حملاتی هم به قندوز داشته است. «محمد عمر پخسا پران»، یکی از فرماندهان شبه‌نظامیان محلی می‌گوید: «در نبرد، تسلیحات مان ته کشید. خرید جنگ افزار برای ۲ هزار افغانی معادل ۳۳ دلار می‌شود. من از کجا این پول را برای خرید سلاح تهیه کنم؟» او فرماندهی ۷۰۰ جنگجو را در دست دارد. عمر می‌گوید: «وقتی با رئیس پلیس و فرمانده یگان دوم ارتش تماس گرفتم و خواستار کمک شدم، هیچ کس پاسخی نداد.» او می‌گوید ۱۶ نفر از مردانش زخمی و دو نفر کشته شدند و تعدادی هم هنگام عقب نشینی دستگیر شدند. او می‌افزاید حدود ۲ هزار شبه‌نظامی مدافع دولت عقب‌نشینی کردند. در حالی حملات طالبان شدت گرفته و بخش‌هایی از ۳ استان را تسخیر کرده است که خبرهایی از عضوگیری داعش در این کشور هم شنیده می‌شود. برخی معتقدند تشدید عملیات طالبان در افغانستان و تسخیر بخش‌هایی از ۳ استان شمال شرقی به مثابه زهر چشمی از نیروهای وفادار به داعش است. طالبان افغانستان را حوزه نفوذ خود می‌پندارد و حاضر به تحمل هیچ رقیبی در آنجا نیست. به همین دلیل است که رهبری طالبان در نامه‌ای «مودبانه» اما هشدارآمیز به البغدادی از آنها می‌خواهد تا پای خود را از گلیم افغانستان بیرون بکشند.