کریستوفر جانسون -اسکات کندی

ترجمه:حسین موسوی

بخش دوم

برای مثال، تصمیمات کلیدی در تابستان در شهر ساحلی «بی‌داهی» در سالگرد تاسیس حزب کمونیست چین گرفته می‌شود؛ اما هیچگاه گزارش رسمی در مورد این گردهمایی‌های محرمانه به بیرون درز نمی‌کند و اعضای غیرحزبی نیز تا آنجا که ممکن است از این جلسات به دور نگه داشته می‌شوند. در این شرایط باید گفت هنوز اولویت با حزب است و دولت به‌عنوان یک زیر مجموعه برای حزب به حساب می‌آید. در سال 2003، 73 درصد از نمایندگان کنگره خلق ملی چین از اعضای حزب به حساب می‌آمدند و امروز نیز این رقم به 72 درصد رسیده است. تقریبا بیشتر وزرا تا پیش از دهه 70 جزو اعضای حزب به حساب می‌آمدند یا دست‌کم سابقه عضویت در این حزب را داشتند (برای مثال می‌توان به وَن گانگ، وزیر علوم چین اشاره کرد که از چنین سابقه‌ای برخوردار است). در هر استانی نیز در عمل دو حاکم وجود داشت، یکی نماینده مخصوص حزب و دیگری فرماندار آن منطقه. برای اطمینان بیشتر هم خود فرماندار باید یکی از اعضای حزب می‌شد.


در زمان حکمرانی شی‌جینگ پینگ، نه تنها موضوع جدایی دولت و حزب دیگر اهمیت ندارد، بلکه دیده شده است که حزب میزان تاثیرگذاری خود را در مورد نحوه حکمرانی افزایش داده است و حتی در امور اجرایی نیز دخالت بیشتری دارد. این امر هم یک دلیل ساده دارد، از مائو به این سو بوروکراسی روزبه‌روز بیشتر شده است. در دوران حاکمیت «هو»، این بحث فراز و فرودهای بسیاری داشت و بازیگران بی‌شماری در حکومت نقش داشتند. نتیجه این شد که فساد بالا گرفت، حکومت چندپاره شد و به نظر می‌رسید حاکمیت تمایلی به انتخاب‌های دشوار ندارد. مقامات محلی و مرکزی به دنبال حفظ موقعیت خود بودند و شرکت‌های دولتی نیز در پی سودآوری و تثبیت بیشتر بودند. پاسخ «شی» به این مشکلات به‌گونه دیگری بود. او به جای حل مساله به سمت بن‌بست حرکت کرد و این به کاهش عملکرد اقتصادی منجر شده است. او با تمرکز افراطی بر وجه «قدرت» حکومت، سعی کرده است نقش حزب در ساختار قدرت خود را بیش از پیش افزایش دهد.


«شی» با این حرکت بخش بسیار بزرگی از تصمیم‌گیری‌های حکومتی را در عمل به مقامات رده بالای حزب سپرده و آنها در امور اجرایی نقش مستقیمی پیدا کرده‌اند. در ساختاری که «شی» تعریف کرده است، ۱۸ تن از مقامات مرکزی دولت که «گروه کوچک رهبری» شناخته می‌شوند، کار اجرایی را بر عهده گرفته‌اند و در این میان ۷ تن از آنها به‌طور مستقیم با خود «شی» ارتباط دارند.


سیاست خارجی

نقش مهمی که به «گروه کوچک رهبری» داده شده است به «تعمیق جامع اصلاحات» مربوط می‌شود. در این گروه 6 کمیته ایجاد شده است که رئیس هر کمیته یکی از اعضای برجسته دفتر سیاسی حزب است.


این کمیته‌ها در همه چیز دخالت مستقیم دارند از سرپا نگه داشتن اقتصاد تا درآمد طبقه متوسط. اصلاح نهادهای اقتصادی و توسعه حاکمیت قانون نیز از وظایف این گروه به‌حساب می‌آید. این گروه نخستین جلسه کاری خود را در ژانویه سال ۲۰۱۴ برگزار کرد و هم‌اینک این گروه در هر دو سطح ملی و استانی یک دفتر کاری تاسیس کرده است.


این دفاتر به‌طور مستقیم توسط «شی» و 18 نفری که از آنها نام برده شد، اداره می‌شود و در واقع این گروه را باید اعضای کابینه دانست نه شورایی که توسط « لی که کیانگ» اداره می‌شود. این گروه توسط یکی از اعضای دفاتر سیاسی حزب، یعنی «وانگ هانینگ» اداره می‌شود. او استاد سابق دانشگاه فودان است. هانینگ در روابط بین‌الملل تحصیل کرده و در همین دانشگاه نیز تدریس کرده است. او به تدریج در سلسله مراتب حزب خود را بالا کشید و به یکی از مشاوران امین «زمین» و «هو» تبدیل شد. او به‌عنوان یکی از مردان اتاق فکر دفتر سیاسی حزب، خط مشی‌های حزب را طرح‌ریزی کرده است و از او به‌عنوان «آقای فکر» نام برده می‌شود.


گروه اصلاح کوچک اقتصادی نیز توسط فردی به نام «لیو‌هی» اداره می‌شود. او برای مدت طولانی است که رهبری این گروه کوچک اقتصادی را در زمینه امور مالی و اقتصادی بر عهده داشته است. بخشی که «لیو» اداره می‌کند در چین به «کمیسیون اصلاح و توسعه ملی» معروف است. این گروه ارشدترین گروه سازمان‌های طراحی‌های اقتصادی است اما کار اصلی او نظارت بر دفاتر حزب و توسعه سیاست‌های کلان اقتصادی چین است. این دفاتر نه تنها نقش شورای دولتی را محدود می‌کند، بلکه به نظر می‌رسد «کمیسیون اصلاح و توسعه ملی» شاه مهره اصلی مدیریت و طراحی اقتصادی است. در این معنا، این کمیسیون نقش اجرایی دارد تا اینکه بیندیشد و خط‌مشی بیافریند.


پیش از اینکه «شی» نقش رهبری حزب و چین را در سال 2012 بر عهده بگیرد، هیچ‌کدام از رسانه‌های چینی حق نداشتند به معرفی اعضای این گروه کوچک رهبری بپردازند و اگر هم مطلبی می‌نوشتند تنها در حد چندین فعالیت مختصر آنها خلاصه می‌شد. در حال حاضر اما شرایط فرق کرده است. رسانه‌های دولتی حتی جلسات آنها را پوشش می‌دهند و باید گفت پوشش این جلسات یکی از وظایف استاندارد آنها شده است.


پوشش این جلسات را نمی‌توان به معنای تغییر سیاست‌ها به سمت شفاف‌سازی هر چه بیشتر دانست. این تغییر سیاست فقط نشان‌دهنده این است که قدرت تغییر کرده است. آشکارا گفته می‌شود که این گروه کوچک از سایه بیرون آمده و به‌عنوان مرکز اصلی تعیین خط مشی‌ها و هماهنگی‌ها عمل می‌کند. گروه رهبری کوچک، عمیق‌ترین اصلاحات خود را در دوازدهمین جلسه‌اش در ماه «مه» داشت. این گروه در این جلسه دستورالعملی با عنوان ترویج نوآوری و یک پروژه آزمایشی برای منافع عمومی صادر کرده است. در ماه ژوئن نیز این گروه جلسه‌ای ترتیب داد که در آن به مباحثی که به قدرت بیشتر حزب بینجامد، پرداخته شد. در این جلسات بحث شد تا حزب در شرکت‌های دولتی تاثیرگذاری بیشتری پیدا کند و در صورت وقوع فساد، این شرکت‌ها دارایی‌های خود را از دست ندهند.