متحدان راهبردی غرب در قرن ۲۱
کریستوفر مییر
سفیر سابق بریتانیا در آلمان و آمریکا
بمباران سوریه دوباره در دستور کار قرار گرفته است. دو سال پیش و زمانی که دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا به همراه فرانسه، با نیت شکست بشار اسد برنامه حمله هوایی به سوریه را مطرح میکرد، آنها در عمل به باراک اوباما اجازه دادند تا نقش خود را در عملیات نظامی در سوریه کاهش دهد. اولاند نیز مدام در نوسان بود و نمیتوانست تصمیم قاطع بگیرد. اما از آن زمان دو سال گذشته است و به شرایط امروز رسیدهایم. جنگ داخلی در سوریه بیوقفه ادامه دارد.
کریستوفر مییر
سفیر سابق بریتانیا در آلمان و آمریکا
بمباران سوریه دوباره در دستور کار قرار گرفته است. دو سال پیش و زمانی که دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا به همراه فرانسه، با نیت شکست بشار اسد برنامه حمله هوایی به سوریه را مطرح میکرد، آنها در عمل به باراک اوباما اجازه دادند تا نقش خود را در عملیات نظامی در سوریه کاهش دهد. اولاند نیز مدام در نوسان بود و نمیتوانست تصمیم قاطع بگیرد. اما از آن زمان دو سال گذشته است و به شرایط امروز رسیدهایم. جنگ داخلی در سوریه بیوقفه ادامه دارد. بحران انسانی فراگیر شده است. انبوهی از انسانها به دلیل خشونت فرار کردهاند و در حال حاضر در اردوگاههای کثیفی همچون «کاله» زندگی میکنند. شما شاید فکر کنید این یک دلیل قانعکننده میتواند باشد که دوباره اقدامات علیه اسد از سر گرفته شود. اما باید بدانید که اشتباه میکنید. حقایق در مورد سوریه پوست انداخته و تغییر کردهاند و این تغییرات کاملا به سود اسد در حال رقم خوردن است.
در تمام این مدت، هرگز اسد از سقوط هراس نداشته است،زیرا کاملا به پشتیبانی ایرانِ شیعه و روسیه اطمینان داشته است. اینها هرگز نمیتواند نشانههای ضعیف شدن سوریه به حساب آید. برای تهران و مسکو، سوریه نقش حیاتی در معادلات خاورمیانه دارد. از سال ۲۰۱۳ چه چیزی تغییر یافته است که داعش، بهعنوان یک گروه وهابی و تندرو ظهور کرده است. به نظر میرسد آنها از ناکجاآباد آمدهاند. اما باید بگویم چون ما در غرب زندگی میکنیم، هیچگاه ریشهای به دنبال یک موضوع نمیرویم. امثال تونی بلر شاید کلا موضوع را به هیچ انگارند اما داعش در واقع زاده حمله مشترک آمریکا و انگلیس به عراق هستند. با اشغال احمقانه در سال ۲۰۰۳، ارتش عراق و نظام بعث این کشور نابود شد و برای عراق سیستم دموکراسی غربی بهعنوان راهکار ارائه شد؛ آن هم با جمعیتی اکثرا شیعه. ایالاتمتحده و بریتانیا در واقع با این سیستم یک گروه تندرو خشمگین به وجود آوردند که ناگزیر از ابراز خشونت شدند.
داعش در واقع از دل القاعده بیرون آمده است. در زمان صدام حسین، داعش هیچ نشان و ظهوری در عراق نداشت. سیاست امروز غرب، همان درهم و برهم کردن اوضاع و احوال هر جایی است. مایکل فالون، وزیر دفاع بریتانیا هماینک میگوید هدف آنها بمباران داعش در عراق است، نه در سوریه. اما حتی اگر او بتواند عوام را برای این حمله متقاعد کند، اما برنامه مورد نظر یک برنامه کامل در منطقه نخواهد بود و باز هم یک جایی از کار خواهد لنگید. برای پیریزی سیاستهای منطقهای خاورمیانه بریتانیا باید انسجام و شفافیت بیشتری داشته باشد. زیرا در اینجا پرسشی که بهوجود میآید این است: آیا ما باید اساسا در بمبارانها شرکت داشته باشیم و اگر لزوم آن اثبات شده است، چرا باید فقط داعش را در عراق بمباران کنیم؟
اگر تنها یک درس از اشغال افغانستان و عراق گرفته باشیم، آن است که اگر ارتش کشورهای غربی برای مدت طولانی در یک کشور مسلمان حضور داشته باشند، آن کشورها کمکم تبدیل به یک دشمن غیرقابل کنترل میشوند. مشاهده میکنید که امروزه صفوف داعش با نیروهای مبارز خارجی مسلمان پر میشود، مسلمانانی از سراسر دنیا، حتی بریتانیاییها جذب عقاید این گروه میشوند و به سمت سوریه و عراق حرکت میکنند.
اما اوضاع در خاورمیانه پیچیدهتر از برداشتهای سادهانگارانه ماست. در سوریه ما به دنبال برکناری اسد هستیم. این عکس خواسته ایران است. اسد در سوریه در حال جنگ با داعش است. در عراق ما از شیعه پشتیبانی میکنیم و ایران نیز با این موضوع اصلا مشکلی ندارد. برای اینکه در عراق ارتش وجود خارجی ندارد و شیعیان شبهنظامی عراق با مشاوران ایرانی جای خالی ارتش عراق را پر میکنند و با این روش به جنگ داعش میروند. از طرفی چند صباحی میشود که نیروهای عشایر عراق از جنگ کردن با داعش پرهیز میکنند. در حالی که آنها در سال 2006، در کنار آمریکا به خوبی القاعده را شکست دادند. چه دوست داشته باشیم و چه نه، ما بالفعل متحد ایران و اسد شدهایم تا داعش را شکست دهیم و چند صباحی است که متحد ما نه عربستان، بلکه ایران است. بریتانیا و متحدان آن در دو سوی جبهه گیر افتادهاند: از سویی شاهد یک جنگ بین مسلمانان هستند، از سوی دیگر شاهد رقابت شدید مذهبی و ژئوپولیتیک بین ایران و عربستان سعودی هستند. نتیجه این موضوع برای ما غربیها پیچیده میشود و در نتیجه باید شاهد شکست دیگری در آیندهای نزدیک باشیم.
برای حل این موضوع تنها یک راه حل میتوان داشت: اقدام نظامی را قطع کنید و اجازه دهید منطقه خود مشکل به وجود آمده را حل کند. البته این راهکار، تهدید بودن داعش را در بریتانیا کم نمیکند اما میتوان از طریق خط مشیها، سیاستها و نیروهای اطلاعاتی به جنگ آنها برویم. اما پرسش اساسی در پایان موضوع این است: اگر داعش قصد داشته باشد فعالیتهای خود را گسترش دهد آیا متحد راهبردی ما در قرن ۲۱ برای غلبه بر داعش ایران خواهد بود؟
ارسال نظر