امنیتیهای سابق علیه مشاوران اوباما
نامه هشدارآمیز اعضای سابق شورای امنیت ملی آمریکا:
واشنگتن قدرت پیشبینی خود را از دست داده است
حسین موسوی: رئیسجمهوری آینده آمریکا میراثی از توفان و آشوب را در دنیا به ارث خواهد برد.
نامه هشدارآمیز اعضای سابق شورای امنیت ملی آمریکا:
واشنگتن قدرت پیشبینی خود را از دست داده است
حسین موسوی: رئیسجمهوری آینده آمریکا میراثی از توفان و آشوب را در دنیا به ارث خواهد برد. اولین و اصلیترین اقدامی را که خانم یا آقای رئیسجمهور آینده آمریکا باید انجام دهد، دست بردن درساختار امنیت ملی ایالاتمتحده آمریکاست. او باید ساختار امنیت ملی آمریکا را مجددا سازماندهی کند؛ زیرا این سازمان نخستین ابزار وی برای تصمیمگیریهای مهم در امور بینالمللی است. از نو بنا کردن این ساختار، با توجه به اینکه موفقیت یاشکست هر رئیسجمهوری در امور خارجی و بینالمللی به آن بستگی دارد، ضروری است. رئیسجمهوری آینده آمریکا باید در مورد مدیریت، ساختار و نیروهای کلیدی آن یک تصمیم مهم بگیرد.
در حالی که ایالاتمتحده با سرعت فراوان در حال ورود به انتخابات سال ۲۰۱۶ است و از هم اکنون شاهد به راه افتادن کمپینهای انتخاباتی است، این موضوع که نامزدان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باید در مورد تغییر ساختار شورای امنیت ملی آمریکا از نو بیندیشند، امری ضروری است.
افزون بر 70 سال است که در ایالاتمتحده، «شورای امنیت ملی آمریکا» براساس امیال شخصی و تصمیمگیریهای رئیسجمهوری آمریکا یا مشاوران ارشد آن اداره میشود. در این سیستم، رئیسجمهوری آمریکا اعضای کابینه را به آن شورا میبرد تا در مورد تصمیمگیریهای مهم امور خارجی اقداماتی انجام دهند. در عمل البته این جلسات از کیفیت پایینی برخوردار است؛ زیرا معمولا این جلسات را افراد رده پایین برگزار میکنند و رئیسجمهوری هم در نهایت مشاوران و نمایندگان خود را به این جلسه میفرستد. افزون بر این، از زمان پرزیدنت جان اف. کندی، فرآیندهای غیررسمی نیز در جلسات رسمی این شورا دخیل میشوند و در عمل حلقه مشاوران مورد اعتماد رئیسجمهوری مدام تنگتر از گذشته میشود و افراد غیررسمی در آن رشد بیشتری میکنند. از سوی دیگر، ماموریت و گردش کار، امروزه در شورای امنیت بازتابی از انقلاب اطلاعاتی در دهه نود و فراتر از آن است، که با افزایش سرعت در ارسال اطلاعات از این شورا به کاخ سفید، ضرورت بازنگری در ساختار این شورا را تقویت میکند.
در این میان ساختار رسانه هم به شدت تغییر کرده است. در این حیطه، گفته میشود رئیسجمهور آینده ایالاتمتحده باید با آگاهی کامل از این موضوع قدم در اتاق بیضی شکل (دفتر کار رئیسجمهوری آمریکا در کاخ سفید) بگذارد تا از این طریق بتواند بین اطلاعات رسمی و غیررسمی یک تعادل قابل توجه برقرار کند. اگر رئیسجمهوری با این شیوه وارد دوره کاری خود شود، میتواند برای مدیریت بحرانهای ناگزیر، بهترین تصمیم را در دستور کار قرار دهد.
اخیرا برخی از کارکنان شورای امنیت ملی آمریکا روی مدیریت این شورا دست به یک مرور اساسی زدهاند. این برای آغاز تغییرات میتواند شروع خوبی باشد.
اگر رئیسجمهوری آینده ایالاتمتحده پیرو این مسیری که آغاز شده است، باشد و توصیههایی که در گزارشها آمده است لحاظ کند، میتواند شورای امنیت ملی آمریکا را با یک مدیریت موثرتر اداره کند.
نمای تاریخی؛ رشد در اندازه و مرکزیت شورای امنیت ملی
شورای امنیت ملی آمریکا در ۷۰ سال پیش برای مبارزه بزرگ با بوروکراسی تاسیس شد. این شورا به موجب قانون امنیتی سال ۱۹۷۴ تاسیس و آغاز به کار کرد. از آن زمان این شورا آرام آرام تبدیل به سازمان قدرتمندی شد و رئیسجمهوری نیز در آن تصمیمات مهم امور خارجی و دفاعی را به سامان میرساند. این سازمان نه تنها از لحاظ اندازه عریض و طویل شد، بلکه به لحاظ قدرتمندتر شدن در عرصه امور بینالملل و حوزه دفاعی نیز نقش موثری پیدا کرد.
در سالهای نخست، این شورا متشکل از گروههای کوچکی از کارمندان دولتی، کارمندان امور خارجی و افسران نظامی بوده است. در دوران کندی به این شورا بال و پر بیشتری داده شده و افراد مورد اعتماد سیاسی در آژانسها و دپارتمانهای دیگر مشغول به کار بودند و به این شورا اضافه شدند. در دوران کندی دستکم 20 کارشناس به گروه یاد شده اضافه شدند. تا سال 1991 نیز تنها 40 نفر دیگر به این شورا افزوده شدند؛ اما از آن سال تا سال 2000 بیش از 100 نفر دیگر به افراد این شورا پیوستند. از سال 2010 به این سو نیز افراد این شورا بالغ بر 370 نفر شدهاند. اخیرا هم گفته میشود تعداد نفراتی که در این شورا مشغول به کار هستند نزدیک به 400 نفر هستند. افزایش نفرات شورای امنیت ملی را میتوان در چند عامل خلاصه کرد.
اول، شورای امنیت ملی آمریکا کاملا متکی به نفرات خودش، یعنی کارمندان دولتی، نیروهای امور خارجی و یونیفرم پوشان نظامیاش است. حقوق این افراد را حتی سازمان مربوطهشان پرداخت میکند و فشار مالی به این شورا وارد نمیشود. درواقع این افراد، کارمندان جای دیگری هستند که به مدت یک یا دو سال به عضویت این شورا در میآیند. حضور این افراد در این شورا یک اعتباری برای شغلی که در آن حضور دارند به همراه دارد. این موضوع موجب میشود افراد بیشتری تقلا کنند تا خود را شایسته حضور در این شورا نشان دهند.
دوم، تغییر در ساختار این شورا موجب شد تا این شورا نیاز به نفرات بیشتری داشته باشد. بهعنوان مثال در سال 2009، باراک اوباما، رئیسجمهوری ایالاتمتحده با ترکیب نیروهای شورای امنیت داخلی آمریکا با شورای امنیت ملی آمریکا موجب رشد این شورا شد.
سوم، ماهیت تغییر و تحولات تکنولوژیک و تغییرات در محیطهای بینالمللی موجب شد اتاقهای بیشتری برای این شورا در نظر گرفته شود. کسانی در این شورا مشغول به کار شدهاند تا امنیت شبکهها را در حوزههای اقتصادی و امنیتی ایالاتمتحده فراهم کنند. اینک اما روندی شروع شده است که در پی کمکردن تعداد نیروهای این شورا هستند، اما این کار دستکم چندسال طول میکشد. این وظیفه رئیسجمهوری آینده آمریکاست که «اندازه واقعی» این شورا را از نو تعریف کند. مشکلی که هماینک در این شورا وجود دارد این است که این شورا میل به تمرکزگرایی بیشتر دارد و همین امر موجب قدرتمندتر شدن این شورا نسبت به ساختارهای کابینهای، مثل وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و وزارت خزانهداری شده است. این روند دست کم به دهه ۵۰ و دوران ریاستجمهوری آیزنهاور بازمیگردد که با پیشینههای نظامی و ایجاد کمیتههای برنامهریزی و عملیاتی به گسترش و رسمی شدن شورای امنیت ملی کمک کرد.
آیزنهاور همچنین نخستین کسی است که با به کارگیری شخصی مثل «رابرت کاتلر»، در امور امنیت ملی نخستین جرقه را برای تاسیس شورای امنیت ملی زده است. در زمان کندی اما این شورا در عمل آغاز به کار کرد و وی اولین رئیسجمهوری بود که شورای امنیت ملی آمریکا را پایه گذاشت.
موانع پیش روی امنیت ملی آمریکا
اعضای شورای امنیت ملی آمریکا دو نقش کلیدی در تصمیمگیری و اجرای سیاست خارجی دارند. اول، هماهنگی بین توسعه و بررسی گزینههایی که در امور خارجی پیش روی رئیسجمهوری آمریکاست. از این طریق نیروهای شورای امنیت ملی میتوانند فرآیند تصمیمگیری را برای رئیسجمهوری آمریکا در امور بینالمللی تسهیل کنند. در اصطلاح دولتی آن، شورای امنیت ملی «ابزار عملیاتی کردن» سختترین تصمیمگیری را برای رئیس جمهوری آمریکا تسهیل میکند. اینکه آیا رئیسجمهوری آمریکا برای پیشبرد امور باید از چه گزینهای استفاده کند. گزینههایی مثل استفاده از زور، دیپلماسی، مالی و بودجهای.
هسته دوم عملکرد کارکنان شورای امنیت ملی آمریکا در زمینه مدیریت اجرای تصمیمات رئیسجمهوری آمریکاست. وقتی روسای جمهور جدید ایالاتمتحده سخنرانی میکنند یا در داخل اتاق شورای امنیت ملی آمریکا قرار میگیرند، این بدان معنی نیست که سخنان رئیسجمهوری به قصد عملیاتی شدن ابراز شده باشد.
چند عامل میتواند مانع اجرا شود؛ اول فقدان شفافیت در اینکه تصمیم واقعی رئیسجمهوری چیست. سپس عدم تناسب بین تصمیم و منابع موجود و در موارد شدیدتر، موانع بوروکراتیک که در عمل چوب لای چرخ اجرا میگذارد.
جلسات زیاد و تصمیمات اندک
شورای امنیت ملی برای مشخص کردن اختلاف بین آژانسها و نهادهای برجسته دیگر در آمریکا، جلسات متعددی برگزار میکند. جلسات اصلی شورای امنیت ملی آمریکا در کاخ سفید برگزار میشود. در این جلسات معمولا مدیران میانی یا مدیران ارشد -مدیران بین نهادی- و کارکنان زیرمجموعههای آنها یا یک منشی و نماینده وزارت امور خارجه حضور پیدا میکنند. در این جلسات چند کمیته حضور دارند که مسائل را به بحث و بررسی میگذارند. ریاست این جلسات نیز به عهده مشاور نماینده امنیت ملی آمریکا است. در سال صدها جلسه از این دست در واشنگتن برگزار میشود. اگر کمیتهها نمیتوانند مسائل را برای تصمیمگیری تسهیل کنند، باید گفت که این مشکل به اصول این شورا باز میگردد. در واقع مشکل موجود ما را به نمایندگان آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) و سایر آژانسهای مربوطه هدایت میکند.
بهترین حالت این است که مباحث جنجالی و مهم به شکل کامل به شورای امنیت ملی فرستاده شود که ریاست آن راسا بر عهده رئیسجمهوری است. امروزه، تصمیمات بین نهادی به کمیته مدیران فرستاده میشود تا در مورد آن تصمیمگیری شود. معمول است که شاهد مباحث تاکتیکیتری باشیم که اعضای کابینه، معاون رئیسجمهوری و حتی خود رئیسجمهوری درگیر آن میشود. این موجب میشود آمریکا از رویکرد درست بنیادی در امور راهبردیاش دور شود. در حالی که تصمیمگیریهای تاکتیکی باید توسط کمیته مدیران گرفته شود تا تسهیلکننده امور شوند، آمریکا در این شرایط شاهد این است که مدیران این مباحث تاکتیکی را روی میز مقام مافوق خود میگذارند و رئیسجمهوری را درگیر این مباحث میکنند.
اصول و اولویتهای شورای امنیت ملی آینده
دنیا در حال حاضر به شکل دیوانهواری پیچیده و خشن شده است. بحران پشت بحران. این میراثی برای رئیسجمهوری آینده آمریکاست. فشارهای موجود در حال حاضر موجب میشود تا شورای امنیت ملی آمریکا بیش از پیش برای بحرانها پاسخگو شود. این شورا وظیفه دارد تا رئیسجمهوری آینده را با جزئیات از مشکلات موجود و بر سر راه آمریکا آگاه سازد. هر نوع اصلاحی که در آمریکا برای ساختار شورای امنیت ملی در نظر گرفته شده باید این مهم را در نظر بگیرد. در این اصلاحات همچنین باید به سرمایه انسانی، بینشهای بین نهادی و طرحهای راهبردی و بودجهای توجهی بیش از پیش مبذول شود تا نیروهای شورای امنیت ملی با فراغ بال بیشتری به تجزیه و تحلیل موضوعات و به سرانجام رساندن این طرحها بپردازند.
ادامه رویه کنونی در مدیریت شورای امنیت ملی آمریکا موجب تداوم همین مباحث میشود. ساختار شورای امنیت ملی آمریکا باید بهگونهای طرحریزی شود که این شورا سیل حوادث پیشبینی نشده را در نظر بگیرد و دست به تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به آینده بزند.
بر این اساس شورای امنیت ملی آمریکا باید دیدی طولانی مدتتر نسبت به منافع آمریکا داشته باشد و سپس به بررسی مباحث جزئی و کوتاهمدت اقدام کند. بهطور کل، تفکر و برنامهریزی راهبردی با نگاهی بلندمدتتر موجب میشود تا تصمیمات صادقانهتری در امور بینالمللی و خارجی ایالاتمتحده گرفته شود.
در ساختار تازه شورای امنیت ملی آمریکا باید بین خطرات و منافع کوتاه مدت و بلند مدت، تاکتیک و استراتژی، بین اولویتهای رئیسجمهوری و تصمیمات روزمره تفاوت قائل شد و برای هر کدام از این حوزهها یک برنامه عملیاتی خوب و موثر تعریف کرد.
همچنین این شورا باید به تقویت نیروی انسانی توجه ویژهای مبذول کند. در این برنامه باید شورای امنیت ملی در اینکه چگونه عضوگیری کند، آموزش دهد و استعدادهای اعضا را ارتقا دهد، یک برنامه جامع تعریف کند.
سرمایهگذاری در این بخش، در بین سایر شاخصهای دیگر شورای امنیت ملی یکی از هوشمندانهترین اقدامات اصلاحی به حساب خواهد آمد. موفقیت شورای امنیت ملی به طرز شگفتآوری در این موضوع خلاصه میشود. باید یک تعریف درست از سرمایه انسانی در شورای امنیت ملی شود. اینکه چه کسانی در زمره کارشناسان میانه قرار میگیرند و چه کسانی در رتبه ارشد، باید مشخص شود. در سیستم جدید باید مشخص کرد که چه کسانی شایسته حضور در کاخ سفید هستند و چه کسانی باید به شغل سابق خود بازگردند.
زمانی برای پیشبینی و خلق راهبردها
در مجموع شورای امنیت ملی آمریکا در ساختار جدید میتواند نقشی پیشبینیکننده پیدا کند. در ساختار تازه، این شورا میتواند با در نظر گرفتن سناریوهای مختلف یاریگر رئیسجمهوری آینده باشد. رئیسجمهوری که با مسائل اساسی از جمله دولت (خودخوانده) اسلامی، روسیه و خیزش چین روبهروست. با این شورا میتوان با نگاهی بلندمدتتر پلی بین شکاف تحلیلهای اطلاعاتی و توصیههای سیاسی زد و کمک حال رئیسجمهوری آینده برای روبهرو شدن با مسائل یاد شده، شد.
نیروهای شورای امنیت ملی باید براساس منافع کوتاهمدت و بلندمدت و براساس منافع سیاسی واقتصادی آمریکا دست به خلق راهبردها بزنند. طرحهای راهبردی نیز باید در ساختار تازه با توجه به اولویتهای تکنولوژیک و مسائل آتی و ارائه راهکار برای این مسائل پیریزی شود. رئیسجمهوری آینده آمریکا باید پس از ورود به کاخ سفید بداند چه نقشی از شورای امنیت ملی آمریکا میخواهد. این شورا باید به لحاظ اندازه، ترکیب و عملیات قابل انعطاف شود. همچنین نامزدهای ریاستجمهوری ایالاتمتحده از هماکنون باید به فکر برنامه خود برای شورای امنیت ملی آمریکا باشند. روسای جمهوری آمریکا باید در مورد اندازه، تعداد نیروها و سایر عناصر کلیدی این شورا تصمیمگیری مجدد داشته باشند. ساختن تیم تازه برای شورای امنیت ملی آمریکا باید بهگونهای طراحی شود که در پی جذب نیروهای پویاتر با افکاری روشنتر باشد. نبود نیروهای کارآمد در این شورا موجب میشود داعش پا بگیرد، روسیه بخشی از خاک اوکراین را ضمیمه کشورش کند و چین در پی ظهوری نظامی باشد.
ارسال نظر