نیویورکتایمز: دیوار خاندان سلطنت بر سر فرزند سلمان آوار میشود
معمای شاهزاده محمد
او به سرعت قدرت زیادی را در دستان خود متمرکز کرد و قدرت او بسیار بیش از سایر شاهزادهها است؛ به گونهای که به گزارش نیویورکتایمز «او بیش از هر شاهزاده دیگری به تجمیع قدرت در دست خود پرداخته است.»
نیویورکتایمز مینویسد: «او به سیستم طولانی مدت توزیع پست و جایگاه در دست خانواده سلطنتی برای کمک به حفظ وحدت این خاندان پایان داده است. او همچنین از نفوذ روزافزون خود برای اتخاذ نقش برجسته در موضع جدید و قاطعانه عربستان در منطقه استفاده کرده که دخالت در یمن یکی از مشخصههایش است.»
از زمانی که این شاهزاده تاج قدرت بر سر نهاد؛ ملک سلمان وی را مسوول انحصاری نفت این شبهجزیره کرده است. همچنین مسوولیت شرکت سرمایهگذاری دولتی، سیاستهای اقتصادی کشور و وزارت دفاع را هم به این جوان ۲۹ ساله محول کرده است. نیویورکتایمز از او با عنوان «قابل رویتترین رهبر از زمان حمله هوایی به یمن» یاد میکند.
ملک سلمان همچنین او را معاون ولیعهد هم کرده است. در واقع، سلمان با این کار بسیاری از شاهزادههای مسنتر را به نفع فرزندش کنار زده است. این میتواند یکی از چالشهای اصلی در ساختار قدرت در عربستان باشد که در آیندهای نه چندان دور رقابت برای کسب قدرت در این پادشاهی را سختتر خواهد کرد.
برخی میگویند سلمان دارای زوال عقل است؛ اما به نظر میرسد بسیاری از جابهجاییهایی که در ساختار قدرت انجام داده در کمال زیرکی باشد. سلمان برادر ناتنی خود مقرن بن عبدالعزیر ۶۹ ساله را از سمت ولیعهدی برکنار و برادرزاده خودمحمد بن نایف ۵۵ ساله را به ولیعهدی برگماشت.
به گزارش نیویورکتایمز «نکته مغفول مانده این است که ولیعهد جدید فاقد وارث مذکر است. در واقع، ملک سلمان با سیاستی هوشمندانه محمد بن نایف را برگزید تا در نهایت فرزندش یک گام به قدرت نزدیکتر باشد.»
تغییرات گستردهای که در سطح ساختار قدرت در منطقه پدید آمده و جنگهایی که کشورهای منطقه را به خود مشغول داشته،باعث شده وحدت نسبی در قدرت در عربستان پدید آید. در مقابل، برخی معتقدند که سلمان با شریک شدن در تحولات منطقه، فضای داخلی را به سوی بیرون معطوف کرده تا هم از رقابت داخلی بر سر قدرت بکاهد و هم با مانورهای خارجی بتواند رقبای داخلی را بترساند.
برخی دیپلماتها به شرط فاش نشدن نام و از ترس ناراحتی پادشاه به نیویورکتایمز میگویند نگران نقش روزافزون شاهزاده در ارکان قدرت هستند. این دیپلماتها میگویند برخی او را «بیفکر»، «بیتدبیر» و «بیملاحظه» مینامند. برخی شاهزادهها حتی پا فراتر گذاشته و احتمال وقوع کودتا در خاندان سلطنت را رد نکردهاند؛ اما سخنی از چند و چون این کودتای احتمالی ندادهاند. اگرچه ملک سلمان سخن آخر را میگوید اما برخی دیپلماتها که از نزدیک با خانواده سلطنت کار کردهاند، میگویند محمد بن نایف همچون دایهای برای محمد عمل میکند.
دیپلماتها میگویند ولیعهد ۵۵ ساله به شدت میکوشد تا برادرزاده جوان را تربیت کرده و آموزش دهد و اصول اولیه دیپلماسی را به او بیاموزد. برخی دیگر از دیپلماتها میگویند اگر وقت تصمیمگیری فرا رسد به نظر میرسد حرف شاهزاده محمد بُرّانتر از ولیعهد ۵۵ ساله باشد.
صاحبنظران میگویند تجمیع این همه قدرت در دست یکی از شاخههای خانوادگی باعث میشود تقسیم فراخانوادگی قدرت که از دوره ملک عبدالعزیز برقرار بوده از هم بگسلد. سیاستی که عبدالعزیز ۸ دهه پیش بهکار گرفت، باعث شده بود خشونت طی دههها در این خانواده پایان یابد و باعث شد وحدت خانوادگی تداوم یابد. صاحبنظران میافزایند سلمان از همان آغاز خشت را کج گذاشته و انتظار میرود ساختاری که طی ۸ دهه بالیده بود از ریل خارج شود و رقابتهای خونبار خانوادگی آغاز شود. در واقع، ملک سلمان را میتوان پایهگذار رقابتهای خانوادگی نامید. طی دههها بسیاری از ارکان قدرت میان سایر شاهزادهها توزیع شده بود؛ اما وزارتخانههای حیاتی مانند نفت و دارایی بیطرف مانده بود و به دست تکنوکراتهایی خارج از خاندان سلطنت قرار میگرفت. سلمان اما قاعده بازی را بر هم زده و اگر یک خشت از این دیوار را بیرون بکشد دیر یا زود دیوار خاندان سلطنت بر سر او آوار خواهد شد.
ملک سلمان فرزندش را رئیس دیوان سلطنت کرد و دربار ولیعهد را هم در دست گرفت. او شرکت نفتی دولتی را از وزارت نفت گرفت و آن را زیر نظر محمد قرار داد. وزارت دفاع و ریاست شورای سیاستهای اقتصادی را نیز به محمد محول کرد. یکی از نزدیکان شاهزاده متعب بن عبدالله که به دیپلماتهای غربی هم نزدیک است، میگوید: «انتظار میرود محمد ریاست گارد ملی را از پسر عمویش متعب بن عبدالله بگیرد.» اگرچه این تغییرات میتواند قدرت را در دستان او متمرکز کند، اما حقیقت این است که توازن قدرت خانوادگی به هم میخورد. سه برادر ناتنی محمد که از او بزرگتر هستند- یعنی فرزندان همسر اول پدرشان سلطانه بنت ترکی السُدیری که در سال ۲۰۱۱ درگذشت- سوابقی متفاوت اما چشمگیر داشتند و روزگاری رقبای نقشهای بالای دولتی بودند.
تفاوت محمد با سایر برادرانش در این است که او لیسانس حقوق از دانشگاه ملک سعود داشته و برای تحصیل هرگز از کشورش خارج نشده است. با این حال، دیپلماتهای غربی که با خاندان سلطنت از نزدیک کار کرده و با آنها آشنا هستند به نیویورکتایمز میگویند محمد فرزند اول از سومین همسر سلمان است. مادرش «فهده بنت فلاح بن سلطان» بود که به شدت میکوشید فرزند را جانشین پدر سازد. یکی از اعضای خانواده که شاهزاده محمد را به خوبی میشناسد؛ به شرط فاش نشدن نام به نیویورکتایمز میگوید ظاهرا محمد از همان اوان نوجوانی طرحی برای رسیدن به تاج و تخت در سر داشت. بر خلاف سایر شاهزادههای هم نسل خود، او هرگز سیگار نکشید، الکل ننوشید و زیاد صبر کرد.
با این حال، پدر هم به پیشرفت فرزند بیمیل نبود. برخی میگویند همسر سوم سلمان بیش از سایر همسرانش به او نزدیک بود و همین نزدیکی باعث شد فرزندش جامه جانشینی پدر بر تن کند. دوستان، خویشان و دیپلماتها میگویند محمد از عنفوان جوانی در کنار پدر بود. وقتی سلمان استاندار ریاض و وزیر دفاع بود، محمد جوان بهعنوان مشاور پدر مشغول به کار بود. دیپلماتهایی که سالها تجربه حضور در ریاض را دارند، میگویند هنوز محمد را نمیشناسند. او به ندرت مصاحبه کرده و کسی شناختی از افکار او ندارد. یک خودنوشت رسمی به شکلی مبهم میگوید: «او خودآموخته است و با تاسیس چندین شرکت تجاری و سرمایهگذاری تجربیات اقتصادی کسب کرده است.»
نزدیکانش میگویند او به اسکی روی آب و فعالیتهای مرتبط با آب علاقهمند است. او هوادار آیفون و سایر محصولات اپل است. از اوان نوجوانی عاشق ژاپن بوده و این کشور را بسیار دوست دارد. وقتی ازدواج کرد با همسرش ماه عسل را در ژاپن سپری کرد.
نزدیکانش میگویند به تازگی همسر دومی اختیار کرده است. نقش بسیار عمومی او اداره بنیاد محمد بن سلمان بود. این بنیاد بر گسترش نقش جوانان تمرکز دارد و کنفرانسهای متعددی در مورد استفاده از توییتر و یوتیوب برگزار کرده است.
نیویورکتایمز مینویسد مصاحبههایی که با مردم در خیابانهای ریاض انجام شده؛ نشان میدهد که محمد در میان مردم محبوب است: «حدود ۷۰ درصد از مردمی که زیر ۳۰سال بودند او را نماینده خود میدانستند.» با این حال، مردی که خود را ابوصالح معرفی میکند و در یکی از قهوهخانهها کار میکند، میگوید: «خاندان سلطنت خاندانی بسیار پر رقیب است که همگی ادعای سلطنت دارند. اینکه یک جوان اداره خاندانی با این همه مدعی و رقیب را در دست داشته باشد مشکلاتی را به وجود خواهد آورد. ما نگران آیندهایم.» در آینده ممکن است مدعیان سلطنت از درون خانواده برخیزند و اتفاقاتی روی دهد که کسی قدرت پیشبینی آن را ندارد.
ارسال نظر