تغییر مناسبات منطقهای
اغلب دولتهای عربی دیگر اسرائیل را دشمن نمیدانند. نگاهشان را به تحولات خاورمیانه تغییر دادهاند تا در جدال قدیم وجدید امکان بازتعریف از منفعتشان بر مبنای مقتضیات در حال تغییرشان فراهم شود. در این تقلای عملگرایانه اسرائیل دیگر نه دشمن است و نه حتی رقیب چراکه در فهرست موضوعات امنیتی و سیاسی منطقه جابهجاییهای بنیادین روی داده است. مناقشه بر سراشغالگری اسرائیل از پدیده قدیم به رویدادی حادث تنزل جایگاه داده است. تا قداستش بشکند و امکان تغییر رویکرد مبارزاتی علیه چنین تجاوزگریای فراهم شود.
اغلب دولتهای عربی دیگر اسرائیل را دشمن نمیدانند. نگاهشان را به تحولات خاورمیانه تغییر دادهاند تا در جدال قدیم وجدید امکان بازتعریف از منفعتشان بر مبنای مقتضیات در حال تغییرشان فراهم شود. در این تقلای عملگرایانه اسرائیل دیگر نه دشمن است و نه حتی رقیب چراکه در فهرست موضوعات امنیتی و سیاسی منطقه جابهجاییهای بنیادین روی داده است. مناقشه بر سراشغالگری اسرائیل از پدیده قدیم به رویدادی حادث تنزل جایگاه داده است. تا قداستش بشکند و امکان تغییر رویکرد مبارزاتی علیه چنین تجاوزگریای فراهم شود.
اگر روزگاری دولتهای عربی برای مقابله با اسرائیل ارتششان را تجهیز میکردند تا رهبران کاریزماتیکشان مثل ناصر و عرفات به جان متجاوزین یهودی بیفتند، این روزها نه خبری از نظامیگری علیه اشغال است و نه حتی ردپایی از خصم رهبران کاریزماتیک. ژنرالهای جهان عرب، دیپلمات شدهاند و میخواهند با اسرائیل قبل از صلح با فلسطینیها آشتی کنند. در چنین هنگامهای گروههای فلسطینی مثل ساف و حماس نیز تغییر کارکرد میدهند؛ اگر اعراب در چهار دهه گذشته به این شبهنظامیان پول میدادند تا علیه اشغالگری بجنگند، این روزها سرمایه لازم در اختیارشان گذاشته میشود تا سیاستورزی کنند و پرچم سفید را در برابر اسرائیل به اهتزاز درآورند چراکه جدال علیه اشغالگری دیگر اولویت قدیم خاورمیانهایها نیست.
نفوذ پارسها و مانور قدرت ایران در خاورمیانه حسرتآفرین است؛ هم برای اسرائیل که عمق استراتژیک ندارد وهم برای اغلب دولتهای عربی که از حقارت ژئوپلیتیک رنج میبرند یا اسیر ورشکستگی اقتصادیاند. در این بلوا کمرنگ شدن نقش نظامی آمریکا در منطقه نیز مزید بر علت شده که در این حسرت و حسادت، اسرائیل و سعودیها با یکدیگر همآوایی بیشتری احساس کنند. این دوستان امروز و دشمنان دیروز در چند ماه اخیر مدام کابوس دیدهاند و هراس از دست رفتن منافع را آشکارا نظارهگر بودهاند؛ چون هم شاهد افزایش نفوذ منطقهای ایران هستند و هم تماشاگر مذاکرات بیسابقه ایران و آمریکا. چنین گفتوگوهایی رونمایی از سیاست نوین منطقهای واشنگتن است، آمریکا با خارج کردن کارت گزینه حمله نظامی علیه سوریه از روی میز نشان داد که نه میخواهد و نه میتواند در خاورمیانه قشونکشی کند؛ آنچنان که جورج بوش پسر درخاورمیانه به چنین کاری دست زد، چراکه در لیست اولویتهای سیاست خارجی آمریکا نیز شرق آسیا با خاورمیانه جابهجا شده تا هژمونی غرب در نظام بینالملل امکان بقا داشته باشد. از همینرو موازنهگرایی آمریکایی از منظر دولتهای عرب، قرار گرفتن اوباما در میانه جدال عربی- پارسی است. سیاستی که دولتهایعرب آن را عقبنشینی از حمایت یکجانبه آمریکا از خود قلمداد میکنند.
اما چنین توازنگرایی به سوریه محدود نماند و با وقفهای کوتاه به ایران و موضوع هستهای هم رسید. گسترش دامنه سیاست جدید واشنگتن، سعودیها را خشمگین کرد و امکان تنشزدایی میان دشمنان قدیم سعودی و صهیونیستی را بهوجود آورد. سعودیها با اسرائیلیها به صورت نانوشته دست دوستی دادند تا نگذارند آمریکا و ایران بر سر موضوع هستهای توافق کنند چراکه آنها موازنه دو نیروی مهم خاورمیانه را نمیخواهند؛ تفوق، غایت و مطلوب نهایی اعراب است. پس لابی کردند و سنگ انداختند تا مفاهمه هستهای نشود و آمریکا همچنان از ایران دور بماند و به دامن دولتهای عرب و اسرائیلیها بغلتد. اما آمریکای اوباما میخواهد دستی از دور بر آتش داشته باشد و لازمه تحقق این هدف تنها توسل به بالانس نیروها است تا بحران مدیریت شود و مقدمات لازم و کافی برای تصاعد بحران فراهم نیاید. ظاهرا سعودیها و اسرائیلیها دیگر با این واقعیت جدید در مناسبات منطقهای کنار آمدهاند؛ نه اینکه دیگر لابی نکنند و سنگ نیندازند ولی با درک شرایط جدید خاورمیانه میخواهند سیاست خارجی دیگری در پیش گیرند؛ یکی از خصایص این سیاست نیز رونمایی از مذاکرات پنهانی و محرمانه است و اعلام اینکه سعودیها و اسرائیلیها با جابهجایی اولویتهای منطقهای دیگر مشکلی با یکدیگر ندارند. این را هم عربستان و هم اسرائیل روز پنجشنبه در محل شورای روابط خارجی آمریکا علنی و آشکارا اعلام کردند. سعودیها و اسرائیلیها تا بهاینجا نشان دادهاند که سیاست خارجی خود را با شرایط جدید و نبود چتر امنیتی و نظامی آمریکا تطبیق دادهاند.
شاید در گام دوم و برای نزدیکی بیشتر در ماههای آینده شاهد راهاندازی پروسه غیرطبیعی صلح خاورمیانه و پیدایش دولت تزئینی و غیرکارآمد برای فلسطینیها باشیم. در مقابل ایران نیز به تناسب این تحولات از خرداد 92 خط مشی جدیدی در سیاست خارجی خود در پیش گرفته است؛ اگرچه به دلیل برخی مخالفتها این تغییر خط مشی دولت روحانی در حوزههای استراتژیک و تاکتیک دیده نمیشود ولی این امیدواری را درمیان صاحبنظران به وجود آورده است که امکان اشاعه تفاهم هستهای با غرب در سایر حوزهها نیز وجود دارد تا امکان تبدیل شدن مناسبات جدید منطقهای به تهدید فرامنطقهای فراهم نشود.
ارسال نظر