عبور آلسعود از آمریکا
ری تکیه تحلیلگر موسسه امریکن اینترپرایز محمدحسین باقی: تهاجم نظامی عربستان به یمن پیامی بیش از نجات یک «غلام حلقه به گوش» یا کنترل نقش ایران است؛ این پادشاهی وارد سیاست خارجی جدیدی شده که گسستی است از رفتار گذشته این کشور. کاخ سعودی به مرحلهای پسا آمریکایی مینگرد که در آن آمریکا در منطقه حضور ندارد و بنابراین، این کشور از قدرت نظامی خود برای ثبات بخشیدن به خاورمیانه استفاده میکند. در نزد ریاض، اتحاد با واشنگتن در منطقهای که در آن درگیریهای فرقهای و دولتهای در حال فروپاشی تنشها را فزونی میبخشند؛ چندان قابل اعتماد نیست.
![عبور آلسعود از آمریکا](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/thumbnail/MGNjOWE2NmVk/QHn8O9nsSzT8qCU7RegsN6Pbb5v74eEtbKeSOh05RabB2OUSfZ9sbEt7TZyzEhnm/.jpg)
ری تکیه تحلیلگر موسسه امریکن اینترپرایز محمدحسین باقی: تهاجم نظامی عربستان به یمن پیامی بیش از نجات یک «غلام حلقه به گوش» یا کنترل نقش ایران است؛ این پادشاهی وارد سیاست خارجی جدیدی شده که گسستی است از رفتار گذشته این کشور. کاخ سعودی به مرحلهای پسا آمریکایی مینگرد که در آن آمریکا در منطقه حضور ندارد و بنابراین، این کشور از قدرت نظامی خود برای ثبات بخشیدن به خاورمیانه استفاده میکند. در نزد ریاض، اتحاد با واشنگتن در منطقهای که در آن درگیریهای فرقهای و دولتهای در حال فروپاشی تنشها را فزونی میبخشند؛ چندان قابل اعتماد نیست. پادشاهی سعودی در یک قرنی که از موجودیتش میگذرد برای تضمین امنیت خود به قدرتهای غربی اتکا داشته است. ابتدا بریتانیا و سپس ایالات متحده ضمانتهای لازم را در زمانهایی که همسایهای به خاک این کشور حمله میکرد، تامین میکردند. حتی صدام حسین که فردی بیپروا بود نیز به عربستان حمله نکرد چراکه میدانست تسلیحات و نیروهای آمریکایی در کنار تاج و تخت سعودیها ایستادهاند. این اتحاد هرگز عاری از سوءظن و خصومت نبوده اما همیشه کسانی در کاخ بودند که اصرار داشتند رابطه با آمریکا باید تقویت شود و اینکه این رابطه باید محور سیاست خارجی عربستان باشد. این صداها رو به خاموشی رفتهاند. چرخش آمریکا به سوی آسیا، بیتفاوتی ظاهری آمریکا در مورد تحولات سوریه و توسعه دامنه نفوذ ایران از خلیجفارس تا سواحل مدیترانه نهتنها باعث نگرانی این پادشاهی شده بلکه آن را به سوی مرزهای جدید سوق داده است. رژیمی که بهطور سنتی از تهاجم نظامی استفاده میکند در امور دو دولت در ۴ سال گذشته مداخله کرده است: یمن و بحرین. ضرورت دفاع از خود در ریاض در بوق و کرنا میشود. هزینههای نظامی در حال افزایش است و کاخ سعودی علاقه بیش از حدی به سلاح هستهای نشان میدهد. بمب ابزاری کافی برای بازداشتن قدرت ایران نیست بلکه جنبهای از دکترین استراتژیک کشوری است که باید امنیت خود را تامین کند.
تمام این موارد بر وضعیت داخلی عربستان تاثیر میگذارد. برای دههها، این پادشاهی رضایت شهروندان خود را با تزریق پولهای فراوان و ایجاد یک دولت رفاه خریداری کرد و در مقابل چیز کمی از شهروندانش میخواست. یک سیاست خارجی تهاجمی به معنای هزینههای گستردهتر دفاعی است که بهطور بالقوه تخطی از مزایای اساسی است که این پادشاهی روزگاری به مردم ارائه میکرد. دولتهای قوی به ارتشهای قوی نیاز دارند. این یعنی تشکیل واحدی از افسران توانمند و جذب جوانان بیشتر سعودی به خدمت نظامی. وقتی این پادشاهی بار جدیدی بر شهروندانش تحمیل میکند این پرسش مطرح میشود که آیا آنها- در عوض- نظر بیشتر مردم در مورد چگونگی اداره کشور را میطلبند یا خیر.
قیامهای عربی که در سال ۲۰۱۱ خاورمیانه را در خود فرو برد ریشه در مسائلی دارد که حل نشده است: تورم جمعیتی، فروپاشی سازمانی، بیکاری جوانان و فساد رسمی. عربستانِ نفتخیز تا حد زیادی از این ناآرامیها با توسل به مشروعیت مذهبی و تزریق منابع مالی گریخت. وقتی این پادشاهی سیاست خارجی خود را دوباره تنظیم میکند و خواستههای بیشتری از شهروندانش میطلبد، عاقلانه است که این پادشاهی فرصتهای سیاسی را گسترش داده و دست به اصلاحات اقتصادی هم بزند. تنها با انجام چنین اقداماتی است که آلسعود میتواند از ناآرامیهای آینده جلوگیری کند و از پیامدهای احتمالی حمله به یمن بگریزد. باید «داخل» را دریافت که جنگ آینده ممکن است از «درون» جامعه عربستان مشتعل شود.
ارسال نظر