نویسنده: جان کمپ مترجم: علیرضا احمدی ندوشن لندن، ۱۴ اکتبر (رویترز) «من نمی‌توانم واکنش روسیه را پیش‌بینی کنم. چراکه یک رمز و راز پیچیده و یک معمای دشوار است.» این را وینستون چرچیل در یک پخش رادیویی در اکتبر ۱۹۳۹ به شنوندگان گفت. به شکل کاملا مشابه این را می‌توان درباره عربستان به‌عنوان یکی از کشورهای کاملا مرموز در ابتدای قرن ۲۱ گفت. تقریبا هیچ چیزی درخصوص تصمیمات پادشاهان ثروتمند در حوزه بهسازی و اصلاح اقتصاد و سیاست، سیاست خارجی و استراتژی‌های بازار نفت (و فی‌الواقع درخصوص هیچ موضوع دیگری) نمی‌دانیم. خارجی‌ها قویا از تحقیق درباره سیاست‌های بلندمدت و اینکه چگونه تصمیمات اتخاذ می‌شوند، ابا دارند. قانون‌گذاران کشور یک استراتژِی ارتباطی دارند که به روزنامه‌نگاران، تحلیلگران و نظریه‌پردازان سرایت کرده است. اما برای اغلب بخش‌ها این نکته گسترش و تسری یافته است که موضوعات و تفکراتی را که به نظر برایشان مشکل‌ساز و دردسرساز می‌شود به‌جای اینکه آن مفهوم را به سیاست‌های بلندمدت و تصمیمات استراتژیک هدایت کنند، تعطیل نمایند.

افسانه‌هایی در مورد سیاست نفت

در نبود اطلاعات قوی مستند، بسیاری از تئوری‌ها و نظریات درخصوص استراتژی عربستان سعودی در بازار نفت قوت گرفته است. بسیاری از آنها دربرگیرنده برخی واقعیات هستند اما غالبا ناقص یا گمراه‌کننده‌اند. اولین افسانه آن است که یک معامله جدی بین عربستان سعودی به‌عنوان یک تامین‌کننده ایمن، مطمئن و قابل تهیه عرضه نفت در قبال تضمین امنیت از طرف آمریکا وجود دارد.

این افسانه ما را به یک واقعیت اساسی رهنمون می‌سازد اما کمکی به فهم روابط پیچیده بین بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان و بزرگ‌ترین قدرت نظامی‌اش نمی‌کند. عربستان سعودی و ایالات متحده ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته‌اند به‌طوری‌که عربستان یک قرارداد امتیازی با شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا در سال ۱۹۳۳ امضا کرد و امیر عبدالعزیز و پرزیدنت فرانکلین روزولت در قالب هیاتی در کانال سوئز در سال ۱۹۴۵ ملاقات کردند. مهندسان نفت و زمین‌شناسان آمریکایی، صنعت نفت عربستان را در خلال دهه‌های ۱۹۴۰، ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ توسعه دادند. ارتش نظامی ایالات متحده یک حضور محتاط از سال ۱۹۴۶ داشته و دو کشور همکاری نزدیکی در خلال جنگ سرد در مخالفت با گسترش کمونیست در خاورمیانه داشتند. در ادامه دو کشور دلیل مشترکی برای مخالفت با انقلاب ایران که به دنبال سرنگونی شاه بود، یافتند و در جنگ ایران و عراق و همچنین اولین و دومین جنگ خلیج‌فارس با یکدیگر متحد شدند. اما در کل، ارتباطات نزدیک آنها مانع مخالفت با یکدیگر در جنگ ۶ روزه و جنگ‌های یوم کیپور نشد. تحریم نفتی آمریکا از طرف عربستان در سال ۱۹۷۳ و اتخاذ یک موضع مخالف توسط عربستان در مقابل ایالات متحده به‌دنبال فوران انقلاب عربی در ۲۰۱۱ از دیگر موارد قابل ذکر است. در کل ارتباطات استراتژیک و نظامی، به یک توافق روی قیمت و میزان تولید نفت منجر نشده است. به‌طور قطع قیمت‌گذاری در نتیجه مذاکرات عمیق واشنگتن و ریاض صورت نمی‌پذیرد. مع الوصف، وقتی صحبت از قیمت و تولید نفت به میان می‌آید، روسای جمهور پیاپی ایالات متحده محدودیت‌هایی درخصوص تاثیر بر عربستان پیدا می‌کنند.

عدم تمایل به تولید شناور

عربستان سعودی اغلب به‌عنوان «تولیدکننده شناور» بازار نفت توصیف شده است. نقشی که گفته می‌شود سیاست‌گذاران ارشد پس از ضربه وارد شده که طی آن صادرات نفت از ۱۰ میلیون بشکه در روز در سال ۱۹۸۰ به کمتر از ۳ میلیون بشکه در سال ۱۹۸۵ رسید، تمایلی به ادامه آن ندارند. اما اگر عربستان سعودی یک بار نقشی را که آن را در گذشته ایفا کرد، در حال حاضر چنانچه آن را کاملا رها نکرده باشد، دامنه آن را محدود کرده است. مطابق گزارش آماری انرژی جهان که توسط BP منتشر شده است، سهم عربستان سعودی از تولید جهانی نفت به شکل مشخص به میزان ۱۳-۱۲ درصد از کل تولید و در حدود ۳۵-۳۰ درصد تولید اوپک از اواسط دهه ۱۹۹۰ ثابت باقی مانده است. برخی شاهدان عنوان کرده‌اند که عربستان سعودی تولید خود را شناور کرده است تا شکاف عرضه ناشی از تحریم ایران و آشفتگی‌های لیبی، سودان و سوریه را پر کند. اما صادرات عربستان به صورت ویژه از سال ۲۰۱۱ ثابت باقی مانده است و در اصل از ۲۰۰۴-۲۰۰۳ بدون تغییر بوده است و نفت شیل آمریکا (نه عربستان سعودی) شکاف عرضه را پر کرده است.

واقع‌بینی درخصوص قیمت‌های پایین

افت اخیر قیمت نفت برنت به زیر ۱۰۰ دلار در هر بشکه، بیشتر به این کنجکاوی دامن زده است که آیا عربستان به این موضوع با قطع تولید به تنهایی یا به‌عنوان بخشی از بسته وسیعتر در قالب کاهش توافق شده اوپک، واکنش نشان می‌دهد. مقامات عربستان تلاش کرده‌اند تا این شایعات را طی یکسری جلسات با مشتریان و تحلیلگران بازار در هفته گذشته منکوب کنند. (گزارش رویترز در روز دوشنبه: به شکل اختصاصی عربستان به بازار نفت می‌گوید به قیمت‌های کمتر عادت کنید: ۱۳ اکتبر). عده زیادی قائل به این نکته هستند که عربستان سعودی ممکن است اجازه دهد تا قیمت تجاری نفت به زیر ۱۰۰ دلار به ازای هر بشکه کاهش یابد یا حتی به زیر ۸۰ یا ۹۰ دلار برای یک دوره طولانی تا از برداشت نفت شیل در آمریکا و همچنین سرمایه‌گذاری در تولید با هزینه زیاد خارج از اوپک همچون آب‌های عمیق آفریقا و آمریکای لاتین جلوگیری کند. عملا عربستان ناگزیر به دنبال کردن این مسیر است. قیمت نفت بالای ۱۰۰ دلار به نظر غیر قابل تحمل می‌آید چراکه موجب رشد و ازدیاد تولید نفت شیل و حفاری هزینه بر دریایی و همچنین تشویق نگهداری و عرضه و تولید و جانشینی می‌شود. اگر عربستان سعودی باید بدون پشتیبانی اوپک، تولید خود را قطع کند تا قیمت‌ها را بالا نگه دارد، می‌تواند موقتا یک تعلیق کوتاه‌مدت را روی قیمت‌ها خریداری کند اما ناگزیر به خرج سهم بازار خود است. با ادامه شکوفایی و رونق نفت شیل و رکود و کسادی تقاضا، هر تعلیقی صرفا می‌تواند جنبه موقت داشته باشد. دیر زمانی طول نخواهد کشید که در ماه‌ها و سال‌های پیش رو، عربستان و اوپک نیاز به کاهش دوباره و دوباره دارند. در نهایت عربستان سعودی و اوپک با ترکیبی از سهم بازار کمتر و قیمت‌های پائینتر به آخر راه می‌رسند؛ بدترین نتیجه ممکن که در سال ۱۹۸۵ رخ داد. بهترین استراتژی برای عربستان و درواقع تنها راه حل موثر این است که اجازه دهد تا قیمت‌ها به حدی کاهش یابد تا بازار به صورت طبیعی از طریق کاهش رشد نفت شیل و رشد بیشتر تقاضا به موازنه و تعادل مجدد برسد.

اجازه کاهش قیمت‌ها نه یک انتخاب که یک نیاز و ضرورت و الزام است. اگر عربستان و اوپک بخواهند تولیدات خود را در ماه‌های پیش‌رو کمی اصلاح کنند، این تلاشی برای آرام کردن فرآیند تعدیل و نه متوقف کردن و جلوگیری از آن است.