توافق برای بیولوژی یا تکنولوژی؟
مویسه نعیم تحلیلگر بنیاد کارنگی در یک چهارشنبه تاریخی باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا و رائول کاسترو رئیسجمهور کوبا جدیترین تغییر در روابط خود طی چند دهه را اعلام کردند. اما چرا حالا؟ چه چیزی زمانبندی این تغییر تاریخی در سیاست دو کشور را توضیح میدهد؟ پاسخ کوتاه این است که محرک این تصمیم برای احیای رابطه دیپلماتیک میان دو کشور همگرایی چشمگیر «بیولوژی» و «تکنولوژی» بود. «بیولوژی» بیانکننده کهنسالی برادران کاسترو و رهبران دیگر نسل انقلاب در کوبا و نیز پیری جمعیت در تبعید کوبا در فلوریدا بود.
مویسه نعیم تحلیلگر بنیاد کارنگی در یک چهارشنبه تاریخی باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا و رائول کاسترو رئیسجمهور کوبا جدیترین تغییر در روابط خود طی چند دهه را اعلام کردند. اما چرا حالا؟ چه چیزی زمانبندی این تغییر تاریخی در سیاست دو کشور را توضیح میدهد؟ پاسخ کوتاه این است که محرک این تصمیم برای احیای رابطه دیپلماتیک میان دو کشور همگرایی چشمگیر «بیولوژی» و «تکنولوژی» بود. «بیولوژی» بیانکننده کهنسالی برادران کاسترو و رهبران دیگر نسل انقلاب در کوبا و نیز پیری جمعیت در تبعید کوبا در فلوریدا بود. این وضعیت پویا توازن سیاسی کهن در داخل کوبا و در سیاستهای انتخاباتی آمریکا را تغییر داد. «تکنولوژی»- به ویژه نوآوری در اکتشاف نفت و گاز شیل- به ایالاتمتحده اجازه داد تا نقشه انرژی جهان را واژگون کند و قیمت نفت را کاهش داد و بنابراین توانایی ونزوئلا (صادرکننده مهم نفت) برای تداوم ارائه کمک به اقتصاد ورشکسته کوبا را کاهش داد یا بهتر است بگوییم تضعیف کرد. کوبا به یک آلترناتیو اقتصادی نیاز داشت و آمریکا همان آلترناتیو بود.
روسای جمهور همیشه از امکان اقدام یکجانبه از طریق فرامین اجرایی برخوردار بودند، اما محاسبه انتخاباتی آنها را از انجام این کار باز میداشت. این محاسبه با دو تحول تازه سیاسی تغییر کرد؛ بنبست دائمی کنگره و نتایج انتخابات میان دورهای سال ۲۰۱۴ که باعث شد جمهوریخواهان در کنگره و سنا اکثریت را به دست آورند. اوباما با دو سال بیعملی کامل مواجه شد که وی آن را غیرقابل پذیرش یافت. اگر بن بست کنگره ادامه مییافت- همان طور که او در آخرین سخنرانی افتتاحیه خود گفت- در آن صورت «هر کاری و باز هم هر کاری بتوانم انجام میدهم و نیازی هم به تصویب آن ندارم... و خواهید دید که چنین خواهم کرد.» او از آن زمان سعی کرده با اصلاحات سیاسی مناقشهانگیز به تعهدات خود عمل کند که شامل طیفی از مسائل از پذیرش اقداماتی برای کاستن از بحران تغییرات آب و هوایی تا اجرای طرحی برای محافظت از ۵ میلیون مهاجر در برابر دیپورت شدن را شامل میشد. کوبا در مرحله بعدی فهرست او بود.
سیاست داخلی فقط بخشی از ماجرا است. کهنسالی برادران کاسترو- فیدل اکنون ۸۸ ساله و رائول ۸۳ ساله است- و ظهور سیاست جانشینی در کوبا به تغییر در محاسبات رژیم کمک کرد. پیری جمعیت در تبعید کوبایی در ایالاتمتحده (که میانگین سنیشان ۴۰ سال است در حالی که اسپانیایی تبارها ۲۷ سال است)به این شرایط مطلوب برای معامله میان کوبا و آمریکا کمک کرد. در فلوریدا، نسل قدیمیتر تبعیدیهای کوبایی که به شدت مخالف آزادسازی سیاست آمریکا در قبال کوبا بودند کنار زده شده و نسل جوانتر رایدهندگان کوبایی- آمریکایی که مشتاق روابطی بهتر میان کشور قدیمی و جدیدشان بودند، جایگزین نسل پیر و محافظهکار شدند. تغییر در نگرشها در میان نسل دوم و سوم آمریکاییهای کوباییتبار بیشتر نمود دارد. اینها پس از سال ۱۹۸۰ و برای یافتن فرصتهای اقتصادی بهتر و ترس از اعدام سیاسی در کوبا به آمریکا رسیدند. این نسل جدیدتر کوباییها میدانند که اقتصاد در حال احتضار کوبا نیاز به «بازسازی کامل» دارد. تعداد کمی هستند که معتقدند کوبا به زودی به یک اقتصاد بازار یا- در سطحی کمتر- به یک دموکراسی تبدیل خواهد شد، اما رائول در مورد الگوی اقتصادی کشورش آب پاکی را بر دست دیگران ریخت و اعلام کرد که ترجیح او «رهیافت چینی» است که در آن «اقتصاد بازتر» با «نظام سیاسی بسته» همزیستی دارد.
با این حال، رژیم کاسترو موفق بوده این اصلاحات را به تعویق اندازد؛ اصلاحاتی که نه تنها اقتصاد را تقویت میکرد بلکه به این برداشت میرسید که انقلاب فیدل موفق نبوده است. تعویق این اصلاحات فقط با کمکهای هنگفت و یک دههای ونزوئلا میسر بود. این کمکها و البته وضعیت خود ونزوئلا اکنون در معرض خطر است. اینجا هم «بیولوژی» مداخله کرد. سرطانی که منجر به مرگ هوگو چاوز در سال ۲۰۱۳ شد باعث بیثباتیهای سیاسی در ونزوئلا شده و نیکولاس مادورو- جانشین دستچین شده او- هم اثبات کرده که گزینهای موفق و کارآمد نبوده و نتوانسته از پس مشکلات فراوان کشور و کشمکش قدرت میان جناحهای مختلف مدافع چاوز برآید. فروپاشی اقتصادی ونزوئلا و هرج و مرج نهادین، مولفه مهمی در انگیزه دادن به رژیم کوبا برای یافتن آلترناتیوهایی برای بذل و بخشش کاراکاس بود.
این اولین باری نیست که هاوانا به شکل موفقیت آمیزی ولینعمتان خود را کنار میگذارد. در اوایل دهه ۹۰، فروپاشی شوروی بحران اقتصادی دردناکی در کوبا به وجود آورد. در آن زمان، رژیم نوپای روسیه یارانه ۶ - ۵ میلیارد دلاری خود را متوقف کرد. این پول چند صباحی بود اقتصاد کوبا را اندکی سر پا نگه داشته بود. مولفههای بسیاری به زوال شوروی کمک کرد اما در میان آنها سقوط جدی قیمت نفت از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ بود که معنای آن از دست دادن سالانه حدود ۲۰ میلیارد دلار بود. این ضربهای شدید به اقتصاد شوروی بود که دست اصلاحطلبان در این کشور را تقویت کرد.
وقتی روسیه دیگر مشتاق نبود که اقتصاد کوبا را سر پا نگه دارد، هاوانا وارد دوران دردناک ریاضت اقتصادی شد که به «دوران خاص» معروف است. پس از سالها دست و پا زدن در اوایل همین قرن بود که کوبا توانست «ولی نعمت» دیگری به جای روسیه بیابد و آن ولی نعمت کسی نبود جز دولت تازه منتخب چاوز در ونزوئلا. برای نزدیک به یک دهه، کوبا روزانه حدود ۱۰۰ هزار بشکه نفت یارانهای از ونزوئلا دریافت میکرد. با فرض ۱۰۰ دلار برای هر بشکه، این رقم به بیش از ۳۶ میلیارد دلار بالغ میشد.
تاثیر کاهش قیمت نفت بر روابط بینالمللی کوبا در موضعگیری جدید این کشور در برابر همسایه شمالی اش کاملا هویدا است. همانطور که ونزوئلا را جایگزین شوروی (و روسیه) کرد اما این بار کوبا امیدوار است که وجوه ارسالی، توریسم، تجارت و سرمایهگذاران آمریکایی را جایگزین این کشور بولیواری کند. نتیجه روابط حسنه میان کوبا و آمریکا چیست: بیولوژی یا تکنولوژی؟ بعید است کوبا به این زودیها بازگشایی سیاسی انجام دهد مگر اینکه رژیم فعلی یکباره منفجر شود. کوبا در برابر فشارهای سیاسی بسیار قوی بوده و به لحاظ سیستماتیک و به لحاظ خشونت، بار این فشار را بر مخالفان خود تحمیل میکرد. در هر حال، اگر توافقی با آمریکا صورت گیرد، دیگر کوبا نمیتواند آمریکا را مقصر ورشکستگی خود اعلام کند بلکه این رابطه برای کوبا خوب است. این کشور میتواند از قبَل این رابطه، روابط خود را با سایر همسایگان بهبود بخشد. در نهایت، عواقب ناخواسته این معامله میتواند هم شگفتیآور باشد و هم بسیار متفاوت.
ارسال نظر