پس از پادشاه روشنفکر
مایکل روبین تحلیلگر ارشد « دآتلانتیک» در سال ۱۹۷۰، با کمک و حمایت بریتانیا، قابوس بن سعید پدر خود را از قدرت خلع کرد و زمام امور را در سلطاننشین عمان به دست گرفت. سلطان قابوس یک پادشاه روشنفکر بود و این حکومت به شدت منزوی و ترسان را وارد دنیای مدرن کرد. عمان از آن زمان الگوی بیطرفی و تساهل بوده و اغلب بهعنوان پلی میان دشمنیهای منطقهای عمل میکند (تصادفی نیست که عمان بهعنوان واسطی میان مذاکرات ایران و آمریکا ایفای نقش کرد). با این حال، وقتی این کشور با فشار روبهرو شد آنچه را در مقابله با تروریسم لازم بود، انجام داد.
مایکل روبین تحلیلگر ارشد « دآتلانتیک» در سال ۱۹۷۰، با کمک و حمایت بریتانیا، قابوس بن سعید پدر خود را از قدرت خلع کرد و زمام امور را در سلطاننشین عمان به دست گرفت. سلطان قابوس یک پادشاه روشنفکر بود و این حکومت به شدت منزوی و ترسان را وارد دنیای مدرن کرد. عمان از آن زمان الگوی بیطرفی و تساهل بوده و اغلب بهعنوان پلی میان دشمنیهای منطقهای عمل میکند (تصادفی نیست که عمان بهعنوان واسطی میان مذاکرات ایران و آمریکا ایفای نقش کرد). با این حال، وقتی این کشور با فشار روبهرو شد آنچه را در مقابله با تروریسم لازم بود، انجام داد. جنگندههای آمریکایی از عمان حملاتی را علیه طالبان در «عملیات پایدار آزادی» انجام دادند. عمان به لحاظ استراتژیک مهم است. بسیاری از سیاستگذاران غربی که نگران فعالیتهای ایران در تنگه هرمز هستند، اغلب فراموش میکنند که عمان یک سوی این تنگه مهم را در دست دارد. اگر ایران بتواند در هر دو سوی تنگه هرمز نقشآفرینی کند، محاسبات امنیتی خلیجفارس تغییر خواهد کرد. با این حال، وضع موجود چندان دوام نخواهد آورد. سلطان قابوس کهنسال است و فرزندی ندارد. بحث جانشینی در افق نمایان است و شاید هیچگاه به اندازه امروز این قدر نزدیک نبوده است. فارن پالیسی در گزارشی اعلام کرده که قابوس با ورود به ۷۴ سالگی در بستر مرگ قرار گرفته است. سلطان در هفتههای اخیر سعی کرده تا به شایعات مبنی بر سرطان جدی روده بزرگ خود پایان دهد؛ اما غیبت طولانی او و عدم حضورش در مراسم روز ملی این کشور بر شایعات افزوده است.
در نظر، پس از سلطان قابوس، احتمال میرود رهبر جدید با اجماع در میان بخشهای مهم نخبگان سلطنتی انتخاب شود. اما اگر اجماعی نباشد، نامهای مبنی بر اینکه قابوس قدرت را واگذار خواهد کرد به تعیین جانشین کمک خواهد کرد. مشکل این است که کشورهای اطراف با ابراز مخالفت در مورد صحت این نامه یا با طرح نسخههایی جعلی از این نامه در حمایت از عوامل خود همه چیز به دست میآورند و هیچ چیز از دست نمیدهند. در عین حال این تردید هست که عمان تغییر سیاسی رادیکالی مانند آنچه را در نتیجه آخرین جانشینی به وجود آمد از سر نخواهد گذراند؛ اما شکست کاخ سفید در اتخاذ یک استراتژی پیشگیرانه در قبال منطقه، آینده آمریکا را در هالهای از تردید قرار خواهد داد. در حالی که واشنگتن نباید لزوما وقت خود را صرف سیاستهای سلطنتی عمان کند؛ اما این نفعی حیاتی برای حفاظت از یکپارچگی این فرآیند و جلوگیری از انجام این کار از سوی ایران است.
در این ماجرا چند سناریو وجود دارد. یک سناریو این است که حاکمی طرفدار ایران بهعنوان سلطان بعدی عمان انتخاب شود. سناریوی دیگر آغاز درگیری است. این البته بعید است. درست زمانی که نیروهای عربستان برای جلوگیری از پیروزی شیعیان بر خاندان سلطنتی آل خلیفه به بحرین حمله کردند، این کشور آرام نخواهد نشست تا یک «پادشاهی دوست» دیگر از دست برود. عمان نه سنی است و نه شیعه و تا زمانی که این پادشاهی تهدید نشود- و تهدید هم نخواهد شد- عربستان سعودی ممکن است روشهای ظریف دیگری را برای مداخله برگزیند.
خطر دیگری هم هست. اگر ایران و عربستان سعودی از عوامل یا جنبشهای نیابتی خود حمایت کنند، دور نخواهد بود که ثبات عمان به شکلی دیگر در معرض خطر قرار گیرد. در مجموع، عمان چندین دهه ستون ثبات بوده است اما سوریه هم چنین بود، دست کم تا زمانی که حافظ اسد در قدرت بود.
عمان همچنین میتواند با تجدید حیات تنشهای منطقهای مواجه شود؛ مدت زمان زیادی از مبارزه علیه شورشیان کمونیست ظفار نگذشته است. این یکی از تنشهای منطقهای بود که شایسته یادآوری است. بگذارید امیدوار باشیم که قابوس بر بحران بیماری خود فائق میآید اما واقعگرایانه این است که رهبران دهه ۷۰ تا ابد زنده نمیمانند. آمریکا باید امیدوار باشد که بهترین چیزها برای عمان اتفاق بیفتد. با این حال، تصمیمگیری برای بدترین موارد چیزی است که به نظر میرسد اغلب استراتژیستهای آمریکایی در مورد آن اختلافنظر دارند. ما نباید چنین باشیم. عمان مهم است و از دست دادنش سخت تر.
ارسال نظر