پنتاگون در مسیر اصلاح
فرید زکریا ترجمه: حسین موسوی چاک هیگل، شاید نتوانسته باشد با کارکنان قدرتمند شورای امنیت ملی کار کند اما این بحثهای شخصی ما را از نکته اصلی منحرف میسازد. امروزه، کلید موفقیت برای وزارت دفاع، در همکاری کردن با کاخ سفید نیست، بلکه باید توانایی کار با پنتاگون را داشت. پنتاگونی که از بوروکراسی ناکارآمدی برخوردار است. اشتون کارتر، نامزد معرفی شده باراک اوباما برای پست وزارت دفاع است. او مردی با سابقه درخشان است که توانسته در خیابان پنسیلوانیا-کاخ سفید و کنگره-هواداران زیادی برای خود دست و پا کند.
فرید زکریا ترجمه: حسین موسوی چاک هیگل، شاید نتوانسته باشد با کارکنان قدرتمند شورای امنیت ملی کار کند اما این بحثهای شخصی ما را از نکته اصلی منحرف میسازد. امروزه، کلید موفقیت برای وزارت دفاع، در همکاری کردن با کاخ سفید نیست، بلکه باید توانایی کار با پنتاگون را داشت. پنتاگونی که از بوروکراسی ناکارآمدی برخوردار است. اشتون کارتر، نامزد معرفی شده باراک اوباما برای پست وزارت دفاع است. او مردی با سابقه درخشان است که توانسته در خیابان پنسیلوانیا-کاخ سفید و کنگره-هواداران زیادی برای خود دست و پا کند. اما تا حد زیادی بهترین کار برای او درک این آشفتگی در پنتاگون است تا این لجام گسیختگی را مهار کند. جمهوریخواهان به شدت نگران کژکاری در حکومت هستند. آنها کلید تحقیقاتی را زدهاند تا ببینند چرا حکومت صدها میلیون دلار را حیف و میل کرده است و همچنان اصرار به انجام کمتر یا بیشتر همان کارها را دارد. وزارت دفاع آمریکا بزرگترین بوروکراسی دولتی در جهان است و در سال ۶۰۰ میلیارد دلار صرف هزینههای آن میشود. این رقم از تولید ناخالص داخلی لهستان نیز افزونتر است. همچنین یک میلیون و چهارصد هزار نفر یونیفرمپوش (نظامی) در استخدام این سازمان عریض و طویل هستند. ۷۰۰ هزار نفر هم کارمند در بخش اداری این سازمان مشغول به کار هستند که جزو پیمانکاران تمام وقت به حساب میآیند. حساب پنتاگون به قدری وسیع است که سر درآوردن از آن همه حساب و کتاب امری محال بهنظر میرسد. یک گزارش حکومتی در اقدامی متهورانه بهتازگی یکی از حسابهای پنتاگون را مورد بررسی قرار داده و مشخص کرده است که از بودجه اختصاص یافته به این وزارتخانه، ۵۰۰ میلیارد دلار صرف سیستمهای تسلیحات فعلی شده است. در این میان نزدیک به ۱۶۰ میلیارد دلار تنها به تجهیز فانتومهای جنگی ۳۵ که موسوم به اف-۳۵ هستند، اختصاص یافته است. بهعبارت دیگر، هزینههای تسلیحاتی ایالاتمتحده بیشتر از بودجه کل دفاعی کشورهای فرانسه و بریتانیا است. هزینه ناوگان جدید هلیکوپتر ریاستجمهوری در حد یک بوئینگ غولپیکر ۷۴۷ است و این داستانها همینگونه ادامه دارد. در سال ۱۹۶۱، دوایت آیزنهاور، نسبت به «نفوذ غیرقابل توجیه» در مجتمعهای صنعتی-نظامی هشدار داده بود. ۵۰ سال بعد، در پانزدهم دسامبر سال ۲۰۱۱، در سالگرد سخنان آیزنهاور، یک کارشناس حوزه دفاعی ایالاتمتحده گفت که امور مربوط در این حوزه به سمت فساد هرچه بیشتر حرکت میکند. او گفت: کنگره بهوسیله یک سیستم خودساخته اسیر شده است و در واقع از این پس باید به کنگره لقب «مجتمع صنعتی-نظامی» داد. کارشناس برجسته حوزه دفاعی گفت که پروژههای کنگره سالانه میلیاردها دلار هزینه ناخواسته به دولت تحمیل میکند و این کار باعث هدر رفتن منابع مالیاتی برای سالها و دههها میشود. او همچنین از رویگردانی که بین لابیهای دولتی و افسران ارشد پنتاگون ایجاد شده، انتقاد کرد و گفت که این موضوع فضا را به سمت غیررقابتی شدن پیش میبرد و سیستمهای تسلیحاتی در فضای غیربازاری خرید و فروش میشود. این کارشناس در پایان سخنان خود نتیجه گرفت که رویکردی در طول دهه گذشته در صنایع نظامی باعث شد ثروت عظیم بادآوردهای بهوجود بیاید اما برای پرداخت کنندگان مالیات و سربازانی که در میادین جنگی به سر میبرند، چیزی جز بدبختی و مصیبت بهبار نیاورده است.
در چند روز اخیر، تندترین انتقاد به پنتاگون از سوی سناتور آریزونا یعنی جان مککین صورت گرفته است. دیدگاههای او در بسیاری از جهات با رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق ایالاتمتحده همسو و همجهت است. رابرت گیتس اخیرا در کتاب خود در توصیف پنتاگون نوشته است که یک غول عظیمالجثه با بوروکراسی تودرتو است. در آنجا همیشه جنگ بر سر این است که بهترین نتایج را به دست بیاورید. رابرت گیتس در این کتاب خاطر نشان میکند که چهل درصد از هزینههای پنتاگون صرف امور جاری میشود. تنها ۳۰ لایه کارمند در بین کارکنان اداری تا افسران اجرایی در این سیستم مشغول به کار هستند. پس از آن نیز برنامههای بازنشستگی کارکنان پنتاگون وجود دارد که در نوع خود سخاوت بیحد و حصری در حقوقهای آنان دیده میشود. پس از ۲۰ سال خدمت، کارکنان این وزارتخانه میتوانند با حق و حقوق کامل بازنشسته شوند. در حقوق این افراد، تورم در نظر گرفته میشود و هزینههای سلامت نیز کامل پرداخت میشود. برای این هزینهها هر خانوار آمریکایی سالانه ۵۵۰ دلار پرداخت میکند. پس اگر کسی در سن خدمت وارد پنتاگون شود میتواند در ۳۸ سالگی بازنشسته شود، سپس یک کار جدید پیدا کند و تا آخر عمر نیز از مواهب دولتی برخوردار و صاحب یک زندگی مرفه شود. در سال ۲۰۱۲، هزینههای بازنشستگان پنتاگون و هزینههای بازمانده به ۵۲ میلیارد دلار رسید. این رقم از بودجه بازنشستگان دولتی بسیار افزونتر بوده است. پنتاگون به هیچ ارگانی شباهت ندارد جز یک تشکیلات اقتصادی بیدر و پیکر که تنها با اصول خود اداره میشود. اصولی که با سیستم بازار هماهنگ نیست و هیچکس نمیتواند از حساب و کتاب آن سر در بیاورد. حالا این پرسش اینجا مطرح میشود که چگونه این نهاد میتواند به راه خود با این رویه ادامه دهد؟ پاسخ این است: راهی که بوروکراسیهای سوسیالیستی طی میکنند. اگر پول به اندازه کافی وجود داشته باشد، افراد مصممتر و پرانرژیترکار میکنند، البته تا زمانی که آن پول وجود داشته باشد. در میان ۱۵ کشوری که در سال ۲۰۱۳ بالاترین هزینههای نظامی را داشتهاند، ایالاتمتحده در صدر نشسته و بیش از ۸ کشوری که در پایین او جاخوش کردهاند هزینه نظامی داشته است. حتی در این رقم چین و روسیه نیز قرار دارند و باز هم هر دو به پای ایالاتمتحده نمیرسند. از این همه سرمایهگذاری کلان چه چیزی عایدمان شده است؟ با هر معیاری که عملکرد پنتاگون را بسنجیم، (با احتساب خروجی یا ورودی) قطعا شکست خوردهایم. اما هنوز جای امید است. اشتون کارتر یک اصلاحطلب بوده و بهعنوان معاون وزیر دفاع پیش از این به تهیه روندی برای اصلاح عملکردها اقدام کرده بود. مککین در سنا بهزودی بر روی کرسی ریاست کمیسیون امور دفاعی ایالاتمتحده خواهد نشست و مک تورنبری جمهوریخواه از تگزاس همرتبه او در مجلس نمایندگان خواهد بود. از قضا نفر دوم نیز جزواصلاحطلبانی است که قصد دارند رویههای موجود در پنتاگون را ترمیم کنند. مشکلات در این راه بسیار است، اما هنوز روزنههایی وجود دارند که امید به پیروزی را زنده نگه داشتهاند. وزرای دفاع میآیند و میروند اما مجتمعهای صنعتی-نظامی درکنگره همچنان به زندگی خود ادامه میدهند.
ارسال نظر