محمد‌حسین باقی: براساس نظرسنجی اخیر NBC News و وال استریت ژورنال، بسیاری از آمریکایی‌ها از اعدام جیمز فولی « بیش از هر حادثه دیگری در 5 سال گذشته» اطلاع یافتند. نظرسنجی ماه سپتامبر نشان می‌دهد که 60 درصد از آمریکایی‌ها اکنون مدافع اقدام نظامی در عراق و سوریه هستند؛ در حالی که این آمار در اواخر ماه ژوئن، 36 تا 39 درصد بود. این اقدامات تکان‌دهنده حدس و گمان‌هایی درمورد انگیزه‌های داعش برانگیخته است. تصور رایج همانا این برداشت است که این گردن‌زدن‌ها فقط به معنای ترساندن غرب است. درمقابل، گردن‌زدن یک استراتژیِ عمدی است که در سال 2004 از سوی ابومصعب الزرقاوی - پایه‌گذار القاعده عراق- با موفقیت درمورد «نیک برگ» آمریکایی به کار گرفته شد. او با این کار می‌خواست توان به‌کارگیری نیروها و ایجاد یک قدرت نظامی برای مبارزه با دشمنان در عراق و سوریه را بهبود بخشد. برای انجام این استراتژی، داعش به‌منظور به‌کارگیری جدی نیروها برای افزایش مبارزان خود، به بیش از 30 هزار نفر نیاز دارد. این تعداد نیروی داعش بسیار کمتر از نیروهای مخالفش است: پیشمرگه‌های کرد، نیروهای دولتی عراق و سوریه و حتی قبایل سنی رقیب. به‌عبارت ساده، داعش در محاصره دشمنانی است که قدرت مبارزه و قدرت آتش فراوان‌تری دارند.
هفته‌نامه «پولیتیکو» مدعی است که شواهد بیشتر از این ادعا پشتیبانی می‌کند که داعش منابع فراوانی را برای اهداف «منطقه‌ای» - و نه جهانی- خود اختصاص داده است. براساس برخی آمارها، داعش بیش از ۱۰۰ حمله انتحاری در عراق و سوریه و لبنان انجام داده است. با ۳۰ هزار نیروی نظامی که حدود ۲ هزار نفرشان غربی هستند، داعشی‌ها از ظرفیت کشتن شهروندان غربی برخوردارند. با این حال، تا اواخر ماه اوت، ایالات‌متحده هیچ تهدید جدی از سوی این گروه در داخل احساس نمی‌کرد. علاوه‌بر این، در فیلم‌های این گروه، مبارزان غربی پیش از انجام عملیاتی که به مرگ آنها منتهی می‌شود، پاسپورت‌های خود را می‌سوزانند. این به این معنا است که داعش هرگز برنامه‌ریزی نکرده تا این مبارزان برای انجام اقدامات خشونت بار به غرب بازگردند. در عوض آنها را در خطوط مقدم عراق و سوریه به‌کار می‌گیرد. درواقع، «اف.بی.آی» بیشتر نگران شاخه‌ای از القاعده به نام «خراسان» برای انجام حملات انتحاری علیه غرب است تا داعش.
با در نظر داشتن این موضوع، ایالات‌متحده باید مراقب چند مساله باشد: یکی اینکه رئیس‌جمهور اوباما استراتژی درستی را به‌کار گرفته که مبتنی است بر حملات هوایی و بسیج مبارزان محلی غیر‌آمریکایی برای مقابله با تهدید داعش. دوم، موج بزرگ حملات هوایی تصادفا باعث کشته شدن غیرنظامیان می‌شود و همین باعث دامن زدن به احساسات ضد آمریکایی می‌شود. این همان چیزی است که داعش به‌دنبال بهره برداری از آن است. سوم، اگر ایالات‌متحده و متحدان منطقه‌ای‌اش بتوانند اهدافی منتخب را از هوا به دقت هدف قرار دهند و در عین حال گروه‌های سنی محلی را تقویت کنند که با داعش روی زمین بجنگند، این عمل می‌تواند به احتمال زیاد خط فاصلی میان داعش و مرکز ثقلش در جامعه اهل سنت به وجود آورد. این کم و بیش همان استراتژی‌ای است که ایالات‌متحده آمریکا با موفقیت در سال 2006 در استان انبار عراق به کار گرفت و به‌طور موثر القاعده در عراق را فلج کرد. چهارم، نشانه‌هایی هست مبنی‌بر اینکه مسلمانان مخالف تاکتیک‌های داعش هستند. احساسات ضد داعش نه فقط در جوامع غربی؛ بلکه در میان قبایل اهل سنت هم به اوج رسیده و حتی برخی را به مبارزه مسلحانه با این گروه تهییج کرده است. از قضا، معروفیتی که داعش از سر بریدن به‌دست آورده بذر نابودی این گروه را کاشته است.
برای بیش از یک دهه « پروژه شیکاگو برای امنیت و تروریسم» یا (CPOST) بسیاری از حملات انتحاری شناخته شده در جهان (حوادثی در افغانستان، هند، عراق، اسرائیل، لبنان، پاکستان، روسیه، سومالی، سریلانکا، سوریه، ترکیه، ازبکستان و ...) از سال ۱۹۸۲ را مورد بررسی قرار داده است. این بررسی منتج به یک نتیجه شده است: انگیزه‌های اصلی این حملات دارای ماهیت سیاسی است حتی برای گروه‌های شبه‌نظامی مذهبی مانند داعش.

برخی از سر بریدن‌ها در تاریخ

۱- یحیای تعمید‌دهنده



بر اساس سنت مسیحی، «هرود دوم»، یحیای تعمید‌دهنده را به درخواست سالومه دختر هرود سر برید؛ چراکه یحیا ازدواج هرود با هرودیس، مادر سالومه را تقبیح کرد (هرودیس نه‌تنها خواهرزاده هرود بود بلکه پیش از آن با برادر هرود هم ازدواج کرده بود). هرود از اعدام این رهبر دینی بسیار خوشحال شد. پس از سر بریدن او، سالومه سر یحیا را در ظرفی به مادر خود داد که در تصویر دیده می‌شود.

۲ - سربازان گریفنس



در ماه مه‌1444، پس از آنکه کنفدراسیون قدیمی سوئیس (جَد سوئیسِ فعلی) با موفقیت شهر سرکش گریفنس را تصرف کرد، نیروهای کنفدراسیون 62 نفر از 64 سرباز بازمانده دشمن را سر بریده تا پیامی به دشمنان آینده خود دهند.

۳ - پل لندن



تا قرن 17، سر بریده خائنان و خطاکاران از پل لندن آویزان می‌شد تا به خائنان و توطئه‌گران آینده هشدار دهد. لندن همچنین گروهی به نام «محافظان سَر» را استخدام کرده بود که وظیفه شان نظارت بر این تبلیغ خونین بود که اغلب جشن و سروری برای پرندگان محلی بود. (دو نفر از بستگان دورِ ویلیام شکسپیر، جان سامرویل و ادوارد آردن که به این شکل کشته شده بودند، زمانی که شکسپیر به لندن رسید بر پل آویزان بودند).

۴ - ماری آنتوانت



در سال 1793، چهار سال پس از آغاز انقلاب فرانسه، ماری آنتوانت ملکه فرانسه به خیانت محکوم شد. در 16 اکتبر 1793، وارث او حذف شده و آنتوانت پیش از آنکه به محل انقلاب برسد- جایی که او در انظار عموم با گیوتین گردن زده شد- با گاری در شهر پاریس گردانده شد. او یکی از اشرافی بود که در این انقلاب سر بریده شد. تنها چند ماه پس از گردن زدن او بود که ماکسیمیلیان دو روبسپیر- رهبر انقلاب- نوشت: «اگر فضیلت، بهار یک دولت مردمی در زمان صلح باشد، بهار آن دولت در انقلاب فضیلتی است که با ترس و وحشت آمیخته است.»

۵ - امپراتوری ژاپن



سامورایی‌های ژاپنی نه‌تنها دشمنان بلکه سربازان بزدلی را که از میدان جنگ می‌گریختند گردن می‌زدند. مجازات بی‌رحمانه دیگر « nokogiribiki» نام داشت که تا اواخر قرن 19 اعمال می‌شد. این عمل شامل دفن قربانی تا گردن می‌شد و سپس با بامبو سر او را آهسته آهسته می‌بریدند. یک سامورایی که تلاش داشت تا یک ارباب فئودال را ترور کند به این شیوه کشته شد. تصویر چنین سر بریدنی در جنگ چین - ژاپن دیده می‌شود.