شوالیههای تاریکی
توماس فریدمن ترجمه: حسین موسوی چه راهبرد درستی برای این جهان وجود دارد؟ دنیایی که به دو ناحیه منظم و آشفته تقسیم شده است. برای شروع، بهتر است از نیروهای آشوبگر و مخل نظم آغاز کنیم. گروههایی مثل بوکوحرام یا گروه خودخوانده خلافت اسلامی. اینها گروهی از جوانها هستند که میگویند هر راهی بهتر است به کار گرفته شود جز راههایی که پیش از این به کار میرفته است. دلیلی که آنها به آن متوسل میشوند در هیچ منطقی نمیگنجد. بربریت آنها از نقاط تاریکی سرچشمه میگیرد، جایی که رادیکالیسم آنها مورد تمسخر است و آرام آرام در این مردان این حس تلنبار میشود.
توماس فریدمن ترجمه: حسین موسوی چه راهبرد درستی برای این جهان وجود دارد؟ دنیایی که به دو ناحیه منظم و آشفته تقسیم شده است. برای شروع، بهتر است از نیروهای آشوبگر و مخل نظم آغاز کنیم. گروههایی مثل بوکوحرام یا گروه خودخوانده خلافت اسلامی. اینها گروهی از جوانها هستند که میگویند هر راهی بهتر است به کار گرفته شود جز راههایی که پیش از این به کار میرفته است. دلیلی که آنها به آن متوسل میشوند در هیچ منطقی نمیگنجد. بربریت آنها از نقاط تاریکی سرچشمه میگیرد، جایی که رادیکالیسم آنها مورد تمسخر است و آرام آرام در این مردان این حس تلنبار میشود. کسانی که حتی نتوانستهاند در یک شغل باقی بمانند یا دست زنی را بگیرند که همسرشان شود. به همین دلیل است که یکی از دوستان تحلیلگر میگفت من هنوز نتوانستهام با رهبران این گروه دیدار داشته باشم یا با افراد داعش مصاحبه کنم. اما بهترین چیزی که میتواند راهنمای ما باشد دیدن فیلمهای «بتمن» است. بهویژه «شوالیه تاریکی» و دیالوگ معروف در این فیلم میان بروس وین و آلفرد پنیورث .
ما نمیتوانیم سوریه، عراق یا نیجریه را بسوزانیم اما میتوان راهبردی برای منطقهای که در آن آشوب و ناامنی وجود دارد به کار برد. بخشی از آن را تلخیص میکنم: جایی که در آن اختلال وجود دارد؛ مثل لیبی، عراق، چاد، سوریه و سومالی، همکاری با مقامات محلی لازم و ضروری است تا جایی که بربریت به دست خودش سوزانده شود. این گروهها نمیتوانند حکمرانی کنند، تا زمانی که محلیها به دنبال جایگزین میگردند. در جای دیگری هم نظم از بالا به پایین برقرار شده است. میتوانید در این مورد به عربستان سعودی و مصر فکر کنید. آنها سعی دارند آراسته و معقولتر به نظر برسند. در جاهایی دیگر هم نجابت بیشتری دیده میشود. اردن، مراکش، کردستان عراق و امارات متحده عربی در این دسته قرار میگیرند. آنها سعی دارند رضایت بیشتری را جلب کنند تا ماندگاری بیشتری داشته باشند. در جایی دیگر دموکراسی افزونتری موجود است. به تونس فکر کنید. تمام سعی خود را میکنند که با حفظ و تقویت مالی و امنیتی خود را حفظ کنند. این میتواند مدلی برای تقلید کشورهایی از این دست قرار بگیرد و فروتن باش. ما هیچ اطلاعاتی درباره اینها و ارگانیسم طبیعی این کشورها نداریم تا زمانی که یک آنتیبادی در وجود آنها ظاهر میشود.
در جهان عرب، ممکن است سالها طول بکشد تا آنتیبادیهای طبیعی یکی شوند و این نگرانکننده است. فرانسیس فوکویاما در کتاب «نظم سیاسی و فساد سیاسیاش» در اینباره بحث کرده است و اینکه چگونه میشود دولتهای معقول بهوجود بیاید. آن چیزی که در همه آنها مشترک است، یک دولت با بوروکراسی قوی و موثر است که به چرخش قدرت و نظم و قانون کمک میکند. در جهان عرب این یکیشدن وجود ندارد. فوکویاما در مباحث خود میگوید که آنها به قومیتهای خود بیشتر وفادارند. شما نمیتوانید یک دولت قوی و غیرشخصی بسازید که با دلبستگی و خویشاوندی گره خورده است نه با ارزشهای مشترک. چین و کشورهای اروپایی از این مرحله گذر کردهاند اما کشورهای عرب نمیتوانند بر قومیتگرایی و جداییطلبی غلبه کنند و از اینرو با بربریسم داعش روبهرو میشوند. فوکویاما اینجا میگوید: کاری نمیتوان از پیش برد. آنها شاید در آینده شبهای تاریکتری پیش رو داشته باشند.
ارسال نظر