غول داعش
توماس فریدمن ستون نویس نیویورک تایمز مترجم: شادی آذری در دل کمپین اوباما، تنشی در رابطه با مقابله علیه داعش موج میزند. به همین دلیل است که اوباما در تشریح و توضیح استراتژی خودش تا این حد با مشکل مواجه است. اگر ساده بگوییم، این تنش بین دو هدف بسیار حیاتی جای گرفته است: «جستوجوی هویت» که داعش در جهان عرب به راه انداخته است و «جستوجو و نابودی» داعش در مواضعش در سوریه و عراق. آمریکاییها باید به این تنش عادت کنند چون از میان نخواهد رفت و اوباما مجبور خواهد بود آن را رهبری کند.
اما خبر خوب اینکه ظهور داعش روندی را بین عربها به راه انداخته که آنها را بر آن داشته است تا سرانجام در جستوجوی هویت خویش بررسی کنند که چگونه چنین تفکر کشتار و خشونتی در بین آنان شکل گرفته است.
اما خبر خوب اینکه ظهور داعش روندی را بین عربها به راه انداخته که آنها را بر آن داشته است تا سرانجام در جستوجوی هویت خویش بررسی کنند که چگونه چنین تفکر کشتار و خشونتی در بین آنان شکل گرفته است.
توماس فریدمن ستون نویس نیویورک تایمز مترجم: شادی آذری در دل کمپین اوباما، تنشی در رابطه با مقابله علیه داعش موج میزند. به همین دلیل است که اوباما در تشریح و توضیح استراتژی خودش تا این حد با مشکل مواجه است. اگر ساده بگوییم، این تنش بین دو هدف بسیار حیاتی جای گرفته است: «جستوجوی هویت» که داعش در جهان عرب به راه انداخته است و «جستوجو و نابودی» داعش در مواضعش در سوریه و عراق. آمریکاییها باید به این تنش عادت کنند چون از میان نخواهد رفت و اوباما مجبور خواهد بود آن را رهبری کند.
اما خبر خوب اینکه ظهور داعش روندی را بین عربها به راه انداخته که آنها را بر آن داشته است تا سرانجام در جستوجوی هویت خویش بررسی کنند که چگونه چنین تفکر کشتار و خشونتی در بین آنان شکل گرفته است. بهعنوان نمونه، مقالهای با عنوان «بربرها در میانه دروازههای شهر ما» هفته پیش در نشریه پولیتیکو از «هشام ملهم» به چاپ رسید. او مدیر دفتر واشنگتن شبکه ماهوارهای العربیه است. در این مقاله آمده است: «رئیسجمهور اوباما در تصمیم خود برای استفاده از نیروهای نظامی علیه افراطیون خشونتگرای داعش، بار دیگر درگیر نزاعهای مربوط به تمدنی از میان رفته شد، اما کاملا مشخص بود که این کار را با اکراه انجام داده است. تمدن عرب، آنطور که ما آن را میشناختیم، به کل از بین رفته است. دنیای عرب امروز پرخشونتتر، بیثبات و تکه تکه شده و بهدست افراطگرایی افتاده است؛ افراطگرایی حاکمان و مخالفان آنها. از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی تاکنون، این وضعیت حالا بیش از هر زمان دیگری قابل مشاهده است.» ملهم میافزاید: «به همه امیدهای تاریخ مدرن عرب خیانت شده است. امید به قدرت سیاسی و بازگشت سیاست، حفظ شان انسانی که به شکل بهار عربی انعکاس یافت همه، جای خود را به جنگهای داخلی قومی فرقهای و تقسیمبندیهای منطقهای و ظهور دوباره استبداد دادهاند، هم به شکل نظامی و هم به شکل روشهای نیاکان عربمان... به بیان دیگر افراطیون داعش از هیچ جا نیامدهاند. آنها از یک بدنه بزرگ تو خالی و پوسیده سر بر آوردهاند، چیزی بر جای مانده از یک تمدن فروپاشیده.»
یک تحلیلگر لیبرال سعودی به نام ترکی الاحمد در روزنامه العرب لندن به درخواست رهبران مذهبی سعودی برای مقابله با ایدئولوژی داعش پاسخ داده است. الاحمد این پرسش را مطرح کرده است که چگونه؟ همه این رهبران، خود به ایدئولوژی ضد کثرتگرایی بنیادگرایان وهابی اعتقاد دارند، ایدئولوژیای که عربستان سعودی در داخل و خارج منتشر کرده و به مساجد خود که داعشیها در آن پرورش یافتهاند، سرایت داده است. الاحمد مینویسد: «آنها قادر به مقابله با خشونتگرایی، افراطگرایی و سربریدن نیستند، نه بخاطر تنبلی و سستی بلکه بهخاطر آنکه همه اینها در همان ایدئولوژی نهفته است. آنها چگونه میتوانند با ایدئولوژیای مقابله کنند که خودشان از آن برخوردارند و به آن باور دارند؟»
یک نویسنده شیعه لبنانی، به نام «حنین قدار» در مقالهای که در ماه آگوست در یکی از وبسایتهای لبنان نوشت، اینگونه توضیح داد: «برای مبارزه با داعش و سایر گروههای افراطی و برای جلوگیری از ظهور سایر حکام مستبد، باید در قبال اشتباهات جمعی خود که موجب ظهور همه این ستمگران و متحجران شده است، احساس مسوولیت کنیم. نظامهای آموزشی و رسانههای ما بهخاطر دیوهایی که خلق کردهایم مسوولند... ما باید به کودکانمان یاد دهیم به جای آنکه به استاد تکذیب اشتباهات تبدیل شوند، از اشتباهاتمان درس گیرند. وقتی که معلمان و روزنامهنگاران ما آغاز به درک اهمیت حقوق فردی کنند و بپذیرند که ما نتوانستهایم شهروندان خوبی باشیم، آنگاه میتوانیم به آزادی امیدوار باشیم، حتی اگر به کندی بدست بیابد.»
پرورش این «جستوجوی هویت» بخش هوشمندانه و حیاتی استراتژی اوباما است. اوباما هنگام اعلام فرمان حملات علیه مواضع داعش در سوریه و عراق اعلام کرد که جنگ زمینی باید توسط عربها و مسلمانان انجام شود، نه فقط به این خاطر که این یک جنگ است و آنها هم باید به سهم خود کشته و زخمی بدهند، بلکه باید شیعهها، سنیها و کردها اختلافات فرساینده خود را کنار گذارند تا داعش را در جنگ زمینی شکست دهند. این یک مولفه ضروری برای ایجاد یک دولت مناسب وفاق ملی است که میتواند داعش را به هر نحوی شکست دهد.
اما این تنش به این دلیل اوج گرفته است که داعش یک ماشین آدمکشی است و نیازمند یک ماشین آدمکشی دیگر است تا آن را روی زمین جستوجو و نابود کند. آموزش سوریهای «میانهرو» راه حل آن نیست. عراق، ترکیه و کشورهای عرب همسایه هم باید نیروهای زمینی خود را اعزام کنند. گذشته از همه اینها، این یک جنگ داخلی است برای آینده اسلام اهل تسنن و جهان عرب. میتوان داعش را با حملات هوایی تضعیف کرد و خوشحالم از اینکه مواضع این دیوانگان داعشی را در سوریه زدهایم، اما عربها و ترکها میتوانند داعش را روی زمین نابود کنند. هم اکنون رئیسجمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان نماد قدرتطلبی، ارعاب نشریات، سرمایهداری رفاقتی و حمایت همهجانبه از داعش است. او حتی اجازه نمیدهد که آمریکا از پایگاه نظامی خود در ترکیه برای حمله هوایی علیه داعش استفاده کند. هویت او چیست؟ هویت رژیمهای عربی که حاضرند به حملات هوایی آمریکا علیه داعش بپیوندند، اما در جنگ زمینی علیه آنها شرکت نمیکنند، چیست؟
این تمدنی است که دچار پریشانی شده است و اگر با عوامل تولد غول داعش در دل خود مقابله نکند، هر پیروزیای که در زمین یا حملات هوایی بهدست آید، موقتی خواهد بود.
اما خبر خوب اینکه ظهور داعش روندی را بین عربها به راه انداخته که آنها را بر آن داشته است تا سرانجام در جستوجوی هویت خویش بررسی کنند که چگونه چنین تفکر کشتار و خشونتی در بین آنان شکل گرفته است. بهعنوان نمونه، مقالهای با عنوان «بربرها در میانه دروازههای شهر ما» هفته پیش در نشریه پولیتیکو از «هشام ملهم» به چاپ رسید. او مدیر دفتر واشنگتن شبکه ماهوارهای العربیه است. در این مقاله آمده است: «رئیسجمهور اوباما در تصمیم خود برای استفاده از نیروهای نظامی علیه افراطیون خشونتگرای داعش، بار دیگر درگیر نزاعهای مربوط به تمدنی از میان رفته شد، اما کاملا مشخص بود که این کار را با اکراه انجام داده است. تمدن عرب، آنطور که ما آن را میشناختیم، به کل از بین رفته است. دنیای عرب امروز پرخشونتتر، بیثبات و تکه تکه شده و بهدست افراطگرایی افتاده است؛ افراطگرایی حاکمان و مخالفان آنها. از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی تاکنون، این وضعیت حالا بیش از هر زمان دیگری قابل مشاهده است.» ملهم میافزاید: «به همه امیدهای تاریخ مدرن عرب خیانت شده است. امید به قدرت سیاسی و بازگشت سیاست، حفظ شان انسانی که به شکل بهار عربی انعکاس یافت همه، جای خود را به جنگهای داخلی قومی فرقهای و تقسیمبندیهای منطقهای و ظهور دوباره استبداد دادهاند، هم به شکل نظامی و هم به شکل روشهای نیاکان عربمان... به بیان دیگر افراطیون داعش از هیچ جا نیامدهاند. آنها از یک بدنه بزرگ تو خالی و پوسیده سر بر آوردهاند، چیزی بر جای مانده از یک تمدن فروپاشیده.»
یک تحلیلگر لیبرال سعودی به نام ترکی الاحمد در روزنامه العرب لندن به درخواست رهبران مذهبی سعودی برای مقابله با ایدئولوژی داعش پاسخ داده است. الاحمد این پرسش را مطرح کرده است که چگونه؟ همه این رهبران، خود به ایدئولوژی ضد کثرتگرایی بنیادگرایان وهابی اعتقاد دارند، ایدئولوژیای که عربستان سعودی در داخل و خارج منتشر کرده و به مساجد خود که داعشیها در آن پرورش یافتهاند، سرایت داده است. الاحمد مینویسد: «آنها قادر به مقابله با خشونتگرایی، افراطگرایی و سربریدن نیستند، نه بخاطر تنبلی و سستی بلکه بهخاطر آنکه همه اینها در همان ایدئولوژی نهفته است. آنها چگونه میتوانند با ایدئولوژیای مقابله کنند که خودشان از آن برخوردارند و به آن باور دارند؟»
یک نویسنده شیعه لبنانی، به نام «حنین قدار» در مقالهای که در ماه آگوست در یکی از وبسایتهای لبنان نوشت، اینگونه توضیح داد: «برای مبارزه با داعش و سایر گروههای افراطی و برای جلوگیری از ظهور سایر حکام مستبد، باید در قبال اشتباهات جمعی خود که موجب ظهور همه این ستمگران و متحجران شده است، احساس مسوولیت کنیم. نظامهای آموزشی و رسانههای ما بهخاطر دیوهایی که خلق کردهایم مسوولند... ما باید به کودکانمان یاد دهیم به جای آنکه به استاد تکذیب اشتباهات تبدیل شوند، از اشتباهاتمان درس گیرند. وقتی که معلمان و روزنامهنگاران ما آغاز به درک اهمیت حقوق فردی کنند و بپذیرند که ما نتوانستهایم شهروندان خوبی باشیم، آنگاه میتوانیم به آزادی امیدوار باشیم، حتی اگر به کندی بدست بیابد.»
پرورش این «جستوجوی هویت» بخش هوشمندانه و حیاتی استراتژی اوباما است. اوباما هنگام اعلام فرمان حملات علیه مواضع داعش در سوریه و عراق اعلام کرد که جنگ زمینی باید توسط عربها و مسلمانان انجام شود، نه فقط به این خاطر که این یک جنگ است و آنها هم باید به سهم خود کشته و زخمی بدهند، بلکه باید شیعهها، سنیها و کردها اختلافات فرساینده خود را کنار گذارند تا داعش را در جنگ زمینی شکست دهند. این یک مولفه ضروری برای ایجاد یک دولت مناسب وفاق ملی است که میتواند داعش را به هر نحوی شکست دهد.
اما این تنش به این دلیل اوج گرفته است که داعش یک ماشین آدمکشی است و نیازمند یک ماشین آدمکشی دیگر است تا آن را روی زمین جستوجو و نابود کند. آموزش سوریهای «میانهرو» راه حل آن نیست. عراق، ترکیه و کشورهای عرب همسایه هم باید نیروهای زمینی خود را اعزام کنند. گذشته از همه اینها، این یک جنگ داخلی است برای آینده اسلام اهل تسنن و جهان عرب. میتوان داعش را با حملات هوایی تضعیف کرد و خوشحالم از اینکه مواضع این دیوانگان داعشی را در سوریه زدهایم، اما عربها و ترکها میتوانند داعش را روی زمین نابود کنند. هم اکنون رئیسجمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان نماد قدرتطلبی، ارعاب نشریات، سرمایهداری رفاقتی و حمایت همهجانبه از داعش است. او حتی اجازه نمیدهد که آمریکا از پایگاه نظامی خود در ترکیه برای حمله هوایی علیه داعش استفاده کند. هویت او چیست؟ هویت رژیمهای عربی که حاضرند به حملات هوایی آمریکا علیه داعش بپیوندند، اما در جنگ زمینی علیه آنها شرکت نمیکنند، چیست؟
این تمدنی است که دچار پریشانی شده است و اگر با عوامل تولد غول داعش در دل خود مقابله نکند، هر پیروزیای که در زمین یا حملات هوایی بهدست آید، موقتی خواهد بود.
ارسال نظر