در جستوجوی آدمهای خوب!
فرید زکریا تحلیلگر مسائل بین المللی و مجری GPS ترجمه: محمد حسین باقی تصمیم دولت اوباما برای کمک۵۰۰ میلیون دلاری جهت آموزش و تامین مالی عناصری از اپوزیسیون سوریه با حمایت هر دو حزب در واشنگتن مورد استقبال قرار گرفت. اجماع کلی این است که اگر دولت این کار را سه سال پیش انجام داده بود، وضعیت در سوریه به یک جنگ داخلی فرقهای تبدیل نمیشد. سناتور «لیندسی گراهام» درباره این اعتراضها میگوید:«مردم سوریه اعتراضها را از طریق تظاهرات مسالمت آمیز آغاز کردند. اما رادیکالها اکنون در حال قاپیدن هستند.
فرید زکریا تحلیلگر مسائل بین المللی و مجری GPS ترجمه: محمد حسین باقی تصمیم دولت اوباما برای کمک۵۰۰ میلیون دلاری جهت آموزش و تامین مالی عناصری از اپوزیسیون سوریه با حمایت هر دو حزب در واشنگتن مورد استقبال قرار گرفت. اجماع کلی این است که اگر دولت این کار را سه سال پیش انجام داده بود، وضعیت در سوریه به یک جنگ داخلی فرقهای تبدیل نمیشد. سناتور «لیندسی گراهام» درباره این اعتراضها میگوید:«مردم سوریه اعتراضها را از طریق تظاهرات مسالمت آمیز آغاز کردند. اما رادیکالها اکنون در حال قاپیدن هستند.» گراهام یکی از چندین نفری است که این مساله را مطرح کردند که این ستیز به ستیزی فرقهای تبدیل شده چرا که واشنگتن منفعل بود در حالی که این وضعیت بدتر و بدتر شد. در واقع، اسلامگرایان رادیکال از همان ابتدا - چند دهه پیش - هسته اصلی مخالفان رژیم و خانواده اسد بودهاند. حافظ اسد (پدر رئیسجمهور فعلی سوریه) در سال ۱۹۷۰ به قدرت رسید و غیرسُنیای بود که بر این کشور حکم میراند. در اواخر دهه ۱۹۷۰ او با خیزش مسلحانه اسلامگرایان در تمام شهرهای عمده کشور مواجه شد. در فاصله سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱، این شورشها بیش از ۳۰۰ نفر از طرفداران رژیم را فقط در حلب کشت. بشار اسد هم به نوبه خود، دستور سرکوب را صادر کرد که بر اساس آن حدود ۲ هزار مخالف نظام سوریه کشته شدند. کتاب یوجین روگان با عنوان «اعراب: یک تاریخچه» داستان یک فرمانده جوان سوری به نام «عیسا ابراهیم فیاض» را در آن سالها بازگو میکند که در اولین ماموریت خود به زندان «تَدمُر» فرستاده شد. او میگوید: «آنها درهای یک سلول را برای ما باز کردند. ۶ یا ۷ نفر از ما وارد شده و هر که را در داخل این سلول یافتیم کشتیم؛ حدود ۶۰ یا ۷۰ نفر بودند. من خودم باید ۱۵ نفر را کشته باشم... در مجموع، حدود ۵۵۰ نفر از آن نیروهای اخوانالمسلمین باید کشته شده باشند.»مبارزه خشونتبارِ اسلامگرایان گسترش یافته و در حال حرکت به سوی دمشق بود، جایی که در نوامبر ۱۹۸۱ آنها یک خودرو را در مرکز آن شهر منفجر کردند که ۲۰۰ کشته و ۵۰۰ زخمی بر جای گذاشت. سپس، در سال ۱۹۸۲، آن قیام و کشتار وحشتناک در شهر حما رخ داد که در آن حدود ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر قلع و قمع شدند. از آن زمان، رژیم خود را برای جنگ با شورشیان سازماندهی کرده و شورشیان هم در مقابل به دنبال فرصتهایی برای اعلام و شروع جنگ علیه رژیم بودهاند. سوریه از بدو تولد خود بیثبات بوده است. در فاصله استقلال این کشور در سال ۱۹۴۶ و کودتای اسد، حدود
۱۰ کودتای دیگر و تعدادی کودتای نافرجام وجود داشت. در اواخر دهه ۱۹۷۰، این کشور به دو اردوگاه تقسیم شده بود؛ دو اردوگاهی که تا حد زیادی معرف «اسلامگرایی» و «فرقه ها» بود. قدرتهای بیرونی در خاورمیانه - عربستان سعودی، عراق، ایران- هر دو طرف را تامین مالی کرده، مسلح کرده و شبه نظامیان شان را آموزش میدادند. در سال ۲۰۱۱، این تنشهای طولانی سرانجام سر بر آورده و فوران کرد. امروز- به گفته «جیمز کلاپر»، مدیر اطلاعات ملی- حدود ۱۵۰۰ گروه شورشی مختلف با تعداد نیروهایی بین ۷۵ هزار تا ۱۱۵ هزار شورشی در سوریه وجود دارند. علاوه بر این، حدود ۷۵۰۰ ستیزه جوی خارجی از کشورهای همسایه در این کشور وجود دارند. قویترین گروهها همانا تندروها هستند: یعنی دولت اسلامی (داعش)، احرار الشام و جبهه النصره. به یاد داشته باشید که قدرتهای همسایه، مانند دولت ترکیه، چند ماه را صرف تلاش برای ایجاد اپوزیسیون معتدل سوری کرد. من در سال ۲۰۱۲ با برخی از رهبران اپوزیسیون در استانبول دیدار کردم. متاسفانه این افراد به سختی با گروههای واقعی که در سوریه میجنگند تماس دارند چه برسد به اینکه بر آنها نفوذ داشته باشند. تلاشهای ترکیه راه به جایی نبرد همانطور که تلاشهای سایر کشورها راه به جایی نبرد. اما اکنون واشنگتن میخواهد این ۱۵۰۰ گروهِ اپوزیسیون گسترده و پراکنده را «مورد آزمون قرار داده» و میانه روهایی از درون آنها بیرون بکشد. موفق باشید. پیچیدگی کار واشنگتن میتواند در نگرش آمریکا نسبت به دولت اسلامی دیده شود. وقتی این گروه با دولت مالکی در عراق مبارزه میکند، دشمنی مهلک است و باید بیرحمانه مورد حمله قرار گیرد. اما وقتی نیروهای داعش از مرز میان سوریه و عراق(که الان دیگر وجود ندارد) میگذرند و با رژیم اسد میجنگند با هدف اعلامی آمریکا مبنی بر تغییر رژیمِ دمشق دست اتحاد میدهند. هیچ کشور دیگری دارای چنین تناقض استراتژیک نیست. گروههای شورشی در باورشان با آن چیزی میجنگند که رژیمهای مرتد در بغداد و دمشق نامیده میشوند. با داشتن این سابقه در ذهن، باورِ این دشوار است که سه سال پیش مداخله آرام آمریکا برای تسلیح و آموزش سیر وقایع در سوریه را تغییر میداد. اما آیا کسی میتواند اکنون معتقد باشد که مداخله آرام آمریکا دموکراتهایی واقعی در گرداب تحولات خواهد یافت و به آنها در پیروزی علیه دولت و رادیکالها کمک کرده و سوریه را به ثبات خواهد رساند؟ یا فعالیتهای جدید واشنگتن بیشتر به معنای دمیدن بر آتش بحران است؟
ارسال نظر