والاستریت ژورنال تحلیل کرد
روزهای طلایی اقتصاد جهان
سیدعباس عاملی - بیثباتی بازارهای سهام در هفته گذشته نباید باعث فراموشی این حقیقت شود که اقتصاد جهانی هماکنون در حال تجربه رشدی است که در تاریخ انسان بیسابقه محسوب میشود. اقتصاد جهانی طی پنج سال گذشته به طور متداوم رشدی ۵درصدی را تجربه کرده است. از سال ۱۹۶۰ تاکنون اقتصاد جهانی به چنین روند رشدی دست نیافته است. ولی شرایط کنونی با آن زمان بسیار متفاوت است. در سال ۱۹۶۰ بیش از دوسوم مردم دنیا به علت نظامهای سیاسیشان از اقتصاد جهانی حذف شده بودند. در بیستسال گذشته، چین، هند، شوروی سابق، اروپای شرقی و آفریقا به آغوش اقتصاد جهانی باز گشتهاند. بازگشت این کشورها باعث فوران انرژی اقتصادی در سراسر دنیا شده و فضا را برای رشد چشمگیر اقتصادی آماده کرده است. چین از سال ۲۰۰۲ تاکنون دارای رشد دورقمی بوده و رشد اقتصادی هند نیز از ۲ تا ۳درصد در سال ۱۹۷۲، هماکنون به ۹درصد افزایش یافته است. در همین حال قیمت بالای نفت باعث افزایش رشد اقتصادی روسیه به ۶تا۷درصد شده است. حتی اقتصاد آفریقا نیز در امسال به رشد بالای ۶درصد دست خواهد یافت.
نرخ رشد تقریبا ۱۲۰ کشور دنیا تا پایان امسال از ۴درصد بیشتر خواهد بود. تنها چهار کشور وجود دارند که احتمالا دچار رشد منفی میشوند. این چهار کشور عبارتند از کرهشمالی، زیمبابوه، سومالی و فیجی. همه آنها به علت برخورداری از نظامهای دیکتاتوری، وقوع کودتا و یا جنگ داخلی دچار چنین شرایطی شدهاند.
سه عامل شرایط مناسب حاکم بر اقتصاد جهانی را توضیح میدهد. نخست، روند جهانی شدن است که به دنبال پایان یافتن جنگسرد باعث افزایش چشمگیر تجارت جهانی شده است. بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۶ واردات جهانی بیش از سه برابر شده و از ۵/۳تریلیون دلار به بیش از ۶/۱۱تریلیون دلار رسید. رشد تجارت جهانی به افزایش رقابت و کاهش تورم کمک کرده است. در حالی که تنها ۳۰ سال پیش کشور چین عملا از تجارت خارجی برخوردار نبود، این کشور به زودی به عنوان بزرگترین کشور صادرکننده جهان جایگزین آمریکا و آلمان خواهد شد. رشد صنعتی چین باعث افزایش قیمت کالاهای مهمی همچون نفت شده است، ولی چین از واردات این کالاها برای تولید کالاهای کمهزینه استفاده میکند که به مهار تورم در سراسر دنیا کمک میکند. چین بزرگترین مشتری والمارت آمریکا است. والمارت با استفاده از واردات محصولاتش توسط چین به استفاده از روشهای کمهزینه پرداخته که برای مصرفکنندگان آمریکایی صدها میلیارد دلار منفعت داشته است. در زمانی که آلن گرینسپن، رییس بانک مرکزی آمریکا بود، واردات این کشور چهار برابر شد. تعامل آمریکا با اقتصاد جهانی بود که به مهار تورم و نرخ بهره پایین در سالهای پایانی تصدیگری گرینسپن کمک کرد.
دوم اینکه در بسیاری از کشورها روند جهانی شدن باعث افزایش قابل توجه سوددهی شده است. به دنبال فشارهای رقابتی در اقتصاد جهانی، شرکتها در آمریکای شمالی، اروپا و ژاپن در مسیر حداکثرسازی بازده و جلوگیری از افزایش حقوق کارمندان کوشیده اند. افزایش بیسابقه سوددهی از سال ۲۰۰۲ تاکنون باعث تشویق بازارهای سهام شده است. سوددهی بالا همچنین میتواند به افزایش سرمایهگذاری و بهبود رشد بازدهی کمک کند.
دولتها نیز با کاهش مالیات بر سرمایه به فشارهای رقابتی جدید پاسخ داده اند. کشورهای کوچک اروپای شرقی همچون استونی این پروسه را در دهه نود آغاز کردند. ولی در سالهای اخیر، حتی کشورهایی مانند آلمان که از نظر تاریخی دارای مالیاتهای بالایی بودند آغاز به کاهش نرخ مالیات بر شرکتها کردهاند. فرانسه نیز به دنبال انتخاب شدن نیکولاس سارکوزی به زودی همین روند را به پیش خواهد برد. در آمریکا، کنگره نرخ مالیات بر درآمد را در سال ۲۰۰۳ به پایینترین سطح خود از زمان جنگ جهانی اول کاهش داد.
عامل سومی که شرایط مناسب کنونی را ممکن ساخته است آسانی جابهجایی سرمایه در بین کشورها است. تقریبا تمام کشورها تا ۲۵ سال گذشته جا به جایی سرمایه را محدود میکردند. با وقوع یک انقلاب در صنعت تکنولوژی ارتباطات که هزینه انتقال پول در بین مرزها را کاسته است، اغلب این محدودیتها اکنون از میان رفتهاند. بازارهای پولی به همین دلیل در دهها کشور شکوفا شده اند. سرمایه گذاری در بازارهای سهام کشورهای در حال توسعه از تنها چند تریلیون دلار در سال ۱۹۹۷، هماکنون به ۷/۱۵تریلیون دلار رسیده است. این رقم ۵/۲۶درصد کل سرمایهگذاری جهان است. ارزش خالص جابهجایی سرمایه هماکنون ۱۶درصد کل تولید ناخالص داخلی جهان است. این در حالی است که این رقم تنها ۱۰ سال پیش بین ۳ تا ۶درصد بود.
ارسال نظر