گروه بین‌الملل- بازارهای سهام و نیز بازار اوراق قرضه از اخبار مربوط به نرخ بهره به خود می‌لرزند و در هفته‌های اخیر این تزلزل به دلیل افزایش نرخ بهره در بسیاری از کشورهای جهان بیشتر شده است. اما چرا بازارهای مالی چنین مشوش و عصبی می‌شوند. بی‌بی‌سی در تحلیلی تاثیر افزایش و کاهش نرخ بهره را بر بازارهای مالی بررسی کرده است. در چند سال اخیر در پی کسادی اقتصادی در جهان شاهدنرخ بهره پایین بودیم. بانک‌های مرکزی نرخ بهره کوتاه‌مدت خود را پایین نگه داشتند برای اینکه بتوانند جریان رشد اقتصادی را تقویت کنند. در ژاپن نرخ بهره صفر بود و در کشورهای اروپایی به یک‌درصد تقلیل یافت. در دوران کسادی اقتصادی تقریبا نگرانی از تورم در این کشورها وجود نداشت، بلکه نگرانی درباره رشد وجود داشت و کاهش نرخ بهره به عنوان راه‌حلی بر احیای اقتصادی در نظر گرفته شد.

در بازارهای اوراق قرضه که نرخ بهره بلند مدت دارند و معمولا برای جلوگیری از تورم این نرخ بالا است طی این سال‌ها برای تقویت اقتصاد نرخ بهره کاهش یافت. این موضوع به کمپانی‌ها و افراد اجازه می‌داد تا پول بیشتری وام بگیرند.

اما به نظر می‌رسد حالا دیگر دوران نرخ بهره پایین به سر رسیده باشد و بانک‌های مرکزی سراسر جهان به ویژه کشورهای صنعتی در حال افزایش نرخ بهره به دلیل نگرانی‌ از افزایش فشارهای تورمی هستند. بازار اوراق بهادار و قرضه دولتی هم افول پیدا کرده است و نرخ دیون دراز مدت خود را افزایش داده است.

کاهش نرخ بهره به رونق بازار سهام در سال‌های اخیر کمک زیادی کرده است شرکت‌های خصوصی کوچک در این سال‌ها توانستند از بازار سرمایه پول کافی برای خرید کمپانی‌های کوچک‌تر وام بگیرند.

آنها این خریدها را صرفا با غرق کردن کمپانی در قرض انجام دادند. بیش از یک سوم از مجموع یک تریلیون دلار خریدهایی که در بخش ادغام کمپانی‌ها در امسال صورت گرفته است به وسیله کمپانی‌های خصوصی و از طریق اخذ وام حاصل شده است.

همچنین نرخ بهره پایین بهره باعث می‌شد که سرمایه‌گذاران ترجیح بدهند تا اقدام به قرض گرفتن با پولی کنند که نرخ بهره آن پایین‌تر است مانند ین و بعد پولی که نرخ بهره آن بالا است را خریداری کنند.

در این سال‌ها بانک‌ها و موسسات اقتصادی توانستند از محل این خرید و فروش سودهای کلان به جیب بزنند.

اما نرخ بهره پایین چه تاثیری بر مصرف‌کنندگان دارد؟

نرخ بهره پایین باعث رونق و شکوفایی مصرف در سال‌های اخیر در آمریکا و بریتانیا شده است زیرا در چنین شرایطی مصرف‌کنندگان علاقه‌مندند تا وام‌های با بهره پایین بگیرند و آن را خرج کنند.

نرخ بهره پایین همچنین موجب رونق بازار مسکن در ایالات متحده شد زیرا نرخ بهره پایین می‌تواند مردم را ترغیب کند تا برای خریداری مسکن وام بگیرند.

علاوه بر این در ایالات متحده نرخ بهره پایین شرکت‌ها و برخی موسسات را تشجیع کرد تا به آن عده از مردم که اعتبار زیادی نداشتند، وام بدهند. مردمی که شاید در شرایط عادی هیچ بانکی حاضر نبود به آنها وام بدهد. اما افزایش نرخ بهره می‌تواند باعث تنزل بازارهای سهام به چندین دلیل شود.

اول اینکه جریان ادغام کمپانی‌ها که از طریق وام با نرخ بهره پایین میسر می‌شد، می‌تواند متوقف شود یا به مانع برخورد. دوم آنکه سهام بسیاری از بانک‌ها می‌تواند تنزل یابد و البته می‌تواند موسساتی را که اقدام به وام‌های Sub-Prime به افراد کم‌اعتبار می‌کنند را غرق در دیون بی‌پرداخت کند. این موضوع خطر بزرگ‌تری در خود می‌پروراند و آن اینکه وقتی یک بانک با بحران مالی موجه می‌شود، آن بحران به سرعت می‌تواند به سایر بخش‌های اقتصادی تسری یابد و با جریان جهانی‌شدن این مشکل دیگر مشکل یک کشور نیست. بحران می‌تواند از یک نقطه کوچک یعنی یک بانک آغاز شود و در ابتدا به شرکای آن بانک و بعد کم‌کم به بخش‌های دیگر اقتصاد سرایت کند و اگر چنین مشکلی مثلا در آمریکا پیش بیاید می‌تواند به سرعت در سراسر جهان گسترش یابد. به این ترتیب افزایش نرخ بهره می‌تواند در ایالات متحده مشکلات زیادی در بخش‌های مختلف اقتصاد این کشور ایجاد کند و بی‌جهت نیست که بازار سهام دعا می‌کند وضع اقتصاد به گونه‌ای نباشد که بانک مرکزی آمریکا متقاعد شود تا نرخ بهره را افزایش دهد.