بیـداری

تازه‌ترین سرمقاله اکونومیست به موضوع تحولات خاورمیانه اختصاص یافت

به عقیده اکونومیست دموکراسی بدون اخوان‌المسلمین در مصر کامل نیست گروه بین‌الملل- سایه ماندگار: مردم خاورمیانه عربی مدت‌های طولانی است که از احتمال ایجاد تغییرات در کشورهایشان نا‌امید شده‌اند. آنها احساس می‌کنند که محکوم به این سرنوشت شوم هستند. محکوم به زندگی تحت حاکمیت مردان قدرتمندی که ثروت‌اندوزی می‌کنند و مخالفان خود را سرکوب می‌نمایند. محکوم به داشتن جایگزین‌هایی تندرو که قصد دارند باورهای خشن و افراطی خود را به مردم تحمیل کنند. در برخی کشورها مانند عربستان سعودی مستبدان و افراطیون یکی هستند. در هیچ کجای خاورمیانه عربی، مردم حق انتخاب آزادانه برای تعیین حاکمان خود را ندارند. غربی‌ها بر سر یک دوراهی سرنوشت ساز قرار گرفته‌اند. دو‌گزینه‌ای که این گونه نشان می‌دهد که تنها راه به عقب راندن افراطیون، حمایت از مردان قدرتمند کشورهاست.

دو ماه پیش، یک میوه‌فروش تونسی به نام محمد البوعزیزی این قاعده را بر هم زد و در اعتراض به زورگویی حاکمان و نبود اشتغال، خود را به آتش کشید. در واکنش به این اقدام، تونسی‌ها و بعد از آن مصری‌ها به خیابان‌ها ریختند. به طرز تقریبا معجزه‌‌آسایی مردم این دو کشور توانستند تا مردان قدرتمندی را که برای دهه‌ها آن‌ها را سرکوب کرده‌بودند، سرنگون کنند. در کشور کوچک بحرین چندین نفر به دلیل شلیک گلوله‌های پلاستیکی و دود ناشی از گاز اشک‌آور جان خود را از دست دادند. در لیبی جمعیتی عظیم بر علیه دیکتاتوری ترسناک و هول‌انگیز به خیابان‌ها ریختند. در اردن اوضاع چندان مناسب نیست، الجزایر بی‌ثبات است و جنب‌و‌جوش مردم در یمن همچنان ادامه دارد. افراطیون همواره به عنوان محور اصلی انقلابیون مطرح بوده‌اند، اما این مبارزه تنها به آنان تعلق ندارد. در منطقه‌ای که براثر سرکوب و فشار در حال نابود شدن بود، نسل جوان به ناگهان صدای خود را بلند کرد. جوانان پیشاپیش افراد مسن‌تر قرار گرفتند و از احتمال ایجاد تغییر، سرخوش بودند. با مروری بر پیروزی اروپا در سرنگونی کمونیسم، یا حتی انقلاب ناکام آنان در سال ۱۸۴۸، می‌توان امیدوار بود که تحولات اخیر به تغییری آشکار در جوامع کشورهای خاورمیانه عربی منجر شود. این تحول آشکار برای افراطیون، مردان قدرتمند و جهان چه پیامی خواهد داشت؟پاسخ از مصر آغاز می‌شود. بدبین‌ها می‌گویند که مردم انرژی خود را هدر می‌دهند. آنها هشدار می‌دهند که با خالی شدن خیابان‌های قاهره از تظاهرات‌کنندگان، امیدها برای دستیابی به مردم‌سالاری حقیقی از بین خواهد رفت و تقدیر ناگزیر همیشگی خود را تحمیل خواهد کرد. بنابراین مصر بازهم با دو گزینه روبه‌رو خواهد بود و باید از میان استبداد نظامیان و انتخابات غیر حقیقی که مانند یک کودتا خواهد بود و افراطیون را به قدرت خواهد رساند، یکی را انتخاب کنند.هرکدام از این گزینه‌ها محتمل است. مصر کشوری جوان، خشمگین و فقیر است. رسانه‌های این کشور به تازگی استقلال خود را به دست آورده‌اند. مصر دانشگاه‌هایی نیمه‌فعال و سابقه‌ای کوتاه از اختلاف‌نظر‌های فردی دارد. این کشور همچنین پیشینه‌ای از سنت پارلمانی ندارد. مصر سابقه‌ای دیرینه از تحقیر توسط غرب و تنفر از اسرائیل دارد. کشور‌ فراعنه نهاد‌های دموکراتیک هم ندارد. گروه‌ اخوان‌المسلمین که مهم‌ترین گروه مخالف رژیم مبارک به شمار می‌رفت، بسیار سازماندهی شده و صبور است. دولت هم می‌تواند حدود ۲ میلیون پلیس و مامور امنیتی آموزش دیده را برای مبارزه با خشونت فرا بخواند. اما هر روز که می‌گذرد جوانان مصری به طرزی کاملا مسالمت‌آمیز بدبین‌ها را نا‌امید می‌کنند. این در حالی است که اخوان المسلمین هم نقش خود را ایفا خواهد کرد. باوجود برخی مقایسه‌های غلط در دنیای غرب میان اخوان المسلمین و القاعده اما دنیایی از تفاوت میان این دو گروه وجود دارد. البته که اخوان المسلمین خواستار قدرت است(‌کدام گروه سیاسی به دنبال قدرت نیست؟) در حالی که این گروه سیاسی در انتخابات شش سال پیش ۲۰ درصد کرسی‌ها را به خود اختصاص داده‌، اکنون تنها حزب سیاسی در مصر است که می‌تواند جایگزین حسنی مبارک شود. اگر امروز انتخابات آزاد در این کشور برگزار شود، به احتمال قریب به یقین اخوان المسلمین برنده این انتخابات خواهد بود، اگرچه شاید لزوما اینگونه نشود. اگر اخوان المسلمین در ساختار سیاسی مصر شرکت نکنند، بی‌تردید دموکراسی در این کشور عقیم خواهد ماند. اما موضوع مهم آن است که این گروه سیاسی خود را به اصول قانون اساسی جدید مصر پایبند بداند.