اکونومیست:اقتصاد آلمان موتور اروپا شده است
اقتصاد اروپا گروگان آلمان
![اقتصاد اروپا گروگان آلمان](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/thumbnail/N2Q5YmUxZGNk/QHn8O9nsSzT8qCU7RegsN6Pbb5v74eEtbKeSOh05RaZpdORKpGYwVkt7TZyzEhnm/.jpg)
اما دستاوردهای آلمان، این بزرگترین اقتصاد اروپا، داستانی متفاوت دارد.اگرچه آلمان بهتازگی جایگاه خود به عنوان بزرگترین صادرکننده جهان را به چین داده است، اما هنوز در قدرت صادرات آن شکی نیست. از سوی دیگر موفقیت آلمان مشکلاتی را نیز برای همسایگانش بهدنبال دارد.
تازهترین سرمقاله اکونومیست به بزرگترین اقتصاد اروپا اختصاص یافت
موتور اروپا
شادی آذری
چرا آلمان نیازمند تغییر است؟
هم برای خودش و هم برای دیگران
همه جهان اروپا را به عنوان قارهای میشناسد که اقتصادش سخت است، مردمانش تمایلی به کار کردن ندارند و به مزایای تامین اجتماعی وابستهاند، زیرساختهای صنعتیاش قدیمی و رو به افولند و چرخدندههای قدیمی آن سرنوشت جهان را به آیندهای تیرهوتار محکوم میکنند.
این تلقی از اقتصاد اروپا مانند همه کلیشههای دیگر حقایقی را در خود نهفته دارد.اما دستاوردهای آلمان، این بزرگترین اقتصاد اروپا، داستانی متفاوت دارد.
یک دهه پیش آلمان عضو بیمار اروپا بود که به رشد اقتصادی کند و نرخ بالای بیکاری مبتلا بود. تولیدکنندگان بزرگ آن به امید یافتن هزینههای کمتر از کشور خارج میشدند.
اما اکنون بهرغم رکود اقتصادی، نرخ بیکاری کمتر از پنج سال پیش است. اگرچه آلمان بهتازگی جایگاه خود را به عنوان بزرگترین صادرکننده جهان به چین داده است، اما هنوز در قدرت صادرات آن شکی نیست. مازاد حساب جاری این کشور در سال جاری میلادی بیشتر از چین خواهد بود.
این وضعیت با تصویری که از اروپا به نمایش گذارده شده و در آمریکا و آسیا نیز به چشم میخورد منافات دارد: قارهای تحلیلرفته که قادر به تغییر نیست. اقتصاد قدرتمند این مرکز جغرافیایی و سیاسی اروپا برای سایر کشورهای اروپا حرفهای زیادی دارد. اما از سوی دیگر موفقیت آلمان مشکلاتی را نیز برای همسایگانش بهدنبال دارد. مشکلاتی که آنها و خود آلمان باید برایشان چاره بیاندیشند.
جدید و قدیمی
انعطافپذیری تاثیرگذار آلمان ناشی از تلفیق ویژگیهای قدیمی این کشور با مختصات جدید آن است. نظام قدیمی مدیریت توافقی به کارفرمایان این کشور اجازه داد در زمانی که نیاز بود قیمتها پایین نگهداشته شود، اتحادیهها را با خود همراه کنند. با این نظام، شرکتهای کوچک و متوسطی که معمولا خانوادگی اداره میشوند قدم به قدم فعالیتهای خود را پیشبردهاند و تصمیم گرفتهاند چه چیزی را به خارج ارسال و چه چیزی را برونسپاری کنند.
در عین حال سیاستهای اقتصادی آلمان سمتوسوی جدید و لیبرالگرایانهای به خود گرفته است. دولت شرودر اصلاحاتی را در بازار کار و نظام رفاه اجتماعی در سال۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ اعمال کرد. بر اثر این اصلاحات و بر اثر فشارهای رقابتی از سوی پول واحد اروپا، کسبوکارهای آلمان دستمزدهای واقعی را به طرزی ظالمانه در حد پایین نگهداشتند تا جایی که در آلمان هزینههای نیروی کار در میانگین سالانه طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸، ۴/۱ کاهش یافت. این در شرایطی بود که این هزینهها در آمریکا کاهشی ۷/۰ درصدی و در فرانسه و انگلیس بهترتیب افزایشی ۸/۰ و ۹/۰ درصدی را نشان داده بود.
اگرچه رکود سال گذشته به شدت به آلمان آسیب زد، اما اقتصاد این کشور هماکنون در شرایطی به مراتب بهتر از یک دهه پیش است. آلمان به درستی به خود میبالد که قادر است هزینههایش را کنترل کند و به صادرات خود تداوم بخشد، اما باید در عین حال به این نکته واقف باشد که تا حدودی موفقیت خود را مرهون همسایگان اروپاییاش است. آلمانیها دوست دارند اینطور فکر کنند که با دست کشیدن از واحد پول ده سال پیش خود، یعنی مارک، فداکاری زیادی از خود نشان دادهاند. اما واقعیت این است که آنها بیش از هر کشور دیگری از یورو نفع بردهاند. حدود نیمی از صادرات آلمان به سایر کشورهای عضو ناحیه یورو ارسال میشود. کشورهایی که دیگر توان کاهش ارزش پول خود را برای مقابله با رقابتپذیری آلمان ندارند.
وقتی انگلوساکسونها پول خود را هدر میدادند، آلمانیها به پسانداز خود ادامه میدادند. سرمایهگذاری داخلی در آلمان تداوم نیافت و نتیجه آنکه قدرت آلمان در صادرات همراه شد با امتناع آنها از هزینه و سرمایهگذاری. حاصل چیزی نبود جز یک مازاد تجاری عظیم. پساندازهای زیاد آلمان به خارج، بخصوص داراییهای برخوردار از وام کم بهره و پرخطر در آمریکا و اوراق قرضه دولتی کشورهایی چون یونان هدایت شد. البته نامعقول خواهد بود اگر آلمان محتاط را مسوول ولخرجیهای یونان یا حباب قیمتهای اسپانیا بدانیم. اگرچه برخی از اقتصاددانان بیباک در مورد چنین مسالهای به بحث پرداختهاند. اما این یک واقعیت است که در یک ناحیه دارای پول واحد، کشورهایی که معمولا دارای مازاد حسابجاری هستند، با کشورهایی که معمولا دارای کسری حساب جاری هستند، منطبق میشوند.
شانسی برای هزینه کردن
عدم تراز در حسابهای جاری تا ابد باقی نمیماند، چه کسری باشد و چه مازاد. اما بیشتر کشورهای دارای مازاد خود را موفق میدانند و کشورهای دارای کسری خود را شکستخورده میشمارند. این ذهنیت بهخاطر آن است که تصور میشود فشار برای تنظیم حساب جاری بر دوش بدهکاران وارد میآید. پاسخ آلمان به مشکلات یونان، اسپانیا و سایر کشورهای حوزه یورو درست در همین راستا بوده است. زمانی طرح موضوع برنامه نجات مالی یونان یک تابو محسوب میشد اما اکنون صحبت از آن به میان آمده است و این روند تا بدانجا پیشرفته است که حتی وزرای آلمان پیشنهاد تشکیل یک صندوق پولی اروپا را مطرح ساختهاند که مورد قبول همه اعضا باشد. اما این ایده که خود آلمان هم باید از طریق کاهش پسانداز و افزایش مصرف و سرمایهگذاری خود را منطبق سازد، هنوز از سوی آنگلا مرکل پذیرفته نشده است.
بیشک این درست است که همسایگان آلمان کار زیادی برای انجام دادن دارند. لازم است که فرانسه، ایتالیا و اسپانیا در تنظیم بازار کار خود از آلمان تبعیت کنند، اما لازم است که آلمان هم در جهت لیبرالسازی اقتصاد خود تلاش کند. شبکه قوانین این کشور بیش از حد انقباضی است. حمایت از مشاغل داخلی این کشور بیش از حد سختگیرانه است. هنوز نظامهای بهداشت و درمان و آموزش در آلمان نیازمند تحولات عظیمند. بخش خدمات این کشور عقبمانده است. لازم نیست از هواداران سر سخت بازار آزاد باشید تا متوجه شوید که آغاز یک کسبوکار در آلمان کاری است بس دشوار. در آلمان زنان بسیار کمی مشاغل تمام وقت دارند چون حمایتهای مربوط به مراقبت از کودکان در این کشور ضعیف است. وضعیت چشمانداز آمار نفوس این کشور نیز وخیم است.
یک برنامه جامع اصلاحات ساختاری در آلمان خواهد توانست رونق مصرف و سرمایهگذاری را بهبار آورد و در عینحال رشد تولید ناخالص داخلی را به همراه داشته باشد. به علاوه آلمان میتواند معافیتهای مالیاتی را اعمال کند که خود موجب افزایش رشد اقتصادی میشود بدون اینکه به بودجه دولتی آسیبی بزند. تنها اگر آلمان سر خود را بالا بگیرد متوجه میشود که این تغییرات به نفعش است، هم بخاطر آنکه این تغییرات بهنفع مصرفکنندگان آلمانی خواهد بود و هم بهخاطر آنکه این تحولات به ناحیه یورو که اقتصاد آلمان با آن گره خورده است، کمک خواهد کرد. پول واحد اروپا به مانند خود اتحادیه اروپا به میزان زیادی مدیون رهبری آلمان در گذشته است. اگر فقدان این رهبری احساس شود، هم این پول و هم این اتحادیه آسیب خواهند دید و آلمان در صدر بازندگان خواهد بود.
ارسال نظر