تغییر معادلات قدرت در اقتصاد جهانی

نگار حبیبی- اقتصادهای نوظهور در سال ۲۰۰۹ مهمترین مقصد سرمایه‌های جهان بوده‌اند. در سال پس از بحران و حتی در طول کل دهه گذشته اقتصادهای نو ظهور از مهمترین موتورهای محرک اقتصاد جهانی بوده‌اند. آمار جمع‌آوری شده توسط موسسه ‌ای پی اف آر نشان می‌دهد که در سال ۲۰۰۹ رقم جذب سرمایه در اقتصادهای نوظهور به ۳/۸۰ میلیارد دلار رسیده که از سال ۱۹۹۷ تا کنون بیشترین مقدار جذب سرمایه توسط کشورهای با اقتصادهای نوظهور است و نسبت به رکورد پیشین در سال ۲۰۰۷ به میزان ۹/۲۵ میلیارد دلار رشد داشته است.

طی سال ۲۰۰۹ چهار اقتصاد بزرگ نوظهور جهان که شامل برزیل، روسیه، هندوستان و چین می‌شود مقصد بیش از ۶۰ میلیارد دلار از پولهای جهان بودند. در سال بحرانی ۲۰۰۸ و با کاهش سراسری میزان سرمایه‌گذاری در سطح جهان، اقتصادهای نوظهور نیز با پدیده خروج سرمایه از این کشورها مواجه شدند. به طوری که در سال ۲۰۰۸ معادل ۸۶ میلیارد دلار سرمایه از این کشورها خارج شد.

پیش‌بینی‌های موجود در مورد مشاهده رشدهای بسیار بالای اقتصادی برای اقتصادهای نوظهور به ویژه چین، در کنار آغاز روند کند اما مداوم بهبود اوضاع اقتصادی در کشورهای پیشرفته، به معکوس شدن روند کاهشی سرمایه‌گذاری در سطح جهان انجامید و شاخص‌های بورس در آمریکا، اروپا و آسیا پس از سقوط مداوم در ماه‌های پایانی سال ۲۰۰۸ در سال ۲۰۰۹ بار دیگر ارقام مثبت رشد را تجربه کردند.

اما عامل اصلی رشد در بازار بورس نیز رشد شاخص در اقتصادهای نوظهور بوده است، به طوری که طی سال ۲۰۰۹ شاخص جهانی اف‌تی‌اس ای برای اقتصادهای نوظهور به میزان ۷۵ درصد رشد داشته در حالی که این رقم برای کشورهای توسعه یافته تنها ۲۵ درصد بود.

از میان چهار اقتصاد بزرگ نوظهور جهان، روسیه و برزیل البته با کمک رونق در بازار نفت و فلزات صنعتی که بخش مهمی از ذخایر این کشورها را تشکیل می‌دهد، ارقام رشد خیره کننده ای را در شاخص‌های بورس خود تجربه کردند، به طوری که شاخص مکسیس روسیه طی دهه گذشته ۸۰۲ درصد و شاخص بوسپای برزیل ۳۰۱درصد رشد داشته اند.

در چین نیز شاخص مرکب شانگهای طی دهه گذشته ۱۴۰ درصد رشد داشته است. شاخص سنسکس هندوستان نیز به کمک رشد روز افزون صنعت آی تی در این کشور، طی ده سال گذشته ۲۴۹ درصد رشد کرده است. اما حتی چنین رشد شتابانی در بازار سرمایه اقتصادهای نوظهور نیز برای جبران زیان‌های ناشی از بحرانی که در ماه‌های پایانی سال ۲۰۰۸ گریبان گیر بازار سرمایه آمریکا و اروپا شد، کافی نبود.

به طوری که بررسی آمار مربوط به دهه اول قرن بیست و یکم نشان می‌دهد که شاخص جهانی اف‌تی‌اس‌ای طی این دهه به میزان ۳/۷ درصد و شاخص اس‌اند پی ۵۰۰ تا ۱/۲۴ درصد(بیشترین افت تجربه شده از دهه ۱۹۳۰ به این سو) سقوط کرده‌اند.

پیش‌بینی‌های منتشر شده از سوی نهادهای مختلف اقتصادی در سطح جهان مبنی بر این است که کشورهای توسعه‌یافته طی سال‌های آینده رشدهای به مراتب پایین تری را نسبت به اقتصادهای نوظهور تجربه خواهند کرد.

خوشبینی نسبت به بازارهای اقتصادهای نوظهور علاوه بر جذب سرمایه‌گذارانی که به دنبال بازدهی بالاتر هستند، به اقبال بیشتر به ارزهای رایج این کشورها نیز انجامیده است، به طوری که ارزش پول برزیل در مقابل دلار آمریکا تا ۲۵ درصد و پول آفریقای جنوبی تا ۲۲ درصد در مقابل دلار رشد داشت.

ارزش یوآن چین نیز تنها به طور مصنوعی و با توجه به اهداف سیاستگذاران این کشور برای کمک به صادرات، در مقابل دلار ثابت نگه داشته شد و هم‌اکنون این کشور از سوی جامعه جهانی تحت فشار قرار دارد تا اجازه افزایش ارزش پول خود و نزدیکتر شدن ارزش یوآن به مقدار واقعی خود را بدهد. البته باید توجه داشت که سیاست‌های حمایتی بی‌سابقه در آمریکا نیز که به کاهش مداوم ارزش دلار انجامیده از جمله دلایل تقویت این ارزها بوده است. سیاست‌هایی که باعث شد ارزش دلار طی دهه گذشته با سقوط ۵/۲۳ درصدی مواجه شود.

با وجود عبور موفقیت‌آمیز کشورهای نوظهور از بحران اقتصادی و خوشبینی در مورد رشد آنها در سال ۲۰۱۰، پیوستگی اقتصاد این کشورها به اقتصاد کشورهای صنعتی، این نگرانی را ایجاد کرده که هر گونه عدم موفقیت این کشورها در خروج از برنامه‌های حمایتی و محدود کردن بودجه‌های عمومی، رشد اقتصادهای نوظهور را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

دیگر نگرانی موجود نیز ناشی از خطر بروز تورم و حباب‌های قیمتی در نتیجه حجم بالای محرک‌های به کار گرفته شده در اقتصاد جهان است. هر چند بسیاری از تحلیل گران نگرانی در مورد ایجاد حباب در کشورهای نوظهور را زود هنگام می‌دانند، چراکه بازارهای سرمایه هنوز رونق پیش ازبروز بحران را باز نیافته‌اند. بنابراین اظهار نظر قطعی در مورد چشم‌انداز اقتصادهای نوظهور برای سال آینده به سادگی امکان‌پذیر نیست.

به طور کلی آنچه مسلم است افزایش تدریجی نفوذ اقتصادی و سیاسی این کشورها در سطح جهان است. اقتصاددانان موسسه مالی گلد من ساکس به تازگی پیش‌بینی کرده‌اند که تا سال ۲۰۳۹ مجموع چهار اقتصاد بزرگ نوظهور یعنی چین، هند، برزیل و روسیه از شش اقتصاد بزرگ کنونی جهان بزرگتر باشند. همچنین ممکن است تا سال ۲۰۴۱ چین، جایگاه آمریکا را به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان از آن خود کند. پیش‌بینی‌ها در مورد تغییر معادلات قدرت در عرصه جهانی و گسترش نفوذ اقتصادهای نوظهوراز سال‌های آغازین قرن بیست و یکم و حتی پیش از بروز بحران مالی سال گذشته نیز، صورت گرفته بود، اما شاید بروز بحران سرعت ایجاد این تغییرات را تشدید کرده باشد.

در طول ده سال گذشته چین از هفتمین اقتصاد بزرگ جهان به جایگاه سوم صعود کرده، برزیل از رتبه دهم به هشتم رسیده است و روسیه و هند توانسته‌اند به جمع ۱۲ اقتصاد بزرگ دنیا بپیوندند. چهار اقتصاد نوظهور به جز روسیه، نسبت به کشورهای پیشرفته، آسیب کمتری از بحران اقتصادی دیدند و این امیدواری وجود دارد که در سال‌های آتی تقاضای این کشورها به عنوان عاملی موثر در خروج اقتصاد کشورهای پیشرفته از رکود، عمل کند.