آیا حکومتهای عربی به مرز فروپاشی رسیدهاند؟
تحلیل اکونومیست از اوضاع جهان عرب
دنیای اقتصاد- به نوشته اکونومیست، گزارش برنامه توسعه سازمان ملل اعلام کرده است که جهان عرب میباید ۵۰ میلیون شغل جدید تا سال ۲۰۲۰ ایجاد کند تا بتواند نیروی کار جوان خود را تحت پوشش قرار دهد که البته با روند کنونی، تحقق چنین امری غیرممکن است. از سوی دیگر، فعالان اقتصادی میخواهند در اقتصاد تحتسلطه دولت حرف بیشتری برای گفتن داشته باشند. انقلاب ماهوارهها هم از مردمان عرب، ملتی را خلق کرده است که بیش از هر زمان دیگر از حکام خود میخواهند که درباره خود توضیح دهند و خود را ثابت کنند. همه اینها در کنار یکدیگر، چونان آتشی زیر خاکستر شده است. اکونومیست در تازهترین سرمقاله خود به اوضاع جهان عرب پرداخت
از خواب بر میخیزد
شادی آذری
انقلابی تمام عیار در جهان عرب پا گرفته است و تنها زمانی کامل میشود که آخرین دیکتاتوری شکست خورده کنار رود
به راستی چه چیزی موجب آزردن عربها میشود؟ برنامه توسعه سازمان ملل در هفته جاری پنجمین گزارش از سری گزارشهای شفاف خود را در مورد وضعیت جهان عرب منتشر کرد. این گزارش تاسفبار بود. اعراب مردمانی فعال و مبتکرند که تاریخ کهن و افتخارآمیزشان حکایت از پیشینه فوقالعاده آنان در زمینههایی چون هنر، فرهنگ، علم و البته مذهب دارد. اما از سوی دیگر کشورهای مدرن عرب بیشتر شاهد ثبت پیدرپی شکستهایشان بودهاند.
در وهله نخست آنها نتوانستند مردمی آزاد داشته باشند. شش کشور عرب ممنوعیت مطلق برای احزاب سیاسی وضع کردهاند و مابقی آنها نیز به طرزی موذیانه این احزاب را ممنوع کردهاند. به علاوه آنها نتوانستند مردم خود را ثروتمند سازند. گزارش سازمان ملل حاکی از آن است که به رغم برخورداری از نفت، از هر پنج فردی که در جهان عرب زندگی میکنند، دو نفر با کمتر از ۲دلار در روز زندگی میکنند. آنها نتوانستهاند از مردم خود محافظت کنند. بر اساس گزارش مذکور نیروهای امنیتی بیش از حد قدرتمند داخلی اغلب از حکومت عربی خود برای ارعاب مردم خود استفاده میکنند و این دولتها از جوانان خود غافل شدهاند. گزارش برنامه توسعه سازمان ملل اعلام کرده است که جهان عرب میباید ۵۰میلیون شغل جدید تا سال ۲۰۲۰ ایجاد کند تا بتواند نیروی کار جوان خود را تحت پوشش کاریابی قرار دهد که البته با روند کنونی تحقق چنین امری غیر ممکن است.
آیا حکومتهایی که در حق مردمانشان چنین به وضوح کوتاهی میکنند به واقع خواهند توانست سلطه خود را بر ۳۵۰ میلیون نفر تا ابد ادامه دهند؟ حسنی مبارک به مدت ۲۸ سال رییسجمهوری مصر بود. معمر قذافی از سال ۱۹۶۹ بر لیبی حکومت میکند. وقتی حافظ اسد پس از سه دهه ریاست جمهوری سوریه از دنیا رفت، قدرت به آرامی به پسرش بشار رسید. پس از شکست برنامههای بوش با عنوان ایجاد دموکراسی و افتضاح بر جا مانده در عراق باراک اوباما در قلب مباحثات آمریکا با جهان اسلام به جای «آزادی» از «احترام» سخن گفت. این نکتهای هوشمندانه بود. از زمان روی کار آمدن اوباما جایگاه آمریکا در چشم اعراب ارتقا یافت. اما این بدان معناست که اگر عربها دموکراسی میخواهند خودشان باید آن را به دست آورند.
برخی ناظران غربی چشم به انتخابات اعراب دوختهاند. در تحولات اخیر ایران شاهد فعالیتهای اعتراضآمیز مردم به نتایج انتخابات بودیم، اما این آزادی در کشورهای عربی بسیار دور از ذهن است. ولی دموکراسی چیزی بیش از انتخابات است. دموکراسی شامل آموزش، مدارا و ایجاد موسسات مستقلی چون قوه قضاییه و مطبوعات آزاد است. پرسش مهم این است که مردم
عوام عرب چقدر آنها را مطالبه میکنند. به نظر میرسد اغلب اعراب هنوز به پرداخت هزینه تغییر تمایلی ندارند. و شاید هم عراق را دیدهاند و ایستایی را به فاجعهای که ممکن است تغییر برایشان بهبار آورد ترجیح میدهند. اما حکومتها باید بسیار نادان باشند اگر به انفعال موقت مردم دل ببندند.
در اغلب کشورهای عرب نرخ زایمان رو به کاهش است، افراد بیشتری بویژه زنان تحصیلکردهاند و فعالان اقتصادی میخواهند در اقتصاد تحت سلطه دولت حرف بیشتری برای گفتن داشته باشند. مهمتر از همه اینکه انقلاب ماهوارهها طلسم رسانههای حکومتی را شکسته است و ملتی را خلق کرده است که بیش از هر زمان دیگر از حکام خود میخواهند که درباره خود توضیح دهند و خود را ثابت کنند. البته هیچیک از این تغییرات برای ایجاد یک انقلاب کافی نیست. اما همه آنها در کنار یکدیگر چون آتش زیر خاکستر شدهاند. الگوی کهن دولت اعراب که فساد و عدم شفافیت و استبداد را در خود دارد در همه سطوح با شکست مواجه شده است و لیاقت ادامه حیات ندارد. بی شک در نقطهای دچار فروپاشی خواهد شد. مساله بزرگ ناشناخته این است که چه زمان این اتفاق رخ میدهد.
ارسال نظر