فرصتها و خطرات پیش روی اقتصاد آسیا
در این سالها کشورهای قاره آسیا بزرگترین تحول را در عرض ۵۰۰سال اخیر تجربه کردند و سبب شدند تا تمرکز اقتصاد جهان نه بر روی کشورهای توسعه یافته و صنعتی غرب بلکه بر روی کشورهای در حال توسعه و بعضا توسعه یافته آسیا باشد. در سالهای اخیر سخنان زیادی در مورد عملکرد اقتصادی کشورهای قاره آسیا مطرح شد و حتی در برخی از این مباحث در مورد کاهش وابستگی اقتصاد دنیا به اقتصاد کشورهای غربی سخن به میان میآمد. بر طبق اطلاعات ارائه شده در این مقاله شرایط کنونی اقتصاد دنیا فرصتی در اختیار کشورهای آسیایی قرار داد تا هر چه سریعتر از وابستگی صرف به اقتصاد آمریکا برهند و با صادرات تولیداتشان به کشورهای غیر صنعتی از وابستگی به اقتصاد بحرانزده کشورهای صنعتی رهایی یابند. در این مقاله از اصطلاح دو محور شدن اقتصاد دنیا استفاده شده است و این اصطلاح موکدا در مقابل تغییر محور اقتصاد جهان از آمریکا به کشورهای قاره آسیا قرار گرفته است. به این معنا که نه تنها عملکرد اقتصادی آمریکا به عنوان دارنده بزرگترین تولید ناخالص داخلی دنیا بلکه عملکرد اقتصادی کشورهای قاره آسیا نیز در جهان تاثیرگذار است. به هر حال توسعه اقتصادی کشورهای قاره آسیا به این معنا نیست که آنها در اثر مشکلات اقتصادی آمریکا با افول اقتصادی مواجه نخواهند شد. بلکه به این معنا است که قدرت مقاومت آنها در برابر شوکهای اقتصادی خارجی بیشتر است و نسبت به سالهای انتهایی قرون گذشته آسیب کمتری متحمل میشوند.
یکی از دلایل بسیار مهم برای کاهش تاثیرپذیری آسیا از شوکهای اقتصادی خارجی این است که طی سالهای اخیر تلاش کرد تا از وابستگی به صادرات و درآمد صادراتی بکاهد. از طرف دیگر این کشورها که در آغاز تنها تامین کننده نیاز کشورهای صنعتی بودند، از آغاز قرن حاضر بازارهای متفاوتی برای خود ایجاد کردند و هم اکنون نه تنها از صادرات به کشورهای غربی بلکه از صادرات به کشورهای همسایه و کشورهای در حال توسعه دیگر نیز درآمد کسب میکنند. از این جهت تنزل سطح تقاضا در کشورهای غربی موجب فروپاشی اقتصادی آنها نمیشود و تنها سبب کمتر شدن نرخ رشد اقتصادی و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی میشود. به هر حال با وجود اینکه بحث دو محور شدن اقتصاد دنیا شنیده میشود، ولی همگان بر این باورند که اقتصاد آمریکا وزنه بزرگتر و سنگینتری نسبت به قاره آسیا است. ارزش تولید ناخالص داخلی این کشور در سال گذشته میلادی برابر با ۱۴هزار میلیارد دلار آمریکا بوده است که بزرگتر از مجموع ارزش تولید ناخالص داخلی تمامی کشورهای قاره آسیا است.
از طرف دیگر آمریکا بزرگترین بازار مصرف دنیا است و هر ساله ۷۰درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور از هزینههای مصرفی خانوارها ایجاد میشود. بنابراین هر ساله بیشتر از ۱۰هزار میلیارد دلار کالا و خدمت در کشور آمریکا مصرف میشود و به همین دلیل شمار زیادی از کشورهای دنیا متمایل به حضور در این بازار و بهرهگیری از آن هستند.
بنابراین بدون شک وقتی تقاضا در آمریکا کاهش یابد، صادرات کشورهای دیگر جهان و درآمد صادراتی آنها نیز تنزل مییابد و یکی از فاکتورهای سازنده اقتصاد از بین میرود. این یکی از بزرگترین خطراتی است که اقتصاد کشورهای قاره آسیا را تهدید میکند و ممکن است زیر ساختهای اقتصادی و صنعتی این کشورها را نیز ویران کند. شایان ذکر است بر طبق برآوردهای اخیر دولت آمریکا تا سال ۲۰۱۰ میلادی کسری حساب جاری این کشور کاهش مییابد.
در سال ۲۰۰۶ میلادی کسری حساب جاری آمریکا برابر با ۴/۶درصد از ارزش تولید ناخالص داخلی این کشور بود، ولی در سال ۲۰۱۰ میلادی کسری حساب جاری به ۳درصد تولید ناخالص داخلی میرسد که دلیل آن نه اصلاح اقتصاد و رشد درآمد، بلکه کاهش هزینههای وارداتی خواهد بود. کاهش هزینههای وارداتی به معنای تنزل درآمد صادراتی کشورهای قاره آسیا است که بزرگترین تامین کنندگان کالاهای مورد نیاز آمریکا هستند. از طرف دیگر کاهش هزینههای مصرفی خانوارها از یک طرف نشان دهنده کمتر بودن نقدینگی در دست مردم است و از طرف دیگر به معنای عدم تمایل آنها به مصرف.
در حالت دوم مردم به جای مصرف پولهای خود اقدام به پسانداز آن میکنند و همین مساله سبب کمتر شدن سرمایههای قابل استفاده آمریکا برای سرمایهگذاری در بازارهای دیگر میشود. در این میان نیز آسیا که بزرگترین جذبکننده سرمایههای آمریکا است، بیشترین آسیب را متحمل میشود. در همین زمان است که چشم امید جهان به کشورهای بزرگی چون چین و هند خواهد بود، ولی اوضاع اقتصادی آنها نیز نسبت به سال گذشته میلادی بسیار متزلزلتر است و نمیتوان به عنوان تکیه گاه اقتصاد جهان به آن نگاه کرد. طبق آمارهای موجود در سه ماه سوم سال قبل رشد تولید ناخالص داخلی چین به ۹درصد تنزل یافت که پایینترین نرخ رشد طی ۵سال گذشته بوده است و انتظار میرود در سال جاری نیز نرخ تولید ناخالص داخلی این کشور حداکثر ۷درصد باشد.
این کاهش مداوم نرخ رشد اقتصادی نشان میدهد که اقتصاد چین در برابر بحرانهای جهانی ایمن نیست و توضیحی قانعکننده برای دوبار کاهش نرخ بهره بانکی در عرض دو ماه گذشته و ممانعت از افزایش ارزش یوان در برابر دلار آمریکا ارائه میدهد.
با وجود تمامیاین مسائل در سالهای اخیر درآمد سرانه در کشورهای آسیایی رشد کرده است و طبقات متوسط کشورهای آسیایی از جدیدترین تکنولوژیهای روز دنیا استفاده میکنند. هماکنون انواع مواد غذایی و نوشیدنیها و انواع تکنولوژیهای تازه تلفن همراه، جدیدترین خودروهای تولید شده در جهان و بهترین ژنراتورها در بازار کشورهای آسیایی دیده میشود.
ادامه روند رشد اقتصادی کشورهای قاره آسیایی که موجب رشد تقاضا برای انواع کالاهای مصرفی میشود، شمار زیادی از سرمایهداران را به این بازارها روانه میکند.
البته این حادثه خوشایند بعد از اتمام بحران در غرب اتفاق میافتد و تایید خواهد کرد که توقف موقتی رشد اقتصادی آسیا به دلیل بحرانهای غرب و حتی کاهش رشد برخی از کشورها، نشاندهنده تضعیف این اقتصادها در جهان و کند شدن حرکت آنها در تبدیل شدن به یک قطب قدرتمند اقتصادی در دنیا نیست.
ارسال نظر