پایان افسانه چین؟

تحلیل اکونومیست از اقتصاد چین:

اژدهایی با قدرت گاو

رشد سالانه تولید ناخالص داخلی چین به ۸/۶درصد سقوط کرده است. این وضع تا چه حد می‌تواند وخیم‌تر شود؟

شادی آذری

نام سال نوی چینی سال گاو است. سمبل این سال که از ۲۶ ژانویه آغاز شده است نشان می‌دهد که در این سال برای دستیابی به ثروت و سعادت می‌بایست سخت کار کرد. این موضوع چینی‌ها را امیدوار کرده است که به زودی قدرت اقتصادی خود را بازخواهند یافت. اما این گاو می‌تواند توصیف آلام اقتصادی چین باشد.

آمار و ارقام جدید نشان می‌دهد که تولید ناخالص داخلی چین در سال منتهی به فصل چهارم به ۸/۶درصد سقوط کرد که نسبت به رقم ۹درصد در فصل سوم کمتر و نسبت به رقم ۱۳درصد در سال ۲۰۰۷ میلادی نصف شده است. شاید رشد ۸/۶درصد هنوز رقم بالایی باشد، اما به مفهوم آن است که رشد اقتصادی فصل چهارم چین براساس نسبت‌های فصلی، تقریبا صفر بوده است. تولیدات صنعتی چین افتی حتی شدیدتر داشته و تنها ۷/۵درصد طی ۱۲ماه منتهی به ماه دسامبر رشد کرده است.

این رقم در سال ۲۰۰۷ بالغ بر ۱۸درصد بوده است. در چین صدها کارخانه‌ تعطیل شده‌اند و میلیون‌ها کارگر مهاجر مشاغل خود را از دست داده‌اند.اما وضع می‌تواند بدتر از این هم بشود. احتمال می‌رود که صادرات چین طی ماه‌های پیش رو بیشتر افت کند، زیرا تقاضای جهانی کاهش خواهد یافت.

کوهونگ بین، یک اقتصاددان اچ اس بی‌سی پیش‌بینی می‌کند که صادرات در فصل اول می‌تواند ۱۹درصد نسبت به سال پیش کاهش نشان دهد.سال ۲۰۰۹ می‌تواند اولین سال طی بیش از یک ربع قرن باشد که از ابتدا تا انتهای آن شاهد افت صادرات چین خواهیم بود.

اقتصاددانان نسبت به چشم‌انداز آینده چین بدبین‌تر شده‌اند و بسیاری از آنها هم‌اکنون پیش‌بینی می‌کنند که رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۰۹ تنها ۵ یا ۶درصد خواهد بود. این رقم در صورت تحقق پایین‌ترین رشد اقتصادی ظرف تقریبا دو دهه اخیر خواهد بود. ناامیدانه‌ترین نظر مربوط به آلبرت ادواردز از یک بانک فرانسوی به نام سوسیه‌جنرال است.

وی عقیده دارد چین به سوی رکودی عمیق پیش می‌رود. او به سقوط ۶درصدی تولید برق چین در سال منتهی به فصل چهارم اشاره دارد که بسیار پایین‌تر از رشد ۱۵درصدی تولید برق این کشور ظرف پنج سال گذشته است.

در گذشته، رشد تولید ناخالص داخلی و مصرف برق هم جهت با هم پیش می‌رفتند.

ادواردز بر این نکته اشاره دارد که کاهش در تولید برق می‌تواند به معنای آن باشد که تولید ناخالص داخلی چین نیز در حال سقوط است. وی معتقد است با این استدلال هیچ اهمیتی ندارد که آمار رسمی دولت از چه حکایت کند. نکته دیگری که به همین اندازه نگران‌کننده است شاخص اصلی ارائه شده از سوی سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه در زمینه فعالیت‌های اقتصادی چین است. این شاخص به پایین‌ترین سطح خود در تاریخ ۲۶ ساله خود رسیده است و حتی پایین‌تر از دورانی است که در سال ۱۹۸۹ شاهد رکود چین بودیم. همان سالی که تظاهرات میدان تیانانمن و قتل عام معروف روی داد.اما ارتباط بین تولید ناخالص داخلی و مصرف برق به خاطر ماهیت ناموزون این بحران اقتصادی بر هم خورده است. صنایعی که مصرف برق آنها بسیار سنگین است از جمله صنایع فولاد و سیمان، در اواخر سال گذشته بار کاهش رشد اقتصادی چین را به دوش کشیدند. بنابراین جای تعجب نیست که مصرف برق کاهش یافته است.

نگرانی روشنی که در چنین شرایطی وجود دارد این است که اگرچه راهکارها و روش‌های دولتی برای بیرون کشیدن اقتصاد چین از این منجلاب موثرتر از ابزارهای مرتبط با بازار خواهد بود، اما واقعیت این است که هزینه آنها هم بسیار سنگین است. سرمایه‌گذاری‌های دولتی ناگزیر برخی هزینه‌های اضافی را در بر خواهد داشت و وام‌دهی‌هایی که از طرق سیاسی هدایت می‌شوند، می‌توانند به نوبه خود موجب اضافه شدن برخی وام‌های معوقه برای بانک‌ها و ایجاد ظرفیت‌های بلااستفاده در برخی بخش‌ها شود و این خود بر مشکلات آینده خواهد افزود. اما اول لازم است که تاثیر آنها به اثبات رسد.