چگونگی استفاده از کمک‌های مالی در اقتصادهای شکننده دنیا

مونا مشهدی رجبی

بحران اقتصادی کشورهای مختلف جهان به خصوص کشورهای غربی به یکی از مباحث اصلی جامعه جهانی تبدیل شده است، ولی تاکنون کمتر در مورد وضعیت اقتصادی کشورهایی بحث شده است که به دلیل بی‌ثباتی‌های سیاسی یا جنگ‌های پی در پی فرصت اصلاح و بازسازی را به دست نیاورده‌اند. اهمیت این کشورها که بانک جهانی از آنها با عنوان «اقتصادهای شکننده» یاد می‌کند به این دلیل است که‌میلیاردها نفر را در خود جای داده‌اند و نرخ رشد جمعیت در این کشورها بسیار بیشتر از کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان است. اغلب ساکنان کشورهای شکننده افرادی هستند که به دلیل بی‌سوادی یا تنگناهای اقتصادی و آموزشی حتی از کمترین امکانات زندگی نیز بهره نبرده‌اند و نه تنها آینده‌ای برای خود متصور نیستند، بلکه به ادامه زندگی امروز خود نیز با دیده تردید می‌نگرند.

اریک بل اقتصاددان بانک جهانی در این مورد می‌گوید: «ده‌ها سال درگیری و تنش‌های سیاسی در کشورهای آفریقای مرکزی سبب شد تا این کشورها که اغلب دارای ذخایر زیرزمینی غنی هستند به کشورهایی تبدیل شوند که برای تامین کوچکترین نیازهای خود به جهان وابسته باشند.» افزایش خشونت و درگیری در کشور افغانستان و محرومیت زنان این کشور از امکانات اولیه زندگی سبب شده است تا بسیاری از مردم با فقر دست و پنجه نرم کنند و در کشور ‌هاییتی موجب شد تا در قرن بیست و یکم میلادی هر روز بر شمار آدم‌ربایان در این کشور افزوده شود.

به گزارش بانک جهانی بیشتر از یک‌میلیارد نفر در کشورهایی زندگی می‌کنند که اقتصادی شکننده دارند. اغلب این کشورها که سال‌ها جنگ با کشورهای بیگانه یا درگیری‌های داخلی را تجربه کرده‌اند با مشکلی بزرگ به نام فقر روبه‌رو هستند و بیشتر از نیمی‌از مردم آنها زیر خط فقر جهانی گذران عمر می‌کنند. در اغلب این کشورها دولت توان ایجاد امنیت را ندارد و حتی ارائه خدمات اولیه زندگی از قبیل آب سالم نیز توسط دولت انجام نمی‌شود.

مردم این کشورها اغلب به دلیل بیماری‌هایی که در غرب به راحتی درمان می‌شود جان خود را از دست می‌دهند و هیچ سازمان و ارگانی در جهان نیست که با نظارت دقیق و اعمال فشار بر دولت‌های آنها مانع از تکرار این فجایع شود.

رابرت زولیک رییس بانک جهانی در این مورد می‌گوید: «این اقتصادهای شکننده سخت‌ترین مرحله از برنامه توسعه جهانی را تشکیل می‌دهند. بیماری‌های مرگباری که در میان ساکنان این کشورها شیوع پیدا می‌کند، سوءتغذیه، بیماری‌های روانی و افسردگی و جنایت برای تامین نیازهای اساسی زندگی سبب می‌شود این کشورها به سمتی حرکت کنند که تهدید بزرگی برای سلامت جامعه جهانی شوند. اگر کشورهای ثروتمند برای اصلاح اقتصادی و بهبود وضعیت زندگی مردم این کشورها وارد عمل نشوند اولین پشیمان بزرگ، خود آنها خواهند بود.

از طرف دیگر تصور کنید یک‌میلیارد نفر با کمک جامعه جهانی به زندگی عادی باز گردند، در آن صورت یک‌میلیارد فکر تازه، یک‌میلیارد نیروی خلاق، یک‌میلیارد ثروت انسانی و یک‌میلیارد نیروی کار به اقتصاد دنیا تزریق می‌شود و جهان با سرعت بیشتری رشد می‌کند.» ساکنان کشورهای شکننده در داخل مرزهایی زندگی می‌کنند که سالانه‌ میلیون‌ها دلار کمک مالی از جوامع بین‌المللی دریافت می‌کند ولی واقعیت این است که این کمک‌ها به افراد نمی‌رسد و موجب افزایش استانداردهای زندگی آنها نمی‌شود. این کمک‌ها یا صرف کم‌کاری‌های دولت‌ها و جبران ضعف‌های اقتصادی ناشی از آن می‌شود یا اینکه در بخش‌هایی سرمایه‌گذاری می‌شود که در شرایط موجود کشورها غیرضروری است. مداخله بانک جهانی و ایجاد چندین صندوق مشکل را اندکی حل کرد. به عنوان مثال در سال مالی ۲۰۰۷ میلادی که در روز سی‌ام ماه ژوئن سال ۲۰۰۷ میلادی به پایان رسید بانک جهانی ۱۵۴‌میلیون دلار به کشورهای جنگ زده کمک کرد. قرار بر این شد که مبلغ مذکور برای بازسازی مراکز خدمات رسانی بهداشت و سلامت در کشور صرف شود. بانک جهانی مبالغی را برای تربیت معلمانی صرف کرد که برای علاقمند کردن کودکان برای شرکت در کلاس‌های درس مناسب باشند. این افراد که اغلب آنان را زنان تشکیل می‌دادند توانستند شمار زیادی از کودکان را در کشورهای افغانستان و سودان به مدارس بکشانند و مانع از ادامه بحران بی‌سوادی در نسل آینده این کشورها شوند.

رابرت زولیک با اشاره به موفقیت‌هایی که این مرکز در عرض سال‌های فعالیتش در عرصه جهانی به دست آورده است، گفت: «بعضا دیده می‌شود که دولت‌ها کمک‌های مالی را به مردم منتقل نمی‌کنند، ولی آن را برای تامین امنیت و افزایش رفاه سرمایه‌گذاری می‌کنند که کار بسیار درستی است .برخی از دولت‌ها در اثر مشکلات اقتصادی به اندازه ای ضعیف شده‌اند که نمی‌توان از آنها انتظار چندانی داشت. صرف این مبالغ برای تقویت قدرت و جایگاه دولت کار درستی است.»

زولیک ده اولویتی که دولت‌های کشورهای شکننده باید برای صرف کمک‌های مالی جهانی در نظر داشته باشند را به این صورت اعلام کرد: « اول: تمرکز برای تقویت نظام قانونی دولت‌ها و حاکم کردن قانون در کشور، دوم: ایجاد امنیت در مرزهای کشور و در داخل، سوم: ایجاد ساختارهای اجتماعی و اقتصادی قانونمند، چهارم: تقویت نظام مالکیت کشوری و خروج افرادی که قصد تعرض به حقوق اولیه کشور را دارند، پنجم: حصول اطمینان از امنیت و ثبات اقتصادی کشور و فراهم کردن زمینه و فرصت برای رشد و توسعه، ششم: توجه به اقتصاد سیاسی و پر رنگ کردن نقش دولتمردان در عرصه اقتصادی کشور، هفتم: کاهش حضور دولت در اقتصاد یا به تعبیر بهتر کوچک کردن دولت و افزایش سهم بخش خصوصی در عرصه‌های اقتصادی، هشتم: ایجاد ارتباط نزدیک بین فعالان اقتصادی و موسسات مالی و اقتصادی برای نظام‌مندتر شدن اقتصاد کشور، نهم: توجه به موقعیت منطقه‌ای و جغرافیایی کشور و تلاش برای برقراری رابطه خوب و نزدیک با همسایگان، دهم: توجه به تعهدهای بلندمدت و توافقنامه‌های جهانی به منظور داشتن حمایت جامعه جهانی در انتهای گزارش بانک جهانی آمده است: «بسیاری از جرایم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهان و بسیاری از فعالیت‌های تروریستی و مرگبار در دنیا توسط مردان جوانی انجام می‌شود که آینده‌ای برای خود تصور نمی‌کنند و برای نشان دادن خود به دنیا به این کارها دست می‌زنند. بدون شک اگر این جوانان از امکانات زندگی برخوردار بودند، شغل مناسبی داشتند و درآمد مکفی دریافت می‌کردند می‌توانستند مثل تمامی‌افراد دیگری که در این کره خاکی زندگی می‌کنند زندگی مرفه، آزاد و سالمی ‌داشته باشند و آینده‌ای بسیار روشن را برای خود به تصویر بکشند.»