به گزارش صندوق بینالمللی پول:
کشورهای در حال توسعه سوپاپ اطمینان اقتصاد جهان
با وجود اینکه در ماههای اخیر سخنان زیادی در مورد تضعیف اقتصاد کشورهای در حال توسعه بیان شده است ولی مطالعات نشان میدهد این کشورها بهرغم تمامی مشکلات اقتصاد جهانی همچنان در مسیر رشد و توسعه قرار دارند. صندوق بینالمللی پول در گزارش اخیر خود که در مورد وضعیت اقتصادی کشورهای در حال توسعه ارائه داده است، نوشت: «در شرایط کنونی اقتصاد جهانی کشورهای در حال توسعه به کلید اصلی رشد اقتصاد جهان تبدیل شدهاند.
مونا مشهدیرجبی
با وجود اینکه در ماههای اخیر سخنان زیادی در مورد تضعیف اقتصاد کشورهای در حال توسعه بیان شده است ولی مطالعات نشان میدهد این کشورها بهرغم تمامی مشکلات اقتصاد جهانی همچنان در مسیر رشد و توسعه قرار دارند. صندوق بینالمللی پول در گزارش اخیر خود که در مورد وضعیت اقتصادی کشورهای در حال توسعه ارائه داده است، نوشت: «در شرایط کنونی اقتصاد جهانی کشورهای در حال توسعه به کلید اصلی رشد اقتصاد جهان تبدیل شدهاند. این کشورها سوپاپ اطمینان اقتصاد جهان بودند به خصوص در شرایطی که بحران اعتباری و بحران بازار مسکن در آمریکا و اروپا اقتصاد این کشورها را در معرض رکود احتمالی قرار داده بود.»
سایمون جانسون اقتصاددان صندوق بینالمللی پول که تهیه این گزارش را بر عهده داشته است با اشاره به رشد سریع اقتصاد کشورهای در حال توسعه طی ۱۰ سال گذشته و بالا گرفتن این رشد در سالهای اخیر نوشته است: «در سال گذشته نرخ رشد اقتصادی کشورهای حال توسعه بیشتر از ۷درصد بود. در این میان کشورهایی همچون چین و هند نیز وجود داشتند که رشدی بیشتر از ۵/۸درصد را تجربه کردند و با حضور خود مانع از کاهش نرخ رشد اقتصاد جهانی شدند. طی ۱۰ سال گذشته بازار کشورهای در حال توسعه با وجود آشوبهای مالی در کشورهای توسعهیافته و صنعتی توانستند همچنان در مسیر رشد قرار داشته باشند.»وی در ادامه نوشت: «بیست سال قبل کشورهای در حال توسعه تامینکننده نیروی کار مورد نیاز کشورهایی بودند که به تازگی با مفهوم جذب سرمایههای خارجی و صرف آنها در توسعه زیرساختهای اقتصادی و صنعتی آشنا شده بودند. ۱۰ سال قبل بسیاری از کشورهای تامینکننده نیروی کار با بحرانهای اساسی روبهرو شدند. در این سال آنها بهاندازه کافی بزرگ بودند که بتوانند بازار مالی جهان را تحت تاثیر قرار دهند. این نقش در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ میلادی بیشتر از پیش خود را نشان داد در حالیکه مفهوم کشورهای در حال توسعه در آن سالها کشورهایی با اقتصادهای بی ثبات و متزلزل بود. امروزه کشورهای در حال توسعه یا به تعبیر بهتر کشورهایی با درآمد متوسط که بیشتر از ۶میلیارد نفر از جمعیت کره زمین را در خود جای دادهاند به شاخصی کلیدی در ایجاد ثروت و رفاه جهانی تبدیل شدهاند. طی پنج سال اخیر این کشورها بین ۲۵ تا ۵۰درصد از رشد اقتصاد جهانی را به خود اختصاص دادند. همچنین آنها به کشورهای توسعه یافته کمک کردند تا بتوانند کاهش نرخ رشد اقتصادی خود را به سلامت پشت سر بگذارند. اما سوال این جاست که این کشورها با کمک چه حربهای توانستند به این رشد برسند و آن را برای بیش از یک دهه حفظ کنند ؟»
در این گزارش برای رشد اقتصاد کشورهای در حال توسعه سه دلیل مهم ذکر شده است که این دلایل به قرار زیر هستند:
اول: با وجود اینکه اقتصاد کشورهای در حال توسعه در بخش تجارت کالایی و خدماتی به خصوص ورود نیازهای خود به اقتصاد جهان وابسته است ولی هنوز در حوزه جریانهای مالی و پولی چندان متصل به شبکه جهانی نیست. همین مساله موجب شد تا کشورهای مذکور کمتر از کشورهای صنعتی تحت تاثیر بحرانهای مالی و اعتباری کشورهای توسعهیافته قرار گیرند و با وجود بحران اقتصادی، مالی و اعتباری در کشورهای توسعه یافته بتوانند همچنان رشد اقتصادی خود را ادامه دهند.
دوم: کشورهای در حال توسعه در شرایطی که برای اقتصاد خود و اقتصاد جهان ایجاد شد بیپروا عمل نکردند و همچنان به کنترل سیاستهای اقتصادی برای ممانعت از رشد بیش از اندازه اقتصاد خود استفاده کردند. این کشورها با استفاده از تجربههای قبلی خود دریافتند غره شدن به عملکرد اقتصاد و عدم ممانعت از توسعه بیش از اندازه اقتصاد موجب میشود تا این رشد به سرعت از بین برود و نتایج مطلوب را روی بخشهای مختلف به جای نگذارد. به همین دلیل در این دوره رشد سیاستهای احتیاطی و کنترلی را در پیش گرفتند. در این سالها رفتارهای مشکل داری همچون فساد مالی و اقتصادی یا افزایش بیش از اندازه اجاره ملک و دستگاه صنعتی برای حداکثر استفاده از رشد کنونی اقتصاد توسط دولت کنترل شد.
سوم: کشورهای در حال توسعه سهم زیادی از تعاملات تجاری یا به تعبیر درست تر صادرات خود را به سمت بازار کشورهای در حال توسعه سوق دادند. به همین دلیل واژهای تازه به واژگان تجاری جهان اضافه شد و آن واژه تجارت جنوب- جنوب (تجارتی که کشورهای صنعتی را در بر نمیگرفت) بود. کشورهای در حال توسعه دریافتند باید از افزایش بیش از اندازه شرکای تجاری و حرکت به سمت بازارهای کشورهای صنعتی اجتناب شود. زیرا این مساله به معنای رشد بیشتر هزینه تولید برای تامین نیاز مردم کشورهای صنعتی و پذیرفتن ریسک ورود به آن بازارها است. آنها در سالهای اخیر توانستند مانع از جهانی شدن تجارت خود شوند و به کمک همین مساله از اختلاط شدید اقتصادی و مالی با کشورهای صنعتی اجتناب کردند و سود زیادی هم بهدست آوردند. در مورد جهتگیری به سمت بازار مصرف کشورهای در حال توسعه میتوان به این مورد اشاره کرد که درآمد مردم در کشورهای در حال توسعه به طور متوسط یکپنجم کشورهای توسعه یافته و کمتر از یکهفتم آمریکا است بنابراین تولیدات مورد مصرف مردم در این کشورها باید ارزانتر باشد. از طرف دیگر تولید کالاهای ارزانتر توسط کشورهای در حال توسعه کمهزینهتر است و نیاز به تکنولوژی پایینتری دارد و همگی برای کشورهای در حال توسعه ای که تولیدکننده هستند مطلوب است. جانسون مینویسد: «با توجه به مسائل مطرح شده در سالهای گذشته این کشورهای در حال توسعه بودند که نقشی کلیدی در تثبیت بازارهای مالی و اقتصادی جهان ایفا کردند و توانستند از فشار ناشی از بحران در کشورهای توسعهیافته بکاهند.» به هر حال این اولین باری است که کشورهای توسعه یافته توانستند چنین نقش کلیدی و مهمی در عرصه اقتصاد بینالملل ایفا کنند و در صورت ادامه حضور در این جایگاه، خواهند توانست جهتگیری اقتصاد جهان را به سمت خود تغییر دهند.
ارسال نظر