یادداشت-بخش دهم و پایانی
روسیه در جنگ پیروز میشود
سیاست آمریکا در قبال چین
جنگ اوکراین مانع تلاش ایالاتمتحده برای مهار چین شده است؛ امری که برای امنیت آمریکا از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا چین یک رقیب همتاست؛ در حالی که روسیه چنین نیست. در واقع، منطق موازنه قوا میگوید که ایالاتمتحده باید با روسیه علیه چین متحد شود و تمام قوا را به سمت شرق آسیا هدایت کند. در عوض، جنگ در اوکراین، پکن و مسکو را به هم نزدیک کرده است و درعینحال انگیزهای قوی به چین داده تا اطمینان یابد که روسیه شکست نمیخورد و دست و پای ایالاتمتحده در اروپا بسته میماند و مانع از تلاشهای این کشور برای چرخش به شرق آسیا میشود.
نتیجهگیری
تا اینجا باید آشکار شده باشد که جنگ اوکراین یک فاجعه عظیم است که بعید به نظر میرسد به این زودیها پایان یابد و زمانی هم که پایان یابد، نتیجه یک صلح پایدار نخواهد بود. چند کلمه در مورد اینکه چگونه غرب در این وضعیت هولناک قرار گرفت، بهاینترتیب ذکر میشود. برداشت مرسوم در مورد منشأ جنگ این است که پوتین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ حمله بیجهت و بیهوده را آغاز کرد که محرکش برنامه بزرگ او برای ایجاد «روسیه بزرگ» بود. گفته میشود اوکراین اولین کشوری بود که پوتین قصد فتح و الحاق آن را داشت، اما آخرین کشور نبود. همانطور که بارها گفتهام، هیچ مدرکی برای حمایت از این خطِ استدلال وجود ندارد و در واقع شواهد قابلتوجهی وجود دارد که مستقیم با آن در تناقض است. در حالی که شکی نیست که روسیه به اوکراین حمله کرده است، اما انگیزه نهایی جنگ، تصمیم غرب بود - و در اینجا ما عمدتا در مورد ایالاتمتحده صحبت میکنیم- تا اوکراین را به یک سنگر غربی در مرز روسیه تبدیل کند.
عنصر کلیدی در آن استراتژی، همانا آوردن اوکراین به داخل ناتو بود؛ اقدامی که نهتنها پوتین، بلکه کل نهاد سیاست خارجی روسیه آن را بهعنوان یک تهدید موجودیتی میدانست که باید از بین میرفت. اغلب فراموش میشود که بسیاری از سیاستگذاران و استراتژیستهای آمریکایی و اروپایی از همان ابتدا با گسترش ناتو مخالف بودند، زیرا میدانستند که روسها آن را یک تهدید میدانند و اینکه این سیاست در نهایت به فاجعه منجر میشود. فهرست مخالفان ازاینقرار است: جورج کنان، هر دو وزیر دفاع کلینتون، ویلیام پری و رئیس ستاد مشترک ارتش یعنی ژنرال جان شالیکاشویلی، پل نیتز، رابرت گیتس، رابرت مکنامارا، ریچارد پایپس و جک متلوک. در اجلاس سران ناتو در بخارست در آوریل ۲۰۰۸، نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور فرانسه و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، با طرح رئیسجمهور بوش برای وارد کردن اوکراین به ناتو مخالفت کردند.
مرکل بعدتر گفت که مخالفت او بر این باور استوار بود که پوتین آن را بهعنوان «اعلانجنگ» تفسیر میکند. البته مخالفان گسترش ناتو درست میگفتند، اما در نبرد شکست خوردند و ناتو به سمت شرق حرکت کرد که در نهایت روسها را به راه انداختن یک جنگ پیشگیرانه برانگیخت. اگر ایالاتمتحده و متحدانش برای وارد کردن اوکراین به ناتو در آوریل ۲۰۰۸ دستبهکار نمیشدند یا میتوانستند و تمایل داشتند که نگرانیهای امنیتی مسکو را پس از آغاز بحران اوکراین در فوریه ۲۰۱۴ برآورده کنند، احتمالا امروز هیچ جنگی در اوکراین رخ نمیداد و مرزهای آن همچون سال ۱۹۹۱ بود، یعنی زمانی که استقلال خود را به دست آورد. غرب یک اشتباه بزرگ مرتکب شد که هزینه آن را خودش و بسیاری دیگر نتوانستند پرداخت کنند.