سرنوشت بلندپروازانهترین سیاست اقتصادی و صنعتی آمریکا با ابهام روبهروست
سنگ بزرگ نشانه نزدن است؟
از منظر اکونومیست بایدن درحال انجام یک قمار سیاسی دورانساز است. او در چند جبهه فعالیت میکند؛ چراکه چارهای جز این نداشته است. تنها راه برای ایجاد اکثریت در کنگره این بود که میل دموکراتها برای اقدام درباره تغییرات آبوهوایی را به نگرانیها درباره تهدید چین و نیاز به مقابله با مکانهای عقبمانده در آمریکا، متصل کند. هر یک از این نگرانیها به تنهایی درست است، اما از نظر سیاست، ضرورت پیوند آنها با یکدیگر آمریکا را به دنیای «بهینه دوم» سوق میدهد. گاهی اوقات اهداف با هم در تضاد هستند، حمایتگرایی متحدان را خشمگین میکند و یارانهها سبب ایجاد ناکارآمدی میشوند.
برای درک مقیاس آنچه در راه است، باید پول را دنبال کرد. قانون زیرساخت قرار است ۲/ ۱تریلیون دلار را در طول ۱۰سال تامین کند تا جادهها، پلها و کابلهای نو برای یک شبکه سبز جدید ایجاد شوند. قانون تراشهها نیز که ساخت نیمههادی در آمریکا را تشویق میکند، ۲۸۰میلیارد دلار هزینه دارد. قانون کاهش تورم هم شامل ۴۰۰میلیارد دلار یارانه برای فناوری سبز طی ۱۰سال است. برخی از تحلیلگران معتقدند رقم واقعی ۸۰۰میلیارد دلار خواهد بود. اما پول تنها بخشی از تصویر است؛ چراکه به همراه آن قوانین زیادی وجود دارد؛ از الزامات ساخت باتری در آمریکای شمالی گرفته تا محدودیت در واردات و صادرات فناوری به دلایل امنیت ملی.
طرحی غول پیکر که اهداف بسیار متفاوتی دارد نه به سادگی موفق میشود نه شکست میخورد، ممکن است عواقب آن بهطور کامل تا سالها مشخص نشود. مطرح کردن این سوال که آیا دولت توانایی مدیریت چنین مجموعهای از پروژههای بلندپروازانه را دارد یا خیر، نیازی به فیلسوف بودن ندارد. بهعنوان نمونه، ازآنجاکه محیط زیست گرایی آمریکایی، حفظ را در اولویت قرار داده است، کسب مجوزهای لازم برای اتصال یک پروژه تجدیدپذیر در وایومینگ به شبکه کالیفرنیا، بیش از یک دهه طول میکشد. به همین ترتیب، اگر صنایع تشویق شوند که به جای نوآوری و رقابت، روی لابیگری تمرکز کنند، هزینهها افزایش خواهد یافت.
از سوی دیگر، برخی اهداف متناقض هستند. بدون شک نیاز به شغل در آمریکا برای برخی کارگران خوب است. اما اگر محصولات سبز، مانند توربینهای بادی، گران شوند، انتقال سبز نیز گران خواهد شد و اگر سایر کشورهای غربی صنایع مهم خود را بهدلیل تعقیب یارانهها، از دست بدهند، اتحادهایی که امنیت آمریکا را تامین میکنند، آسیب خواهند دید.
در واقع، کمبود کارگران مقرون به صرفه میتواند کل تشکیلات را از کار بیندازد. این طرح هرگز مشاغل کارگری قابل اطمینان زیادی ایجاد نخواهد کرد؛ امروز در روند تولیدات کارخانهای روباتها در خطوط مونتاژ کار میکنند. اما آمریکا همچنین ممکن است برای یافتن تعداد کافی از کارگران ساختمانی کوتاه مدت مورد نیاز برای زیرساختهای سبز به تقلا بیفتد. نرخ بیکاری درحال حاضر ۵/ ۳درصد است که پایینترین نرخ در طول ۵۰ سال گذشته محسوب میشود. مهاجرت بیشتر میتواند به پر کردن جاهای خالی کمک کند؛ اما محدود شده است. سیاستهای مربوط به کمک به زنان برای پیوستن دوباره به بازار کار، مانند تحصیلات ابتدایی، نیز از برنامههای بایدن خارج شد. بنابراین یارانههای سبز در معرض خطر انحراف به دستمزدهای بالاتر است.
دولت در بیانیهای که پاسخ به منتقدان آن است، میگوید که اگر آمریکا بتواند فناوریهای جدید را توسعه دهد، زنجیرههای تامینی بسازد که کمتر به چین وابسته باشند و هزینه منابع انرژی پاک را کاهش دهد، وضعیت همه بهتر خواهد بود. به علاوه، آمریکا مزایای قابل توجهی است دارد. این کشور از بازار داخلی غنی، مناظر وسیع برای مزارع خورشیدی و بادی، خطوط لوله برای انتقال هیدروژن و مخازنی که در آن کربن ذخیره میشود، برخوردار است. دانشگاهها و سرمایههای خطرپذیر، این کشور را به مرکزی برای نوآوری سبز تبدیل کرده است. آمریکا سرمایهگذاری خارجی را جذب میکند تا در کنار یارانهها کار کند و این سیاست از درجه اجماع سیاسی برخوردار است. گرچه جمهوریخواهان تمایل کمتری به بخشهای سبز دارند؛ اما درباره چین حتی تندروتر و طرفدار حمایتگرایی بیشتر هستند.
اکونومیست معتقد است، برای اینکه این طرح به اهداف خود برسد سه چیز باید اتفاق بیفتد. اول، تلاش برای تقویت صنعت داخلی باید با برنامه دیپلماسی تجاری پایدار همراه باشد. یکی از راههای ایجاد یک بلوک به نفع انتقال سبز ارزانتر، ایجاد دسترسی کالاهای ساخت خارج به یارانههای آمریکایی است. دوم اینکه، یارانهها باید به سمت فناوریهایی که هنوز قابلیت رقابت و دوام دارند، مانند انواع جدید راکتورهای هستهای و جذب و ذخیره کربن، متمایل شوند. بودجه عمومی که صرف بازسازی پنلهای خورشیدی میشود که میتوانند در جاهای دیگر ارزانتر تولید شوند، هدر خواهد رفت. مورد سوم نیز این است که آمریکا برای ایجاد زیرساختهای یارانهای جدید نیاز به اصلاح قوانین مجوز خود دارد؛ بهطوریکه شاید یک قانون فدرال بتواند جایگزین نگرانیهای ایالتی و محلی شود.
خوب یا بد، طرح بایدن برای بازسازی اقتصادی، آمریکا را عمیقا تغییر خواهد داد. ممکن است این طرح به مقابله با چین کمک کند، رایدهندگان را از پذیرش سیاستهای رادیکالتر و مخربتر دور نگه دارد و پیشبینیهای تیره و تار آبوهوایی را به چالش بکشد؛ اما نباید دچار توهم شویم، جسورانه است که باور کنیم راه کنار آمدن با سه مشکل که بهطور جداگانه پرداختن به آنها دشوار است، مقابله با همه آنها به یکباره است.