مثلث اوکراین، تایوان و فلسطین
در نهایت مجمع عمومی با ۸۷رای موافق در مقابل ۲۶رای مخالف و ۵۳رای ممتنع به این قطعنامه رای مثبت داد. هرچند رای مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری لازمالاجرا نیست، اما نظر به اهمیت دیوان، از پشتوانه عظیم حقوقی برخوردار است. آنچه در این بین اهمیت دارد رای مثبت دو کشور روسیه و چین به این قطعنامه است. نقشیابی کشورها در سیاست بینالملل تابعی از معادله موازنه قدرت است. هر بازیگری بر اساس تحولات درونساختاری و معادله قدرت میتواند نیروی موثری در تغییر موازنه باشد. هرگاه موازنه در سطوح منطقهای و بین المللی تغییر یابد، زمینه برای افزایش تضادهای سیاسی و راهبردی گسترش مییابد. به همین دلیل است که شکلبندی و الگوی رفتار کشورها تابعی از معادله قدرت، ایدئولوژی، راهبرد و امنیت خواهد بود. در این فرآیند روابط بین کشورها در سیاست بینالملل مبتنی بر طیفی از الگوهای کنش همکاریجویانه تا منازعه و جنگ خواهد بود. از جمله رویکردهای کشورها در حوزه سیاست خارجی «خلق بحران» برای عبور از بحران است (صرف نظر از موفق یا ناموفق بودن این سیاست).
درسهای تاریخ دیپلماسی
۱- انقلاب اکتبر۱۹۱۷
در بحبوحه جنگ جهانی اول، آلمان که در آن زمان تحت سیطره امپراتوری قیصر «ویلهلم دوم» قرار داشت، با این مساله مواجه شد که هزینههای جنگ در دو جبهه غرب و شرق همراه با تحت تاثیر قرار گرفتن تودههای کارگری از افکار سوسیالیستی باعث شده است قوای اقتصادی دولت آلمان بهشدت تحلیل برود. برای رفع این مشکل المانها تصمیم به خارج کردن روسیه تزاری از جنگ کردند تا نیروهای خود را در جبهه غرب متمرکز کنند. به همین منظور آلمانها در یک قطار مهرومومشده اولیانف (لنین)، همسرش نادیا (نادژدا) کروپسکایا، اینه سا آرماند، زینوویف، پلاتر (سوئیسی)، کارل رادک (یهودیالاصل اوکراینی) و جمعا ۲۸ نفر را از سوئیس به آلمان و از آنجا به استکهلم و سپس به ایستگاه فنلاند در پتروگراد فرستادند تا با راه انداختن اعتصابات و انقلاب در روسیه حکومت نیکلای دوم را فلج و او را که مخالف صلح بود برکنار کنند و معاهده صلح را با هر کسی که مقدور باشد، به امضا برسانند.
۲- لبنان۱۹۸۲ و جنگ کویت۱۹۹۱
عراق تحت حکومت صدام حسین دوبار سعی کرد از کارت فلسطین در سیاست خارجی خود استفاده کند. بار اول در ۱۹۸۲ که درگیر جنگ با ایران بود.پس از فتح خرمشهر توسط ایران برای بهرهبرداری از شعار ایران در حمایت از فلسطین ترور سفیر اسرائیل در لندن کلید زده شد؛ هرچند این سوءقصد ناموفق بود، اما زمینهساز حمله اسرائیل به لبنان و اشغال منطقه جنوب این کشور شد. در ۱۹۹۱هم در جریان اشغال کویت توسط عراق برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی جهان عرب اقدام به شلیک موشک به اسرائیل کرد. با نگاهی گذار به این دو تجربه تاریخی میتوان دلیل رای مثبت روسیه و چین را به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل تبیین کرد. از سوی دیگر شاهد هستیم که در اسرائیل «بنیامین نتانیاهو» بار دیگر عهدهدار سمت نخست وزیری اسرائیل شده، اما با این تفاوت که کابینه اسرائیل اینبار توسط ائتلاف نتانیاهو با نیروها و جریانات سیاسی راست افراطی شکل گرفته است.
این نیروها تعهدی به راهحل دو دولتی یا توقف شهرکسازی در مناطق اشغالی و کرانه باختری ندارند و نتانیاهو برای جلوگیری از خروج این نیروها از ائتلاف و فروپاشی دولت که منجر به برگزاری انتخابات زود هنگام می شود، مجبور به امتیاز دادن به این جریانات است. در همین راستا پادشاه اردن نسبت به شکلگیری انتفاضه سوم با بر سر کار آمدن کابینه افراطی در اسرائیل هشدار داد. ملک عبدالله دوم در گفتوگو با سیانان تاکید کرد که باید نسبت به انتفاضه پیشرو نگران باشیم؛ چون چنین انتفاضهای به معنای فروپاشی کامل نظم و قانون است و نه به نفع اسرائیلیها خواهد بود نه فلسطینیها. او گفت که نگرانیهای بسیاری از جانب همه طرفها در منطقه از جمله کسانی که در اسرائیل هستند پیش آمده است و افزود که این اسرائیلیها هم برای جلوگیری از انتفاضه جدید کنار ما میایستند.
پادشاه اردن افزود: مردم اسرائیل حق دارند که رهبرانشان را خودشان انتخاب کنند و تاکید کرد که آماده همکاری با هرکسی برای پیشبرد مسائل است؛ به شرطی که بتوان افراد را کنار هم نشاند و اگر آنها بخواهند وارد نزاع شوند ما آمادگی کامل داریم. وی افزود که همیشه نیمه پر لیوان را میبیند؛ اما خط قرمزهای مشخصی دارد که اگر بخواهند از آنها عبور کنند واکنش مناسب خواهیم داشت. راهبرد سیاست خارجی آمریکا در ارتباط با خاورمیانه در سال های اخیر به راهبرد«موازنه از راه دور- Offshore Balancing»تغییر کرده است. در این راهبرد آمریکا به دنبال این است که با روشهای کم هزینهتر از جمله استفاده از قدرت همپیمانان، تحولات منطقه خاورمیانه را مدیریت کند. با روی کار آمدن باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، شرق آسیا به اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد.
در این رویکرد جدید، کشورهای شرق آسیا و منطقه اقیانوس آرام مورد هدف آمریکا در توسعه اقتصادی، سیاسی و نظامی قرار گرفتند. آمریکا با اتخاذ استراتژی چرخش به آسیا قصد دارد منطقه آسیا-پاسیفیک را به اولویت سیاست خارجی خود تبدیل کند و توجه بیشتری به آن معطوف کند. اولویتبخشی به منطقه آسیا-پاسیفیک در سیاست خارجی در دولت بعدی یعنی دولت ترامپ هم ادامه یافت. عدهای هدف استراتژی چرخش را مهار خیزش چین تعبیر کردهاند. روسیه درگیر جنگ با اوکراینی است که از ابتدای تهاجم نظامی روسیه به این کشور مورد حمایت تسلیحاتی و لجستیکی آمریکا و کشورهای اروپایی بوده است.
چین هم در سالهای اخیر رویکرد تهاجمی و پر تنشی را نسبت به الحاق تایوان به خاک خود داشته است، آمریکا هم خود را متعهد به دفاع از استقلال تایوان میداند. با این توضیح میتوان گفت روسیه و چین از یکسو به دنبال جلب افکار عمومی مردم عرب خاورمیانه نسبت به خود هستند و از سوی دیگر به دنبال بحرانی کردن دوباره منطقه خاورمیانه هستند. روی کار آمدن دولت جدید در اسرائیل فرصت را برای این دو کشور فراهم میکند تا با زمینهسازی برای ایجاد کانون جدید بحران و درگیر کردن سایر بازیگران بین المللی در بحرانی جدید، سیاست خارجی منطقه ای و جهانی خود را به راحتی پیگیری کنند.