ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
برخی فعالان فلسطینی، با خاستگاههای مختلف، به طرح دوباره مساله آوارگان، با تکیه بر حق بازگشت روی آوردهاند. توجه تلاش های آنها به سمت فلسطینیان پراکنده در جهان است، با این هدف که خلأ پدیدآمده در زمینه اقدام ملی فلسطین، پُر شده و همچنین چه بسا بر افکار عمومی جهانی و دیپلماسی بینالمللی تاثیر گذاشته شود. نگاه شما به این تلاشها و افق پیش روی آن چیست؟
مساله و مشکل آوارگان در عرصه واقعیت همچنان برقرار است، اما در راس اولویتهای جدول کاری طرفهای درگیر سازش قرار ندارد. دامن زدن به موضوع بازگشت آوارگان، به نظر من، نمیتواند یک برنامه کاری تودهای برای فعالان آن باشد. اگر منظور آنها این است که آوارگان، از حق بازگشت در طرحهای سازش برخوردار شوند، شدنی نیست؛ چون این حق با سازش در تناقض بنیادین است. آنکه میخواهد سازش کند، باید «حق بازگشت» را کنار بگذارد. اگر هم اعلام «حق بازگشت»، جایگزین شایعاتی است که درباره اسکان آوارگان و پرداخت خسارت به آنها مطرح شده است، اگر چنین طرحی بدون امکان بازگشت، مطرح شد، پاسخ چه خواهد بود؟ معتقدم پافشاری بر اعمال «حق بازگشت» از طریق سازش، ممکن است به پیشبرد سازش با پایبندی زبانی به «حق بازگشت»، بینجامد. امری که شاید مجموعههای فلسطینی مقیم خارج میهن اشغالی را به جزیرههای منزوی تبدیل کند که هیچ افقی برای حل مشکلات خود ندارند. شکلگیری یک نهاد مرجع فلسطینی، ضروری است تا پرچم «بازگشت آوارگان» را در محافل بینالمللی و اتحادیه عرب، برافراشته نگه دارد. این سخن، منافاتی با اقدام مجموعههای عربی در غرب و بهویژه در عرصه «آمریکا» برای اعلام «حق بازگشت» نیست تا بتواند افکار عمومی را جذب و تلاشهای لابی یهودی و تبلیغات اسرائیلی را مستهلک کند. اما اعلام موضوع «بازگشت» در صحنه رویارویی [و در کشورهای عربی همجوار فلسطین] تامینکننده اهداف و آرزوهای خود نیست؛ زیرا با وجود هذیان گویی مسوولان خودگردانی فلسطینی و بوق های آنها در اینجا و آنجا، هیچکس نباید گرفتار این توهم شود که امکان تحقق شعار بازگشت از راه طرحهای سازش مطرح در حال حاضر وجود دارد.
به مسائل از دید اصولی و تاریخی بازگردیم؛ زیرا امروز حداقل به لحاظ نظری، امکان آیندهبینی وجود دارد. از نگاه شما افق راهحل تاریخی مساله فلسطین چیست؟ همچنین ملزومات یا شرایط و دادههایی که لازم است فراهم شود تا این راهحل ممکن شود، چیست؟ آیا تاسیس یک دولت دموکراتیک و سکولار، همانگونه که «اسرائیل شاحاک» در گفتوگو با شماره ۶۲ مجله «کرمل» گفته است، راهحلی تاریخی برای رویارویی فلسطینی - عربی است؟ در این چارچوب، آیا امیدی به نوعی نقشآفرینی موثر و فعال از سوی مجموعهای از اسرائیلیها در فراهم کردن شرایط چنین راهحلی دارید؟ ضمن اینکه روش به تحرک درآوردن چنین فعالیتی را چگونه پیشبینی میکنید؟
تا هنگامی که اسرائیل به صهیونیسم پایبند است، زمینهای برای کار با آن وجود ندارد. مساله، تنها بعد فلسطینی رویارویی و حق بازگشت آوارگان فلسطینی نیست و با نقش خدماتی اسرائیل در منطقه و رابطه آن با مرکز امپریالیستی خود نیز پیوند دارد. شاید تصور من از مساله آزادی فلسطین، همین باشد که این دو ویژگی ارگانیک رژیم صهیونیستی، از آن کنار گذاشته شود. من نه تنها نسبت به نقشآفرینی مجموعههای یهودی برای تحقق این هدف امیدوارم، بلکه این نقشآفرینی را شرط ضروری میدانم؛ چون معتقدم نمیشود این مجموعههای یهودی از ثمره مبارزه ملت فلسطین برخوردار شوند، بیآنکه خود کوششی در این جهت کرده باشند.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com