ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
من در موضوع نیروها و بدنه نظامی جنبش، پیوندهای ظریفی با برخی کادرهای فرماندهی، برای روشن کردن جهتگیریهای جریان دموکراتیک داشتم. در آمادهسازی سیاسی نیروها هم، دیدارهای دنبالهداری با نیروهای جنبش داشتم. اما موضوعات فکری، کمتر با بدنه نظامی جنبش در میان گذاشته میشد. حتی هنگامی که مسائل فکری با نظامیها مطرح میشد، از عمق بحثهای فکری با نیروهای فعال در حوزههای تشکیلاتی، برخوردار نبود. علت این موضوع هم از یکسو با سطح فکری نیروهای نظامی، مرتبط و از سوی دیگر شاید به این خاطر بود که بدنه این نیروها در نگاه اکثریت غالب رهبران فلسطینی و «فتح»، ابزاری برای سیطره هستند و در نتیجه به ناچار باید با انضباط کامل و پایبند به سنتهای تشکیلاتی و اوامر و تصمیمهای رهبری باشند.
اجازه بدهید به مساله اشتباه و درست در زندگی سیاسی شما و مسوولیت تحولاتی بازگردیم که در دوره فعالیت سازمانی شما روی داد. حرف و حدیث های زیادی درباره مساله جنگ اردوگاهها در لبنان، شنیده میشود. جنگی که در قالب آن، «جنبش امل» به بهانه رویارویی با خط «عرفات» به اردوگاههای فلسطینی حمله کرد. گاه نیز انگشت اتهام به سوی «فتح - انتفاضه» گرفته میشود که با «جنبش امل» در این جنگ همراهی کرده است. حتی شاید برخی «انتفاضه» را به مشارکت نظامی در گلوله باران اردوگاهها در کنار «جنبش امل» متهم میکنند. حقیقت در اینباره چیست و شما چه پاسخی به این شایعات دارید؟
علت محاصره تقریبا ششماهه اردوگاههای فلسطینی در «بیروت» از سوی «جنبش امل» هنوز هم برای من یک معمای حل ناشده است؛ چون حجم تناقض موجود میان حضور فلسطینیها در لبنان و آرمانهای ویژه و شناختهشده «جنبش امل» چنین محاصرهای را توجیه نمیکرد. به دیگر سخن، آتش درگیریای که در آن زمان شعلهور شد، بسیار بالاتر از سطح تناقض میان وجود فلسطینیها و خواستههای «جنبش امل» در زمینه نقشآفرینی سیاسی در صحنه لبنان بود. البته گاه در جنبشهای غیردموکراتیک یا دارای گرایشهای تندروانه، آتش درگیری بدون توجیه خاص برافروخته میشود؛ اما نه در اندازهای که در جنگ اردوگاهها دیدیم. از همین رو بر این باورم که انگیزههای «جنبش امل» در اقدام به تهاجم به اردوگاههای فلسطینی و محاصره آنها، انگیزههای لبنانی صرف یا تنها در پیوند با این جنبش نبود. با این فرض که «جنبش امل» نیز بر اساس وضعیت مطلوبی که در داخل لبنان برای خود میخواست، اهدافی از این اقدام داشت؛ اما به باور من، حسابهای دیگری خارج از موضوع وجود فلسطینیها و رابطه «جنبش امل» با آن در کار بود که نمیخواهم به جزئیات آن ورود پیدا کنم.
«جنبش امل» با این اقدام، بر همپیمانی پیشین خود با رهبری «فتح» و «سازمان آزادیبخش فلسطین» و بهطور مشخص با «عرفات» شورید. همپیمانیای که از ایام حضور «امام موسی صدر» وجود داشت. رهبری «امل» این موضوع را به خوبی میدانست و به صراحت به او اعلام شده بود که تودههای فلسطینی مقیم اردوگاهها را محاصره کرده است که به تازگی از اشغال و محاصره و گلولهباران اسرائیل و «نیروهای لبنانی» بیرون آمده بودند. تودههای مردمی که اقدامات «عرفات» هیچ ارتباطی به آنها نداشت؛ حقیقتی که با وجود قطعی بودن آن، فایدهای برای تودههای فلسطینی نداشت. بهانه «امل» بازگشت «عرفات» برای تشکیل پایگاههای مسلح در اردوگاهها بود. امری که شاید مقابله با آن نیز ضروری بود؛ اما برای این مقابله، نیازی به محاصره اردوگاهها و تحمیل مجازات جمعی و گرسنگی دادن به مردم بیگناه نبود. «جنبش امل» این را نپذیرفت که سازمانهای فلسطینی مخالف «عرفات» مسوولیت مدیریت رویارویی با مجموعههای مسلح وابسته به «عرفات» را در اردوگاهها برعهده گیرند. در پایان درگیریها هم «جنبش امل» نتوانست به این حضور مسلحانه، خاتمه دهد و نتیجه تنها این شد که مردم بیگناه، هزینه هنگفت محاصره اردوگاهها از سوی این جنبش را پرداخت کردند.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com