جاده جدید امپراتور

 نظارت موثرتر به لحاظ سیاسی و مالی پرهزینه است. این مستلزم تغییر قدرت از کسانی است که در حال حاضر آن را بر عهده‌ دارند. این همچنین مستلزم تشکیل ارتش کوچکی از کارکنان مدیریتی و مشاوران فنی و به‌کارگیری آنها در سراسر جهان است. کشورهای دریافت‌کننده اولویت‌های خود را دارند. مشارکت آنها نباید با موافقت با نگرش «شی» از BRI اشتباه گرفته شود. آنها البته با خطراتی مواجه هستند؛ به‌ویژه زمانی که پیشنهاد چین تنها گزینه روی میز باشد. حتی افرادی با برنامه‌های توسعه‌ای آینده‌نگرانه می‌توانند قربانی انگیزه‌های جهانی سیاستمداران برای ساخت پروژه‌هایی در راستای نفع شخصی شوند. اما دسته‌چک چین لوله تفنگ نیست و هر پروژه‌ای یک مذاکره است. کشورهای دریافت‌کننده با ظرفیت فنی، برنامه‌ریزی و نظارت می‌توانند مقادیری مسوولیت‌پذیرانه از سرمایه‌گذاری چین را در طرح‌های کلی توسعه‌ای‌شان بگنجانند؛ درحالی‌که استقلال خود را حفظ کنند. آنها بیش از هر کس دیگری آینده تلاش امضایی «شی» را در دستان خود دارند.

   معمای اتصال

از ۶ کریدور «ابتکار کمربند و جاده»، کریدور اقتصادی چین - پاکستان (CPEC) استثنایی است که این قاعده را ثابت می‌کند. باوجوداینکه کریدور نامیده می‌شود، اما اتصالش ضعیف است (چنانکه در فصل ۸ شرح آن رفت) و حمل‌ونقل چند سال است که در فصل زمستان به‌طور کامل قطع است. این تنها کریدور از کریدور ۶گانه است که شامل چین و یک کشور واحد می‌شود. کریدورهای دیگر شامل هفت کشور می‌شود که هماهنگی را حتی دشوارتر هم می‌سازد. کریدور اقتصادی چین - پاکستان که کریدور شاخص BRI شناخته می‌شود محدودیت‌های قدرت چین را به نمایش می‌گذارد. طرف چینیِ CPEC - که به‌ندرت موردبحث قرار می‌گیرد- آنچه را که شاید بزرگ‌ترین تناقض BRI باشد، نشان می‌دهد. تنش بنیادین میان اتصالی که چین می‌گوید از طریق BRI دنبال می‌کند و کنترلی که حاضر به تسلیم شدن در برابر آن نیست، وجود دارد. حتی زمانی که چین مدعی عنوان قهرمانی در جهانی‌شدن و گسترش پیوندهاست، در مناطقی سخت‌گیری به خرج می‌دهد که مسیرهای BRI بناست از طریق آنها عبور کنند و به‌طور بالقوه پروژه‌هایش را فلج می‌سازد. آنگاه‌که از کاشغر- شهری تاریخی در جنوب غربی چین- بازدید کردم، معمای اتصال چین به طرز دردناکی عیان بود. مارکوپولو روزگاری این شهر را «بزرگ‌ترین شهر و باشکوه‌ترین شهر» در ترکستان توصیف کرده بود. این اکنون مرحله اولیه برای سرکوب اقلیت‌های قومی از سوی پکن است. ایستگاه‌های پلیس - با چراغ‌های چشمک‌زنی که گویی می‌خواهند مردم را از وضعیت همواره اورژانسی متقاعد کنند - مانند استارباکس در شهر نیویورک مرسوم و رایج بودند. دوربین‌ها همه‌جا بودند. مسجد «عیدگاه»، بزرگ‌ترین مسجد در چین، در ظاهر برای فهرست کردن کسانی که به اسلام عمل می‌کنند، طراحی‌شده نه برای تامین فضایی برای آنها تا در صلح و آرامش عبادت کنند.

این مسجد گنجایش ۲۰ هزار نفر را دارد؛ اما متروکه شده است. پکن از جولای ۲۰۰۹ تدابیر امنیتی را تشدید کرده است؛ یعنی زمانی که شورش‌های قومی در ارومچی، پایتخت سین کیانگ، منجر به مرگ دست‌کم دو نفر شد. از تحولات پس‌ از این شورش می‌توان به قطع اینترنت در این منطقه به مدت یک‌سال اشاره کرد. صدها پاسگاه پلیس ساخته شد و استخدام نیروهای پلیس به‌طور چشم‌گیری افزایش‌ یافته است. تا سال ۲۰۱۷، تعداد و اندازه نیروی پلیس سین کیانگ پنج برابر یک دهه قبل بود و هزینه این استان برای فناوری‌های نظارتی تا ۵/ ۳میلیارد دلار افزایش یافت. آن سال، «شی» خواستار ساخت «دیوار بزرگ آهنین» در اطراف این استان شد. درحالی‌که «شی» به دنبال ترویج چشم‌اندازی برای متصل ساختن جهان بود؛ اما در داخل به دنبال ساخت یک «قلعه محاصره‌شده» بود.

پس از خارج شدن از کاشغر، یک رانندگی ۶ ساعته به‌سوی تاشکورگان داشتم که آخرین شهر بزرگ در مرز چین با پاکستان و یک توقفگاه در مسیرهای تجاری باستانی بود. این شهر در ۱۰هزار پاییِ پامیر قرار دارد؛ محدوده‌ای که هیمالیا، تیان‌شان و دیگر کوه‌ها به هم می‌رسند. فضاهای میان این کوه‌ها جهان‌هایی متمایز هستند که فقط با یک‌رشته سنگفرش به هم متصل شده‌اند. یکنواختی تپه‌های شنی و صحراها با فرازوفرودها و پیچ‌وتاب‌ها شکسته می‌شود. وقتی جاده‌ها هم‌سطح می‌شود، چراگاه‌های سرسبز تا افق امتداد می‌یابد. گاومیش‌های پشمالو که آزادانه پرسه می‌زنند از رودخانه یخ‌زده آبی، آب می‌نوشند. این جانوران با وزن بیش از هزار پوند به‌قدری با محیط سازگار هستند که نیروهای امنیتی چینی هنوز از آنها برای گشت‌زنی در زمین‌های ناهموار منطقه استفاده می‌کنند. زیبایی فضاهای باز خارج از تاشکورگان با واقعیت تلخ‌تر درون آن برخورد می‌کند. شهر همچون یک پاسگاه دورافتاده‌ای است که برای یک محاصره‌ای که هرگز فرانخواهد رسید، آماده می‌شود. یک خودروی زرهی در امتداد خیابان به‌آرامی حرکت می‌کرد. دیوارها، دروازه‌ها و سیم‌خاردارها ساختمان‌های دولتی و مجموعه‌ای از هتل‌ها را در محاصره خود گرفته بودند. نیروهای امنیتی داخل ساختمان‌ها نشسته‌اند و کسانی را که از موانع فلزی عبور کرده‌اند، با بی‌میلی مورد بازرسی بدنی قرار می‌دهند. سپرها، باتوم‌ها و سایر تجهیزات ضد شورش در نزدیکی ورودی‌ها پنهان شده بودند. در این حباب امنیتی، تجارت کند و عمدتا محلی بود. هیچ نشانی از فعالیت در بندر خنجرآب نبود؛ بندری که در آرزوی این است که به قطب تدارکاتی تبدیل شود و نامش هم از گذرگاه کوهستانی به ارتفاع سه مایل گرفته‌شده که چین و پاکستان را به هم مرتبط می‌سازد. بر اساس فصل، تعطیلات و دیگر مولفه‌ها، فعالیت اقتصادی فرازوفرود دارد، اما تاشکورگان بی‌تردید خفته است.

p04 (2) copy