عفو بینالملل از دومین کشتار شیعیان خبر داد
هزارهکشی در افغانستان
در ۳۰ آگوست، کاروانی ۳۰۰ نفره از مبارزان طالبان وارد منطقه «خدیر» شده و دست کم ۱۱ نفر از اعضای سابق نیروهای امنیت ملی (ANSF) افغانستان را کشتند که ۹ نفر از آنها نزدیک رودخانهای برده شدند. آنها اندکی پس از تسلیم اعدام شدند. «علی لطیفی» در گزارش ۵ اکتبر برای الجزیره نوشت، یک دختر نوجوان به نام «معصومه» پس از تبادل آتش میان طالبان با نیروهای دولتی کشته شد. این دختر ۱۷ ساله در تلاش بود تا از معرکه بگریزد اما از آتش طالبان جان به در نبرد. یک شهروند دیگر به نام «فیاض» که در دهه ۲۰ عمر خود بود و به تازگی هم ازدواج کرده بود در زمره این کشتگان است که در آتش متقابل طالبان و نیروهای دولتی طعمه گلولههای طالبان شد.
عفو بینالملل میگوید: اعضای نیروهای دولتی هم که کشته شدند در فاصله سنی ۲۶ تا ۴۶ سال بودند. نکته این است که تمام این قربانیان «هزاره» بودند که در دولت اول طالبان در سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ هم در سیبل اهداف طالبان بودند. این دومین کشتار هزارههاست که از سوی عفو بینالملل مستند شده است. این سازمان در گزارش دیگری مورخ ۱۹ آگوست اعلام کرد که دست کم ۹ مرد هزارهای هم از سوی ستیزهجویان طالبان در استان غزنی در ماه جولای و پیش از اینکه این گروه قدرت را به دست گیرد کشته شدند. به نوشته لطیفی، هم نیروهای داعش خراسان و هم نیروهای طالبان متهم به کشتن هزارهها هستند. هزارهها اکثریت جمعیت شیعه افغانستان را تشکیل میدهند. تا اول سپتامبر طالبان این کشتار را تکذیب میکرد. «صدیقالله عابد»، رئیس پلیس منصوب طالبان در دایکندی، تنها تایید میکند که یکی از مبارزان این گروه در این درگیری متقابل کشته شده است. «ریحانه آزاد»، عضو سابق پارلمان این ولایت، هم در گفتوگو با الجزیره گزارش عفو بینالملل را تایید کرده و میگوید که حوادث ۳۰ آگوست موجب «کشتارهای گسترده غیرانسانی» به دست طالبان شد. این عضو سابق پارلمان افزود که آنچه در دایکندی رخ داده نقض فاحش ادعاهای طالبان مبنی بر عفو عمومی برای نیروهای سابق امنیتی و کارمندان دولتی است. «اگنس کالامارد»، دبیرکل عفو بینالملل، هم افزود: «این اعدامهای دهشتناک دلیل دیگری است بر اینکه طالبان مرتکب سوءاستفادههای وحشتناکی شدهاند؛ اقداماتی که در دوره دولت اول آنها هم وجود داشت.» طی ۵ سال دولت اول طالبان، آنها متهم به «کشتار» صدها هزارهای در ولایتهای بلخ و بامیان شدهاند. «زمان سلطانی»، محقق حوزه آسیای جنوبی در عفو بینالملل میگوید کشتار دایکندی نشاندهنده الگوی روشنی است که طالبان در پیش گرفتهاند. او به بیانیهای اشاره میکند که مصاحبهکنندگان به عنوان سند به مقامهای ارشد طالبان نسبت میدادند: «من طی ۲۰ سال گذشته آدمهای زیادی کشتهام. کشتن برای من آسان است. من باز هم میکشم.» این جملهای است که یکی از مقامهای طالبان بارها به ساکنان دایکندی گفته است. آزاد، آن عضو سابق پارلمان، میگفت: توحش طالبان در دایکندی محدود به این کشتارها نیست. او میگوید از زمان تسخیر این ولایت به دست طالبان در ۱۴ آگوست (یک روز پیش از فرار اشرف غنی و سقوط افغانستان)، هزاران خانواده وادار به ترک خانههای خود در مناطق «گزاب» و «پاتو» شدهاند. فهرست تهیه شده از سوی ساکنان نشان میدهد که بیش از ۲۰ هزار خانواده در دست کم ۱۰ روستا طی یک ماه و نیم گذشته مجبور به تحمل آوارگی داخلی و بیخانمانی شدند. آن دسته از ساکنان دایکندی که با الجزیره مصاحبه میکردند گفتند زمانی که طالبان وارد خانه هایشان شد، ستیزهجویان ادعا کردند که خانوادهها به شکلی غیرقانونی آن زمین را اشغال کرده یا شورای طالبان تصمیم گرفته آن زمین «متعلق به مردم باشد». آزاد میگوید موج گسترده زمینهای غصب شده از سوی طالبان باور به استدلال آنها را دشوار میسازد. او میگوید: «اگر این فقط یک روستا بود، میشد توجیهی برای آن آورد اما مناقشات بر سر زمین در تمام این روستاها امری پرسشبرانگیز است.» او میگوید: بسیاری از خانوادهها چندین نسل است روی این زمینها کار و زندگی میکنند؛ «آنها سند زمینهایشان را در دست دارند». محمد، از ساکنان منطقه گزاب که البته با نام مستعار سخن میگفت، یکی از این افراد است. این جوان ۴۲ ساله میگوید: همسر و فرزندانش در خانه بودند زمانی که طالبان به در خانهاش آمدند و از او خواستند خانه را در ۲۳ سپتامبر تخلیه کند. او که ترسیده بود و نمیدانست چه کند، به همراه تمام اعضای خانواده ۹ نفرهاش زمینی را که برای چندین دهه بر روی آن کار و زندگی میکردند رها کردند و گریختند زیرا از انتقام طالبان میترسیدند. محمد به الجزیره میگوید: «من خردسال بودم وقتی خانه ساخته شد. من بیرون از خانه درخت میکاشتم.» او و خانوادهاش در کابل زندگی میکنند. قبل از آمدن به پایتخت، محمد سعی کرد به طالبان متوسل شود تا کاری از پیش ببرد. او کارمند سابق وزارت آموزش است اما میگوید این کار هیچ فایدهای نداشت. او میگوید آن ستیزهجویانی که به در خانهاش آمدند از قضا اهل همان روستایی بودند که محمد در آنجا میزیست. او میگوید: سعی کردم برای اعضای امارت اسلامی توضیح دهم اما آنها فقط گفتند «تصمیم گرفته شده که زمین تو متعلق به مردم باشد». حال معلوم نیست منظور از مردم چه کسی یا کسانی است. حتی سند او هم فایدهای برایش نداشت. او میگفت این تصمیم در هماهنگی با قانون امارت اسلامی اتخاذ شده است. همچون آزاد، محمد هم در یافتن توجیهی برای اقدام طالبان ناتوان بود. محمد میگفت در دادگاه شریعت طالبان، حل و فصل مناقشات بر سر زمین نه ماهها که شاید سالها به طول انجامد. ریحانه آزاد، عضو سابق پارلمان، میگفت با نزدیک شدن فصل زمستان، این اخراجها و کوچهای اجباری منجر به بحرانی انسانی در ولایتهای کوهستانی خواهد شد. در این مناطق ۱۴ ساعت طول میکشد که به مناطق شهری رسید. او میگوید: «این مردم بدون خانه و زمین هیچ ابزار مالی برای جابهجایی ندارند. بنابراین، آنها در خیمهها و چادرهای صحرایی محکوم به فنا و نابودی هستند.» دایکندی یکی از فقیرترین و کمتوسعهترین ولایتهای افغانستان است. بیشتر جوانان و نوجوانان این ولایت به ایران یا پاکستان میروند تا نانی برای بقا بیابند.