جاده جدید امپراتور
«کریدور اقتصادی چین-پاکستان» مانند تلاشهای بزرگ توسعهای پیش از آن، بیش از آنکه بتواند محقق سازد، وعده داده است. غیر از اینکه یک «کریدور» است، اتصال ضعیفترین بُعد آن است. جادهها، مخابرات و دیگر پروژههای اتصال بخش کوچکی از تلاش کلی را شکل میدهند. حتی یک بخش کوچکتر شامل پروژههایی میشود که دربرگیرنده چین و پاکستان است. شناختهشدهترین پروژههایش جدید نیستند و اقتصاد برگ برندهشان نیست. برای نمونه، ایده بندر گوادر در دهه ۱۹۵۰ شکل گرفت و در نهایت درسال ۲۰۰۱ آغاز شد و به رقابت با مراکز و قطبهای موجود حملونقل خواهد پرداخت. بزرگراه قرهقوروم که از مرز ناهموار چین و پاکستان میگذرد، ابتدا در سال ۱۹۷۸ کامل شد و پس از آن بهعنوان بخشی از «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» ارتقا داده شد و گسترش یافت و زمستان هرسال بهدلیل بارش سنگین برف همچنان بسته میشود. عبارت «قابل دوام در هر محیطی» یا «در هر شرایط آبوهوایی» میتواند بهمثابه استعارهای برای روابط چین و پاکستان عمل کند؛ اما به معنای واقعی کلمه، قطعهای برای کریدور مذکور خواهد بود.
این کریدور بهجای متصل ساختن به چین، بهعنوان تلاشی برای توسعه پاکستان بهتر درک میشود. بیشتر بودجه اعلامیاش به پروژههای انرژی در داخل پاکستان مربوط است و اگر با اصلاحات ضروری همراه شود، موفقیتشان میتواند دگرگونکننده باشد. رهبران ارشد پاکستان تقریبا بهاتفاق CPEC را بهمثابه راهحلی برای بسیاری از مشکلات اقتصادی کشورشان مطرح کردهاند: از حل کمبود انرژی گرفته تا افزایش تولید و صادرات. نواز شریف CPEC را «عصر جدیدی در توسعه...بازگشایی پیوندهای جدیدی در سرمایهگذاری و تجارت» نامید. شهید خاقان عباسی آن را «تغییردهنده بازی» نامید. حتی عمرانخان که پیش از انتخاب خود بهعنوان نخستوزیر در سال ۲۰۱۸ نسبت به آن بدبین بود، آن را «اولویت اصلی» نامید. نهادهای مالی بینالمللی هم از این تلاشهای وعدهدادهشده تمجید کردهاند. صندوق بینالمللی پول انتظار دارد که CPEC «موجب افزایش رشد و ایجاد شغل» خواهد شد و «همگرایی منطقهای را تسهیل خواهد کرد». بانک جهانی میگوید «پتانسیل عظیمی برای پاکستان» وجود دارد.
اهداف چین فراتر از اقتصاد میرود. در ژوئن ۲۰۱۷، روزنامه پاکستانی Dawn جزئیات مربوط به یک سند برنامهریزی درازمدت افشاشده را گزارش کرد که نشان میداد چین چقدر عمیق امیدوار است که به جامعه پاکستان برسد. از جمله فعالیتهای پیشبینیشده برای CPEC تا سال ۲۰۳۰، شرکتهای چینی هزاران هکتار زمین کشاورزی را اجاره میکنند. پاکستان با استفاده از فناوری چینی سیستمهای نظارتی را در شهرهای خود راهاندازی میکند. این سند میگوید که CPEC «حامل انتقال فرهنگی» بود. کابلهای فیبر نوری محتوای چینی را به پاکستانیهای بیشتری میرساند. گردشگران چینی از یک برنامه بدون ویزا نفع میبرند؛ درحالیکه یک توافق متقابل برای گردشگران پاکستانی که از چین دیدار میکنند، ذکر نشده است. این انتقال عمدتا یکطرفه بود. «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» هم ابزار قدرت چین است و هم آزمودن آن. همانطور که رابرت کاپلان نوشته است: «هیچچیز از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ به اینسو پتانسیل آن را نداشته که به ثبات پاکستان کمک کند - شورشهای مرزیاش را آرام سازد - جز تکمیل این پروژه و هیچچیز نمیتواند بیش از این پروژه استیلای چین بر حواشی سرزمینهای استپی خود را تقویت کند.» با ثباتِ پاکستان، قدرت چین برای رسیدن به افغانستان، دریای عرب و نزدیکتر شدن به مرزهای هند آزادتر و عمیقتر میشود. ایجاد ثبات در کشوری که درگیر آشفتگیهای سیاسی و بدهیهای فلجکننده است، بهطور باورنکردنی توانایی پیچیده اعمال قدرت را نشان میدهد. موفقیت نشان میدهد پکن میتواند کاری را انجام دهد که واشنگتن نتوانست.