جاده جدید امپراتور

در صربستان، این پروژه مورد تقدیر و تحقیر قرار گرفت. برخی نخبگان صرب مدت‌ها استدلال می‌کردند که برقراری یک خط آهن کلید مدرنیزاسیون [نوسازی] است. شاهزاده «میهایلو اوبرنویچ» از اعضای خاندان سلطنتی، در سال ۱۸۶۵ با نگرانی گفت: «صربستان فرو خواهد پاشید مگر اینکه یک جاده آهنین در آن ساخته شود.» دیگران راهی دیگر برای نفوذ خارجی مشاهده کردند.

بعدها یکی از مخالفان خط آهن این‌گونه هشدار داد: «در این جاده آهنین که از قلب صربستان خواهد گذشت، من آن اژدهای خشن را می‌بینم که هزاران خانواده...را خواهد بلعید؛ خانواده‌هایی که پدرها و پدربزرگ‌هایشان برای آزادی این کشور جان‌ها فدا کرده‌اند.» آن اژدها البته چین نبود، بلکه اتریش-مجارستان بود. صربستان که مانند امروز فاقد بودجه مکفی بود، در جست‌وجوی سرمایه‌گذاران خارجی بود. اتریش-مجارستان، همسایه تحمیل‌گر و پرخاشگر تاریخی‌اش، بهترین شرایط مالی را برای خط آهن پیشنهاد می‌داد. منتقدان خط آهن استدلال می‌کردند که این یک نیاز فوری نیست و این خط آهن به‌جای اینکه صرب‌ها را ثروتمند و توانگرتر سازد، آنها را مقهورتر خواهد ساخت. چنان‌که یک اقتصاددان صرب یک‌بار هشدار داد: «تمام آنچه خط آهن ما می‌تواند صادر کند، مواد خام است که موردنیاز کارخانه‌های اتریش-مجارستان است. هر زمان ما صادرات مواد خام خود را تمام کردیم، به کارگران مالکان و سرمایه‌داران کارخانه‌های خارجی تبدیل می‌شویم.» مخالفان نیز به حلقه‌های گمشده در شبکه پیشنهادی بزرگ‌تر اشاره می‌کردند که هیچ‌کس نمی‌توانست ساخت آن را تضمین کند و این امر چشم‌انداز راه‌آهن را حتی مبهم‌تر هم می‌ساخت.

پنهان‌کاری و رشوه راه‌آهن را به‌پیش می‌بُرد. مقام‌های صرب با درک اینکه شرکت‌های اتریشی احتمالا در هر مناقصه‌ی آزادی برای این پروژه برنده خواهند شد، مذاکراتی مخفی با روس‌ها برگزار کردند؛ روس‌هایی که توان تامین مالی پروژه را نداشتند؛ اما مایل به ساخت آن بودند. هر دو طرف توافق کردند که پس از تضمین تامین مالی از سوی فرانسه یا بریتانیا، صربستان می‌تواند ساخت‌وساز خط آهن مربوطه را به شرکت روسی واگذار کند. اما معامله از هم پاشید. «انجمن اتحادیه عمومی» یک بانک فرانسوی، سرانجام امتیاز این خط را به‌دست آورد؛ البته پس از آنکه به اعضای خاندان سلطنتی مقادیری رشوه تقدیم کرد. این بانک در سال ۱۸۸۲، کمتر از یک سال پس از آغاز ساخت این خط آهن، ورشکست شد و صربستان یک بانک دیگر فرانسوی را به‌جای آن برگزید. این خط پس از عملیاتی شدن در سال ۱۸۸۴، خساراتی برای دولت داشت که مجبور به پرداخت ضمانت‌هایی بود که به طلبکاران وعده داده بود.

نخستین ایستگاه راه‌آهن بلگراد اندکی پس از این خط تکمیل شد و نمای بزرگ زردرنگ آن دوره برانگیزاننده عصری است که قطار یک فناوری پیشرفته بود. این ساختمان همچنین بازتاب تاریخ آسیب‌زای شهر بود. زیرساخت‌ها اغلب نخستین هدف در عملیات نظامی است و موضع بلگراد در چهارراه امپراتوری‌ها به این معنا بود که خط آهن این کشور و پل‌هایش اغلب در معرض حمله قرار می‌گیرد. نیروهای آلمانی در سال ۱۹۴۱– طی روزهای اول جنگ جهانی دوم- به این ایستگاه لطماتی وارد ساختند و نیروهای متفقین در سال ۱۹۴۴ همین مسیر [یعنی آسیب به زیرساخت‌ها] را ادامه دادند، یعنی زمانی که این کشور اشغال شد. در سال ۱۹۹۹، مهمات ناتو به سفارت چین در بلگراد آسیب‌هایی وارد آورد؛ اتفاقی که باعث شد چین و صربستان به هم نزدیک‌تر شوند. این شهر ویران شد و حدود ۴۰ بار از نوساخته شد.

p04 (2)