«سمنگان» هم سقوط کرد

اسدلله، بی‌سیم‌چی مرکز پلیس در سمنگان می‌گفت: «ایبک به دست طالبان افتاد و تمام مقام‌ها و نیروهای امنیتی عقب‌نشینی کردند.اکنون من در شهر پنهان شده‌ام.» فرار نیروهای امنیتی از مقابل چشمان طالبان نه تنها ستیزه‌جویان این گروه را جسورتر می‌سازد، بلکه موجب تضعیف روحیه نیروهای ارتش و مردم و غیرنظامیانی می‌شود که این نیروها را مدافع جان و امنیت خود می‌پنداشتند. «راز محمد موحد» از اعضای شورای استانی سمنگان گفت که شهر سقوط کرده اما نبرد زیادی میان نیروهای دولتی و طالبان درنگرفت. سخن او به این معناست که طالبان بدون مقاومت زیاد، شهر را تسخیر کرد. او همچنین افزود: «نیروهای امنیتی به سوی کوه‌های واقع در جنوب عقب‌نشینی کردند.»

«توماس گیبون نف»، «نجیم رحیم» و «شریف حسن» در گزارش ۹ اوت برای نیویورک‌تایمز نوشتند، ایبک در شاهراه اصلی‌ای قرار دارد که کابل را به استان‌های شمالی افغانستان متصل می‌سازد. سقوط این شهر به این معنی است که طالبان درواقع بخش عمده‌ای از ولایت بلخ و مرکز مهم آن، مزارشریف را مهار کرده است. «نظیر محمد» موبایل فروشی در شهر گفت که طالبان کل ساختمان‌های دولتی در ایبک را در کنترل خود گرفته و مغازه‌ها بسته شده‌اند. صدها زندانی هم از زندان آزاد شده‌اند. بیشتر این زندانی‌ها به طالبان پیوسته و آزادی خود را مدیون این گروه می‌دانند. روایت این موبایل‌فروش این است که «طالبان بدون یک گلوله وارد شهر شدند.» گزارشگران نیویورک‌تایمز نوشتند که یکی از دلایل مهم سقوط این شهر پناهنده شدن یکی از اعضای سابق پارلمان و فرمانده یکی از گروه‌های مهم شبه نظامی به طالبان بود. پناهنده شدن این فرمانده به طالبان باعث شد نیروهای حامی او هم به طالبان ملحق شوند. با نزدیک شدن طالبان به شهر، ترس زیادی در میان برخی رده‌های نیروهای نظامی افغان پیدا شد و همین امر موجب خالی شدن شهر از نیروهای امنیتی شد.«گیبون نف- رحیم- حسن» در بخش دیگری از گزارش خود نوشتند که اکنون تصمیم با کابل است تا قوای خود را در اطراف قلمرو تحت کنترل خود (از جمله کابل که به زودی در معرض حمله قرار خواهد گرفت) بازسازی کند یا اینکه بکوشد شهرهای ساقط‌شده را دوباره پس بگیرد. تا روز دوشنبه درگیری‌ها در حوالی مزارشریف و درون استان «بغلان» (به پایتختی «پل خمری») ادامه داشت.

«کریستینا گولدباوم»، «نجیم رحیم»، «شریف حسن» و «توماس گیبون نف» همچنین در گزارش دیگری مورخ ۸ اوت در نیویورک‌تایمز نوشتند که در ۲۰ سال اخیر طالبان هرگز نتوانسته بود بیش از یک استان را مورد حمله قرار دهد و در کنترل خود بگیرد. اما اکنون طالبان به رکورد دست یافته است: تسخیر ۶ استان در ۴ روز. فقط در روز یکشنبه ۱۷ مردادماه، سه استان یا ولایت (قندوز، سرپل و تالقان) به دست طالبان افتاد. به نوشته این گزارشگران، شهرهای زیادی هم در محاصره طالبان قرار دارد و دیر نیست پایتخت‌های دیگر هم به زودی یا محاصره شوند یا سقوط کنند. از زمان اعلام خروج آمریکا در ماه می، نیروهای طالبان دست به پیشروی‌های زیادی زدند. گفته شده بیش از ۲۰۰ ولسوالی از حدود ۴۲۰ ولسوالی به دست طالبان افتاده است. به نوشته «گولدباوم- رحیم- حسن- گیبون نف»، حملات طالبان برای تسخیر ولایت‌ها در حقیقت تخلف از معامله‌ای است که در سال ۲۰۲۰ میان طالبان و آمریکا منعقد شده بود. بر اساس این معامله که زمینه‌سازخروج آمریکا شد، طالبان متعهد شده بود که به مراکز استانی حمله نکند. روز یکشنبه مقام‌های دولتی اعلام کردند که گزارشی از آنچه در افغانستان می‌گذرد به بایدن داده شده؛ اما او تغییری در تصمیم خود مبنی بر بیرون کشیدن نیروهای آمریکایی انجام نداده است. این گزارشگران همچنین نوشتند که پیروزی‌های سریع طالبان هراس و وحشت زیادی را در میان نیروهای امنیتی افغان برای محافظت از شهرها و قلمروهای دیگر که تحت کنترل دولت است، به وجود آورده است.

این گزارشگران در بخش دیگری از گزارش خود افزودند که پایتخت‌های استانی به مثابه «آخرین جزایری» است که نیروهای دولتی در آن حضور دارند. حملات طالبان اگرچه موجب فرار و آواره شدن بسیاری از شهروندان افغان شده اما طالبان به صدها هزار نفر از افغان‌هایی که به تازگی آواره شده‌اند، پناه داده است. طالبان در فضای مجازی هم فعال شده و پیروزی‌های خود را چنان در فضای مجازی آب و تاب می‌دهد و چنان به تلاشی هماهنگ در این زمینه دست زده که بازگشت این گروه به قدرت در انظار بسیاری از مردم غیرقابل اجتناب است. این گزارشگران به نقل از کارشناسان نوشتند که تغییر تاکتیک طالبان، یعنی تمرکز بر تسخیر شهرها و نه روستاها، به معنای گشودن فصل جدید خونینی در تحولات افغانستان است. افزون بر این، طالبان دست به ترورهای هدفمند هم زده است. جدیدترین مورد از این ترورهای هدفمند همانا ترور «قاضی محمد سالم» سرپرست دادگاه بدوی ولسوالی چهارآسیاب ولایت کابل بود. او سه‌شنبه هفته گذشته هدف قرار گرفت و زخمی شد و سه شنبه ۱۹ مردادماه درگذشت.

«آدام نوزیتر» و «فهیم عابد» هم در گزارش دیگری به تاریخ ۸ آگوست در نیویورک‌تایمز نوشتند، طالبان ظرف ۳ روز موفق به تسخیر ۵ استان شدند و این غنیمت مهمی برای آنها تلقی می‌شود؛ درحالی‌که دولت کابل در سکوت و بی‌عملی بهت آوری فرورفته است. اگرچه گزارش‌هایی مبنی بر پناهنده شدن برخی از مردم عادی به طالبان منتشر شده یا گزارش‌هایی مبنی بر پناه دادن طالبان به آوارگان افغان منتشر شده، اما این دو گزارشگر بر این باورند که صرف‌نظر از این تعداد معدود، اکثریت مردم فرار را بر قرار ترجیح داده‌اند. دولت مستقر در کابل همچنان مدعی است که دست برتر دارد و در راستای تبلیغ این برداشت هم سخت می‌کوشد. با این حال، با وجود تسخیر ۶ پایتخت استانی به دست طالبان، دولت نه تنها این را نمی‌پذیرد، بلکه معتقد است طالبان دست به بزرگ‌نمایی و پروپاگاندا زده و این دولت است که دست برتر دارد. به نوشته این گزارشگران، دولت به جای تایید اینکه شهرها سقوط کرده‌اند و به دنبال راه‌حلی برای آن باشد، به راحتی در دفاع از نیروهای امنیتی درآمده و معتقد است که این نیروها در چندین جبهه و چندین پایتخت استانی در حال نبرد با طالبان هستند. وزارت دفاع افغانستان روز یکشنبه و زمانی که قندوز در محاصره طالبان بود در توییتی نوشت: «نیروهای دفاعی و امنیتی آماده دفاع از این سرزمین هستند. حمایت و علاقه مردم به این نیروها، انگیزه و تلاش آنها را افزایش می‌دهد.» به نوشته «نوزیتر- عابد» اکنون دولت افغانستان و طالبان وارد یک نبرد تبلیغاتی شده‌اند. طالبان در تلاش است تا با تبلیغات فراوان خود را برتر نشان دهد و بگوید که پیروزی‌های بزرگ و کوچک زیادی به دست آورده است. این گروه به این وسیله می‌خواهد فضایی را خلق کند که بر اساس آن بازگشت خود به قدرت را اجتناب‌ناپذیر سازد. دولت هم می‌کوشد تا فضای ترس را بزداید، بر تقویت روحیه قوا بدمد و لطمات و خسارات را به حداقل برساند. در روزهای اخیر طالبان ویدئوهایی منتشر کرده است که نشان می‌داد در هنگام ورود به شهرها، مردم هلهله‌کنان به استقبال اعضای این گروه می‌روند (هرچند برخی افغان‌ها از ترس جانشان چنین می‌کنند تا آسیبی از سوی طالبان به آنها نرسد). طالبان در رسانه‌های مجازی خود تقصیر این حملات و آسیب‌ها به غیرنظامیان را به گردن نیروهای دولتی افغان و حملات آمریکا می‌اندازند. آنها در پست‌هایشان در فضای مجازی از نیروهای دولتی می‌خواهند تا تسلیم شوند. آنها وعده می‌دهند که با تسلیم‌شدگان رفتاری انسانی خواهند داشت؛ درحالی‌که واقعیت‌های روی زمین چیز دیگری می‌گوید.