به گزارش اکونومیست تیم جو بایدن، ساده‌لوحانه‌ بر این باور بودند که نبود دونالد ترامپ در کاخ سفید، سبب غش و ضعف رهبران اروپا خواهد شد. این در حالی بود که با انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا در ماه نوامبر، اتحادیه اروپا توافقنامه‌ سرمایه‌گذاری با چین را امضا کرد که برای رابطه میان اروپا و آمریکا نه دوستانه بود و نه کمک‌کننده. با همه این احوال، در پی اقدام اخیر اتحادیه اروپا در همراهی با ایالات‌متحده در راستای اعمال تحریم‌هایی علیه چین، اوضاع رو به پیشرفت گذاشت؛ تحریم‌هایی که به‌خاطر آزار و اذیت اویغورهای چین تبیین شد.

قرار گرفتن بازیگرهای گوناگون در یک تیم، بی‌شک اثرگذاری اقدامات علیه چین را بیشتر خواهد کرد و در صورت اقدامات تلافی‌جویانه چین، تبعات آن را کاهش خواهد داد. این امر به آمریکا و اتحادیه اروپا یادآوری کرد که چرا از ابتدا با یکدیگر همکاری را آغاز کرده بودند. اکنون اما آن دوره کوتاه تاریخی که آمریکا روزگاری بدون‌چالش را سپری می‌کرد، به پایان رسیده است. بایدن در جست‌وجوی پیدا کردن متحد است چرا‌که به آن نیاز دارد. از سوی دیگر، قدرت ژئوپلیتیک اتحادیه اروپا به اندازه اقتصاد این اتحادیه بستگی دارد. زیست ۴۵۰میلیون ثروتمند در این اتحادیه کافی است تا اروپا استانداردهای خود را برای اتومبیل و تلفن تعیین کند. بسیاری از کمپانی‌ها محصولات خود را تنها با استانداردهای بالای اتحادیه اروپا تولید می‌کنند تا از هزینه‌های تولید با استانداردهای متفاوت برای نقاط مختلف خودداری کنند. این امر که به «اثر بروکسل» شهره است، در صورت کاهش سهم اروپا در اقتصاد جهانی، کمرنگ خواهد شد؛ در نتیجه رابطه مستحکم میان اتحادیه اروپا و آمریکا به سود هر دو طرف است.

با همه این احوال، مشکلاتی که پیش از این در دوران ترامپ، رابطه میان اروپا و آمریکا را تحت‌تاثیر قرار می‌داد، اکنون در دوران بایدن نیز برقرار است. سرزنش اروپا توسط ترامپ برای پرداخت ۲درصد از تولید ناخالص داخلی برای هزینه‌های دفاعی، یک خواست شخصی او نبود بلکه درخواست طولانی‌مدت آمریکا از متحدان خود برای عمل به وعده‌هایشان بود. شاید شعار «اول آمریکا» از بین رفته باشد اما بسیاری از سیاست‌ها همچنان پابرجاست. ایده افرادی که پیشنهاد احیای توافق تجارت آزاد میان اتحادیه اروپا و آمریکا را می‌دهند، خنده‌دار است چرا‌که رهبران اروپایی اکنون در فکر حراست از بازارهای بلوکه‌شده خود هستند تا اینکه بخواهند این بازارها‌ را باز کنند.

علاوه بر آن، داشتن یک جبهه مشترک با آمریکا برای اتحادیه اروپا در قبال روسیه دشوار است آن‌هم در زمانی‌که این اتحادیه نمی‌تواند یک سیاست مشترک در این خصوص اتخاذ کند. آلمان با بی‌اعتنایی به شکایت همسایگان خود و تحریم‌های آمریکا در تلاش است تا پروژه نورد‌استریم۲ را از روسیه به آلمان بکشاند. اختلافات کوچک می‌تواند روابط را متشنج کند. گرچه طرفین به سرمایه‌گذاری لیبرال متعهد هستند اما همچنان زمان کافی برای اختلاف‌نظر در باب مسائل مختلف از یارانه‌ها گرفته تا قوانین مربوط به هواپیماها را دارند. در این میان، اتحادیه اروپا و آمریکا اهداف مشترکی همچون مسائل تغییرات اقلیمی را نیز دارند، گرچه در خصوص راه‌های دستیابی به این اهداف ممکن است دچار اصطکاک شوند. برای اتحادیه اروپا، مالیات بر کربن بخشی اساسی در مبارزه با تغییرات اقلیمی است اما برای جان کری، مسوول تغییرات اقلیمی آمریکا، این راهکار، آخرین چاره است.

به‌رغم تلاش‌های کاخ‌سفید به رهبری بایدن، سیاستمداران اروپایی همچنان نسبت به آمریکا جانب احتیاط را رعایت می‌کنند. درگیری با ترامپ سبب شد که برخی از رهبران اروپا به این باور برسند که این اتحادیه باید تعادل ژئوپلیتیک خود را در یک چمدان قرار دهد و آماده باشد که همچون همسری که از ازدواج خود ناراضی است، این پیوند را ترک کند. تلاش برای «استقلال استراتژیک» و نگاهی سختگیرانه به توانایی‌های اتحادیه اروپا توسط رئیس‌جمهور فرانسه، امانوئل مکرون رهبری شد. بنا بر این دیدگاه، کشورهای اروپایی دریافتند که بسیاری از سوالات وجودی خود را به شریکی سپرده‌اند که قابل‌اعتماد نیست. برای بسیاری از اروپایی‌ها، آمریکا یک سوال است و برای برخی دیگر جواب است. ایده‌های فرانسه در باب استقلال اروپا سبب نگرانی لهستان و همسایگان بالتیک آن شده است چرا‌که برای آنان، آمریکا تنها سنگر قابل اعتماد در برابر روسیه است. اما فراتر از سیاست‌های سنتی، در بسیاری از مناطق، جست وجو برای خودمختاری همچنان محبوب است. مقامات اروپایی با صدایی رسا از تبدیل یورو به عنوان ارز رایج صحبت می‌کنند که حتی اگر نتواند جایگزین دلار آمریکا شود اما توانایی ایالات‌متحده را برای استفاده از ارز خود برای فشار بر کسب و کارهای اروپایی  کاهش می‌دهد.

توجیه روابط تنگاتنگ میان آمریکا و اروپا در دوران جنگ سرد آسان‌تر بود؛ دورانی که اتحاد جماهیر شوروی سبب وحشت همه شده بود. اکنون اما بنا بر گزارش ایوان کراستف نویسنده بلغاری، در شورای روابط خارجی اروپا، بسیاری از رای‌دهندگان این رابطه را اختیاری می‌دانند. گرچه بسیاری از اروپایی‌ها از نفوذ آمریکا بر این قاره ناراضی هستند اما آنان می‌دانند که گزینه دیگری برایشان وجود ندارد.

امروزه شکاف میان اتحادیه و آمریکا دوباره سر باز کرده است. برای آمریکا، کشور چین در بالاترین رده نگرانی‌های امنیتی قرار دارد اما برای اروپا، چین یکی از بسیاری مسائلی است که با آن روبه‌روست. بنا بر نظرسنجی‌‌ای که در میان ۱۱کشور اروپایی انجام شد، غالب شرکت‌کنندگان ترجیح می‌دادند که موضعی بی‌طرفانه در میان آمریکا و چین یا روسیه اتخاذ کنند. کراستف استدلال می‌کند که اروپا در پی اجرای نقشی است که پیش از این ژاپن در دوران جنگ سرد ایفا کرده است؛ داشتن یک متحد اما با حفظ فاصله بسیار از محل تهدید اصلی. بنا بر این ایده، اتحادیه اروپا برای گسترش نفوذ خود نه‌تنها خواستار ورود به سیاست‌های قدرت‌های بزرگ نیست بلکه از آن فرار می‌کند. رابطه صمیمانه‌تر میان اتحادیه‌اروپا و آمریکا در دوران بایدن نسبت به دوران ترامپ، اجتناب‌ناپذیر است گرچه در این دوران نیز دست‌اندازها و چالش‌هایی وجود خواهد داشت. آنچه تغییر کرده آن است که اروپا اکنون مایل است تا در خصوص مسائل بنیادین، خود تصمیم بگیرد چرا‌که می‌دانند ممکن است فردی چون ترامپ دوباره در کاخ‌سفید به قدرت برسد. غالب اهداف مستقل اروپا با اهداف آمریکا سازگار خواهد بود چرا‌که تاریخ آنان عمیقا به یکدیگر گره خورده و جهان‌بینی مشترکی نیز دارند. با این وجود این اهداف، یکسان نخواهد بود و به‌طور فزاینده‌ای از یکدیگر فاصله خواهند گرفت. اگر دو عاشق خواستار چیزهای متفاوتی باشند، غالبا در نهایت از یکدیگر جدا خواهند شد.