بخش اول
تقابل سناریوها در انتخابات ایران و آمریکا
اگر زمانی بحرانها و تحولات سیاسی محدود به داخل مرزهای یک کشور یا در نهایت یک منطقه بود، اما در عصر حاضر تاثیرپذیری بینالمللی از تحولات داخلی سایر کشورها بیشتر و گسترده تر از سابق شده است؛ به خصوص اگر آن کشور، ایالات متحده آمریکا باشد که بیشترین نفوذ سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی را در سطح جهانی دارد. شاید به همین دلیل است که توجه دولتها بیش از پیش به لابی گری در مراکز جهانی قدرت، معطوف شده است تا از این طریق با صرف هزینههای کمتر، به اهداف مطلوب خود در سیاست خارجی دست یابند.
در چنین فضایی باید با این کلیشه غیرعقلانی که «انتخابات آمریکا تاثیری بر فضای رقابتهای گفتمانی در سیاست خارجی ایران ندارد» به مبارزه برخاست، چراکه نه تنها تصویری وارونه از حقیقت را به جلوه میکشد، بلکه میتواند تصمیمسازان سیاسی را به بیراهه بکشاند. لذا پرسش اساسی که مطرح میشود، نه در مورد ماهیت اثرگذاری، بلکه پیرامون میزان و چگونگی اثرگذاری رویدادهای سیاسی بر همدیگر است. در این مورد خاص، اثرگذاری پنجاهونهمین انتخابات ریاستجمهوری آمریکا (نوامبر ۲۰۲۰) بر سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران (خرداد ۱۴۰۰) تحلیل میشود.
ورای پرداختن به شانس موفقیت هر یک از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و سناریوهای سه گانه مطرح در این زمینه (پیروزی ترامپ، پیروزی بایدن، یا حصول یک نتیجه مورد اختلاف)؛ این یادداشت، بازه زمانی تحلیل خود را از ۲۰ ژانویه (یکم بهمن)؛ یعنی زمانی که رئیسجمهور جدید آمریکا بر اساس قانون اساسی این کشور استقرار یافته، تا ۲۸ خرداد یعنی انتخابات ریاستجمهوری ایران، در نظر میگیرد. با این فرض، در نهایت، سناریوهای سه گانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، به دو سناریوی ممکن، یعنی پیروزی نهایی ترامپ جمهوری خواه یا پیروزی نهایی بایدن دموکرات، تقلیل پیدا خواهد کرد.
مفروض اساسی این نوشته در این است که «معیشت، نه تنها در آمریکا، بلکه در بیشتر کشورهای جهان و از جمله ایران، تعیینکنندهترین عامل در انتخابات است.» در آمریکا با استناد به نظرسنجیهای متعددی که انجام شده، وضعیت اقتصادی، بخش عمدهای از سبد رای مردم این کشور را به خود اختصاص داده و تنها بخش کوچکی از آن، برای سایر حوزهها همچون سیاست خارجی باقی میماند. حتی در ایران نیز آقای روحانی پیروزی خود در انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ را بیشتر مدیون گفتمان معیشت بود تا گفتمان سیاست خارجی. استراتژی انتخاباتی آقای روحانی مبتنی بر پیونددهی معیشت با سیاست خارجی بود؛ تا در مرحله بعد با ارائه برنامه مذاکرات هستهای، خود را بهعنوان پرچمدار گفتمان معیشت جلوه دهد. به عبارتی سادهتر، آقای روحانی در هر دو انتخابات یازدهم (۱۳۹۲) و دوازدهم (۱۳۹۶)، وعده حل معیشت از مسیر سیاست خارجی را مطرح ساخت.
بهصورت کلی و البته تحتتاثیر راهبرد پیوند معیشت و سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم، پیوند اقتصاد و روابط خارجی کشور در طول ۷ سال اخیر، تعمیق بیشتری یافته است که بعضا منشأ آسیبهای بسیاری هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه سیاسی بوده است. در چنین فضایی شاید به جرات بتوان گفت که در هیچ برههای از تاریخ ۴۲ سال اخیر، اینچنین انتخابات آمریکا بر ساحت اقتصادی و سیاسی ایران و بهطور خاص گفتمانهای رقیب در عرصه سیاست خارجی کشور، اثرگذار نبوده تا جایی که در فاصله ۸ ماهه تا خرداد ۱۴۰۰ همه در انتظار نتیجه انتخابات آمریکا هستند.
سناریوهای چهار گانه انتخابات آمریکا و ایران
اگر گفتمانهای سیاست خارجی ایران پیرامون مذاکره یا عدم مذاکره با غرب و بهطور خاص آمریکا را در دوره زمانی پیش از انتخابات ریاستجمهوری مورد بررسی قرار دهیم؛ و با این مفروض که جریان اعتدال نیز در گفتمان سیاسی خود، در رده اصلاحطلبان قرار میگیرد میتوانیم دو گفتمان مقاومت یا مذاکره را استخراج کنیم که نماینده دو جناح سیاسی اصلی در کشور (اصولگرایی و اصلاحطلبی شامل اعتدالیون) نیز هستند. بهطور کلی دو سناریوی محتمل در انتخابات آمریکا در مواجهه با سناریوهای دوگانه انتخاباتی در ایران، تشکیلدهنده یک ماتریس ۲ در ۲ خواهند بود که حاصل آن ۴ سناریوی مختلف خواهد بود. با توجه به تقدم زمانی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و اثراتی که این رخداد میتواند در فاصله ۵ ماهه از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا (۱ بهمن ۱۳۹۹) تا سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران (۲۸ خرداد ۱۴۰۰)، بر فضای اقتصادی و سیاسی کشور داشته باشد، ۴ سناریوی ذیل قابل تحقق هستند: