ما فراموش شده‌ایم؛ در اینجا هیچ دولتی نیست

«آناتولی کورمانائف»، در گزارش ۱۳ ژانویه نیویورک‌تایمز نوشت، در بخش زیادی از این کشور، کارکردها و کارویژه‌های اساسی دولتی مانند حفظ نظم، ترمیم جاده‌ها، خدمات بهداشتی و درمانی و خدمات عمومی متوقف شده است. تنها شاهد بازمانده از وجود دولت در «پارمانا»- یک روستا در سواحل رودخانه اورینوکو که ساکنانش با ماهیگیری امرار معاش می‌کنند- سه معلمی هستند که هنوز در مدرسه حضور دارند اما مدرسه فاقد غذا، کتاب و قلم و حتی ماژیک برای نوشتن روی تخته است. کشیش روستا اولین کسی بود که پارمانا را ترک کرد. با عمیق‌تر شدن بحران اقتصادی، امدادگران، پلیس، پزشکان محلی و چند معلم آنجا را ترک کردند. ساکنان این روستا - که مملو از جرم شده- می‌گویند برای حفاظت از خود به چریک‌های کلمبیایی روی آورده‌اند. «هرمینیا مارتینز» ۸۳ ساله که با داس بزرگی در دست در این منطقه گرمسیری خم شده تا محصولات مزرعه لوبیای خود را درو کند، می‌گوید: «ما فراموش شده‌ایم. در اینجا هیچ دولتی نیست.»

کورمانائف، گزارشگر نیویورک‌تایمز می‌افزاید: یک سال پیش- برای دوره‌ای- به نظر می‌رسید که منتقدان مادورو از فرصت برکناری او برخوردارند. «خوآن گوایدو» رهبر مخالف، بزرگ‌ترین چالش را برای حکومت مادورو تا این تاریخ به وجود آورد چرا که ادعای ریاست جمهوری کرد و به سرعت حمایت ایالات متحده و ۶۰ کشور دیگر را به دست آورد. اکنون به نظر می‌رسد مخالفان مادورو قافیه را باخته‌اند. دولت ترامپ همچنان حامی گوایدو است: روز دوشنبه ۲۳ دی ایالات متحده تحریم‌های جدیدی علیه متحدان دولت مادورو وضع کرد که می‌کوشند مانع رهبری گوایدو بر مجمع ملی شده و بر سر رهبری او مانع ایجاد کنند. با وجود چنین فشاری، دوره زمامداری مادورو «امن و ایمن» به نظر می‌رسد و این تا حدودی به خاطر این است که مادورو توانسته با سیاست‌های خود کاراکاس را تقویت کند. اما اقتصاد – که از مدیریت ضعیف، کاهش صادرات نفتی و صادرات طلا و تحریم‌های خزنده آمریکا در تنگنا قرار گرفته است- وارد هفتمین سال انقباضی و ویرانگر خود شده است.

این رکود پایدار، به همراه عقب افتادگی دولت، باعث شده از بسیاری از زیرساخت‌های کشور غفلت شود. این مساله همچنین باعث از هم گسیختگی ونزوئلا و تقسیم آن به اقتصادهای متفرق محلی شده که فقط پیوندهای اسمی با کاراکاس دارند. تورم افسارگسیخته باعث شده ارزش پول این کشور در برابر دلار، یورو، طلا و دیگر ارزهای کشورهای همسایه به شدت سقوط کند و بی ارزش شود. این ارزها در بسیاری از نقاط ونزوئلا کاربرد یافته است. تهاتر فراوان شده است.

 «آرماندو چاسین»، رئیس فدراسیون دامداران ونزوئلا می‌گوید: «هر منطقه‌ای به روش خاص خود بقای خود را تضمین می‌کند، به بهترین شکلی که می‌تواند. این مناطق اقتصادهای واقعا متفاوتی هستند.» خارج از کاراکاس، شهروندان کشوری که روزگاری ثروتمندترین کشور منطقه آمریکای لاتین بودند، اکنون به شیوه‌های ابتدایی بقا روی آورده‌اند گویی در دوران پیشاصنعتی زندگی می‌کنند. بر اساس یک نظرسنجی از سوی «مرکز رصد خدمات عمومی ونزوئلا» که یک سازمان غیرانتفاعی است، تقریبا نیمی از ساکنان هفت شهر مهم ونزوئلا در معرض قطع روزانه برق هستند و بسیاری هم بدون آب به سر می‌برند.

در پارماندا، سیل سال گذشته تنها جاده موجود که به خارج از شهر می‌رفت را با خود شست و برد و باعث شد این روستا از تحویل و دریافت غذا، سوخت برای برق و بنزین محروم بماند. برای درک بهتر وضعیت، ۴۵۰ ساکن باقی مانده در این روستا با داس‌های بزرگ به پاکسازی مزارع پرداخته، قایق‌های ماهیگیری خود را به آب انداخته و از لوبیای کشت شده خویش به مثابه ارز استفاده می‌کنند. پس از یک دهه ولخرجی پول‌های نفتی، جیب دولت ونزوئلا خالی شده است. بر اساس ارزیابی‌های کنگره تحت کنترل مخالفان و بر اساس داده‌های رسمی و داده‌های برگرفته از صندوق بین‌المللی پول، تولید ناخالص داخلی این کشور از زمانی که مادورو در سال ۲۰۱۳ قدرت را به دست گرفت تا ۷۳ درصد کوچک شده است. دولت که برای پرداخت حقوق میلیون‌ها کارمند خود ناتوان شده است، به روش دیگری روی آورده است آن هم در زمانی که این کارمندان به رشوه، مشاغل جانبی و اعمال نفوذ روی آورده‌اند تا بتوانند چیزکی وارد جیب خود کنند. به گفته «Citizens’s Control»، که یک گروه تحقیقاتی ونزوئلایی است، حقوق رسمی ژنرال‌های ارشد ارتش ونزوئلا ۱۳ دلار در ماه است. در کاراکاس، به بخش خصوصی – که سال‌ها زیر نفوذ دولت سوسیالیستی مادورو و سلفش چاوز رمقی برایش نمانده است- اجازه داده شده که به خاطر کاهش واردات دولتی، شکاف در تولیدات مصرفی را پر کنند.

به محض اینکه کنترل‌های اقتصادی یک شبه از میان رفت، در پایتخت صدها مغازه جدید باز شد که همه چیز ارائه می‌دادند: از ماشین‌های اسپورت وارداتی گرفته تا تراشه‌های ساخت آمریکا. گزارشگر نیویورک‌تایمز می‌افزاید، بار فروپاشی کشور تا حد زیادی بر دوش استان‌های ونزوئلا افتاده جایی که بسیاری از شهروندان کاملا پیوندهای خود را از دولت مرکزی بریده‌اند. مناطق نزدیک به مرزهای ونزوئلا برای بقا به قاچاق و تجارت بینامرزی روی آورده‌اند. شهرهای کشاورزی خیز در درون ونزوئلا غرق در اقتصاد معیشتی شده‌اند زیرا فروپاشی سیستم جاده‌ای [منظور نبود جاده و راه برای دسترسی به مناطق مختلف است] و کمبود بنزین موجب کاهش تجارت داخلی شد. نقاط مهم گردشگری با سرمایه‌گذاری خصوصی و پذیرایی از فرادستان بقا یافته است. فرماندهان نظامی محلی و معدودی از سیاستمداران حزب حاکم که پیوندهای محدودی با مادورو دارند، کنترل سیاسی مناطق دوردست را به دست گرفته‌اند. وقتی مجریان قانون در سطح ملی وجود نداشته باشند، گروه‌های مسلح غیرمنظم و چریکی جای آنها را می‌گیرند که از آن جمله می‌توان به چریک‌های مارکسیستی کلمبیایی، شبه نظامیان سابق دست راستی، باندهای جنایتکار، شبه نظامیان حامی مادورو و گروه‌های بومی دفاع از خود اشاره کرد.

براساس شهادت ده‌ها نفر از ساکنانی که شهادت‌شان ظرف چند ماه گزارش در سه منطقه جمع‌آوری شده است، در درون بخش‌هایی از ونزوئلا، این گروه‌ها اغلب ضمانت اجرای قراردادهای تجاری، مجازات جرائم و حل و فصل طلاق را بر عهده گرفته‌اند.

فروپاشی دولت ونزوئلا در مسیر خود به پارمانا رسیده است؛ روستایی بزرگ که پیش از این رونق بسیاری داشت و روستای ماهیگیران و کشاورزان در دشت‌های مرکزی ونزوئلا بود. واحد پلیس محلی به دلیل کمبود دستمزد در سال ۲۰۱۸ یک روز کار خود را همراه با کارمندان دولتی و امدادگران که برنامه‌های اجتماعی را اداره می‌کردند تعطیل کرد. اندکی بعد، محلی‌ها به دلیل بدمستی و اخاذی گارد ملی، ارتباط آنها را با روستا قطع و آنها را تحت تعقیب قرار داد. رهبران روستا به مناطق اطراف که نزدیک معدن طلا بود و از قضا از سوی چریک‌های کلمبیایی کنترل می‌شد سفر کردند و از آنها خواستند تا در پارمانا پست‌های نگهبانی دایر کنند.

طی دو سال گذشته، چریک‌ها برای حفاظت از خطوط تدارکاتی خود، دزدان دریایی که ماهیگیران پارمانا را تهدید می‌کردند عقب راندند، قایق‌های موتوری آنها را مصادره و تعدادی از این دزدان دریایی را کشتند. «گوستاو لدزما»، مغازه‌دار و کلانتر محلی می‌گوید: «ما در اینجا به اقتدار نیاز داریم.» او می‌گوید چریک‌ها برایمان «نظم به ارمغان آوردند.» به گفته او «آنها یللی تللی نمی‌کنند و وقت را به بطالت نمی‌گذرانند.»