نگاه دیگران (بخش هشتادم)
بینظمی جدید جهانی
برای این نگرانیها هیچ راهحل نهادی یا رویهای نمیتواند وجود داشته باشد. هیچ جرح و تعدیلی در شورای امنیت سازمان ملل تفاوتی در فراهم کردن یک مکانیزمی که قدرت عمل را وامیگذارد ایجاد نمیکند، اگرچه یک شورای امنیت دموکراتیکتر [یعنی شورایی که بیشتر نماینده افکار عمومی جهانی است] میتواند مشاورهها را تسهیل سازد. درغیاب چنین اصلاحی، مشاورهها احتمالا در محیطهای دیگری رخ میدهند: دوجانبه و چندجانبه، رسمی و غیررسمی، با اهداف عمومی و خاص. مشاورهها اغلب بهدلیل تمرکز افراد بر مذاکرات مورد غفلت واقع میشوند. اما بسیاری از مسائل به قدر کافی برای به موفقیت رسیدن مذاکرات «رسیده» و «آماده» نیستند (و ممکن است هرگز هم آماده نشوند). با این حال، مشاورهها میتوانند کار زیادی برای تعمیم درک و تحمل برخی اقدامات خاص انجام دهند. من بحث از این فرآیند را با سه نگرش و نتیجهگیری به پایان میبرم. چندجانبهگرایی اگر بخواهد ترغیبکننده پذیرش یا اتخاذ تعهد حاکمیتی به منزله عنصر اساسی آن چیزی باشد که تشکیلدهنده مشروعیت در این عصر است باید مورد تامل دوباره و بازنگری قرار گیرد.اول، «بهترین شیوههای» چندجانبهگرایی باید به هنجاری برای آن مسائلی تبدیل شوند که عمدتا دربرگیرنده سیاست داخلی هستند اما تاثیری جهانی دارند.
اجلاس اقلیمی پاریس در سال ۲۰۱۵ و ترتیبات موجود در حوزههای مالی و بهداشتی راهی رو به جلو را نشان میدهد. هدف باید واداشتن دولتها به تعهد جهت پذیرش یا اتخاذ بهترین شیوهها در داخل و در حوزههایی باشد که به ناگزیر بر تلاشهای جهانی جهت پرداختن به چالشهای مشترک تاثیر میگذارد. مبارزه با تروریسم و به ویژه اجرای قانون یک حوزه محتمل دیگر است. تعهد، قراردادی نیست؛ ناکامی در اتخاذ یک شیوه خاص یا تحقق هدفی تعیین شده یک عمل برخاسته از عدم انطباق یا ناسازگاری نیست بلکه آشکارا شکستی است برای تحقق آن. هزینه آن هم ممکن است «نام بردن و شرمنده شدن»، یا «کسب رتبههای پایین» و «ارزیابیهای مستقل» باشد. این ممکن است موجب خنثی کردن سرمایهگذاری یا گردشگری شود. به شکل مثبتتر، این رویکرد یاریرسانی برای کمک به دولتهایی که بهدنبال تحقق تعهدات حاکمیتیشان به واسطه آن کاری که در داخل انجام میدهند هستند اما بهدلایلی نمیتوانند آن را ترغیب میکنند.
دوم، وقتی پای تلاشهای چندجانبهگرایانه برای پرداختن به چالشهای جمعی به میان آید، پراگماتیسم و عملگرایی نقش بزرگی بازی خواهند کرد. این یعنی دور یک میز نشاندن نمایندگان آن کشورهایی (و چنانکه در زیر نشان داده میشود، نهادهایی غیردولتی)که در هم تنیدهترین کشورها به هم بوده و برای پرداختن به چالش خاص موجود هم مایل و هم توانمند هستند. این تلاش مهم است نه به این خاطر که بهعنوان «چندجانبهگرایی برنامهریزی شده» [designer multilateralism] توصیف میشود یا «چندجانبهگرایی اختیاری» [multilateralism à la carte]؛ آنچه مهم است این که این تعصب، مدافع انجام گرفتن کار با کسانی است که اهمیت بیشتری دارند.
ارسال نظر