«بی نظمی» جدید جهانی
تمام اینها در سال ۱۹۹۴ به اوج رسید. اگرچه کرهشمالی یک دهه بعدتر به NPT پیوست اما هرگز دنبال کردن تسلیحات هستهای را کنار نگذاشته است. در حقیقت، در سال ۱۹۹۳ «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» (IAEA) – نهادی ناظر که کارش رصد کردن یا نظارت بر انطباق فعالیتهای هستهای با NPT است- کرهشمالی را به نقض تعهدات مربوط به این معاهده متهم کرد. بازرسیها هیچگاه قطعی نبود، تا حدی به این خاطر که اغلب به آژانس دسترسیهای لازم برای اجرای وظایفش داده نمیشد. مقالاتی در این زمینه نوشته شد از جمله مقاله «برنت اسکوکرافت» و «آرنولد کانتر» در واشنگتن پست و مقالهای از سوی خودم در نیویورکتایمز که استدلال میکردند ایالاتمتحده باید دست به حملات پیشگیرانه بزند تا کرهشمالی را از تولید تسلیحات هستهای بازدارد تا زمانی که این کشور اجازه بازرسیهای دائمی و سرزده را بدهد تا جهان خارج اطمینان یابد که این کشور از خطوط مربوطه عبور نکرده است. دولت کلینتون آمادگی اعمال فشار برای اجرای این درخواست را نداشت. در عوض، این کشور وارد مذاکره شد و توافقی با کرهشمالی امضا کرد که آنچه پیونگیانگ مجاز به انجام آنها بود را محدود میکرد درحالیکه رژیم جدیدی از بازرسیها را اعلام میکرد. در اینجا و جاهای دیگر، گزینه قاطعانه عمل نکردن پیامدهایی واقعی و پایدار بهدنبال داشت. کرهشمالی بهطور موثری از زمانی که برای مذاکره نصیبش شد سوءاستفاده کرد و تا حد زیادی از آن به منزله پوششی استفاده کرد که بهواسطه آن بتواند ارتقای توان هستهای را دنبال کند. وقتی کرهشمالی به تسلیحات هستهای دست یافت، موشکافی غیرممکن شد هرچند محتمل است که این کشور در همان زمان یا چند سال بعدتر به آن دست یافته باشد. دههها مذاکره نتوانست این واقعیت اساسی را تغییر دهد. کرهشمالی از سال ۲۰۰۶ چند آزمایش هستهای داشته است. این کشور اکنون یک دو جین بمب هستهای دارد و درحال توسعه موشکهایی است که از قابلیت حمل کلاهکهایی تا هزاران مایل برخوردار است. اجازه داده شد که زمان برای حمله نظامی پیشگیرانهای که میتوانست بیشتر قابلیتهای هستهای موجودِ این کشور را نابود سازد سپری شود. کرهشمالی در عبور از آستانه هستهای تنها نبود. در مورد پاکستان، نگرانیهای عملی ژئوپلیتیک بار دیگر بر این اصل که از تکثیر هستهای به هر قیمتی باید اجتناب شود اولویت یافت. چینیها، پاکستان را به منزله سد استراتژیک در برابر هند میدیدند و بنابراین، مایل بودند تا به تلاشهای هستهای این کشور یاری رسانند. ایالاتمتحده هم به نوبه خود – و از زمان کودتای مهندسی شده شوروی در دسامبر ۱۹۷۹- با پاکستان در افغانستان همکاری نزدیکی داشت؛ از طریق پاکستان بود که نیروهای ضدشوروی (مجاهدین) سازماندهی شده و مسلح شدند. پاکستان مدتها بهدنبال تسلیحات هستهای بود و دستیابی به این سلاحها را برای رساندن خود به پای همسایه بزرگتر و قدرتمندترش یعنی هند ضروری میدید؛ کشوری که پاکستان چند بار با آن وارد نبرد شده و بر سر سرزمینهای مورد مناقشه اختلاف دارند. آزمایش هستهای هند در سال ۱۹۷۴ بیتردید بر آمادگی پاکستان افزود و سرعت این کشور در دستیابی به این تسلیحات را افزایش داد. از طریق کمکهای پنهانی چین، پاکستان به آستانه چنین قابلیتی در نیمه دهه ۸۰ دست یافت؛ یک دهه بعدتر، یعنی در سال ۱۹۹۸، این کشور آشکارا دست به آزمایش تسلیحات هستهای زد آن هم در زمانی که هند هم چنین کرده بود. پاکستان هم آشکارا هستهای شد و به جایگاه کشورهای هستهای دست یافت. ایالاتمتحده تلاش کرد و در آخر شکست خورد یعنی در ایجاد توازن میان همکاری نزدیک با پاکستان در دستیابی به یک هدف (مبارزه با اشغال افغانستان از سوی شوروی) و مخالفت با هدف دیگر (اشاعه هستهای) ناکام ماند. پاسخ همانا بازگشت به تحریمهای اقتصادی و نظامی برای محروم کردن پاکستان از تحقق امیال هستهایاش بود. در حقیقت، تحریمها به بدترین سازش ممکن تبدیل شد. آنها به قدر کافی برای ترغیب پاکستان بهدنبال «نکردن» توسعه تسلیحات هستهای قوی نبودند – شواهد مکفی نشان میدهد که تحریمها میتواند برای محروم کردن کشوری از دنبال کردن آنچه که گمان میکند منافع ملی حیاتیاش است به قدر کافی قوی باشد- اما آنها به بیگانه شدن کشور و رهبری نظامیای کمک کردند که تا حد زیادی نقشی سیاسی در پاکستان ایفا میکردند. تحریمها همچنین این نگاه را تقویت کرد که خارجیها و بهویژه ایالاتمتحده در زمانهای دشوار نمیتوانند از سوی پاکستان مورد اعتماد قرار گیرند و این هم تقویتکننده این نگاه بود که این کشور خودش باید کنترل نیازهای امنیتی خود را به دست بگیرد. این هم به نوبه خود به نفع دستیابی به تسلیحات هستهای استدلال میکرد. امروز پاکستان بیش از ۱۰۰ بمب هستهای و سریعترین زرادخانه هستهای رو به رشد در دنیا را دارد. آنچه بر این نگرانی میافزاید این است که پاکستان یک دولت ضعیف است – مراجع غیرنظامی تنها یک روکش هستند- و مهد خطرناکترین سازمانهای تروریستی است. پاکستان از سابقه کمک به برنامه تسلیحات هستهای کشورهای دیگر هم برخوردار است. این کشور یک رابطه خصومتآمیز با هندوستان هستهای دارد. تمام اینها به این احتمال منجر میشود که تسلیحات هستهای ممکن است موجب یک درگیری شود یا به دست گروههای تروریستی یا غیر مسوول بیفتد. آنچه در اینجا ارزش ذکر کردن دارد این است که اسرائیل، پاکستان و هند هرگز معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای را امضا نکردهاند؛ سندی که نشان میدهد چرا اجماع جهانی بر این بود که تسلیحات هستهای نباید به فراتر از آن ۵ کشور دارنده تسلیحات هستهای گسترش یابد. بیرون ماندن از این معاهده یا استعفا از آن مستلزم هیچ مجازاتی نیست و این همان کاری است که کرهشمالی انجام داد. این به آن معنا نیست که مخالفت با گسترش تسلیحات هستهای غیرواقعی است؛ خیر، بلکه واقعی است. اما آنچه کمتر واقعی است همانا «محدودیت» در هزینههایی است که قدرتهای بزرگ آمادگی پرداخت آن جهت متوقف کردن اشاعه را دارند.
ارسال نظر