بخش شصت و یکم
محرمانههای کرهشمالی
«وفاداران» از میان کسانی جذب میشدند که در کنار کیمایلسونگ میجنگیدند یا از نیروهایی بودند که سوگند وفاداری به او یاد کرده بودند؛ یا اندیشمندان سوسیالیست و انقلابیون بودند یا از کسانی بودند که طی جنگ کره به نفع کرهشمالی میجنگیدند. «دشمنان» کسانی بودند که زمیندار و سرمایهدار بودند؛ یا کسانی که خویشان/ یا پیوندهایی قدرتمند با کرهجنوبی داشتند؛ یا گروههای مذهبی بودند (مانند مسیحیان و شمنیستها)؛ یا توطئهگرانی که با رژیم استعماری قدیم ژاپن همکاری داشتند. «خنثی» کسانی بودند که در میان این دو دسته مذکور قرار میگرفتند. مجموعهای از تحقیقات مفصل در مورد عصر استعمار و فعالیتهای نظامی تمام خویشان مذکر مردم کرهشمالی – کرهشمالی کشوری پدرسالار است با ذهنیتی متاثر از فئودالیسم- انجام گرفت. این نقطه عطف موثری از سیستم سونگبونِ [songbun: منزلت یا جایگاه اجتماعی] طبقهبندی اجتماعی بود که تا امروز هم وجود دارد و بر سرنوشت آحاد افراد در کرهشمالی اعمال نفوذ میکند. متداولترین و دیرپاترین آمارها بیان میکند که ۲۸ درصد از مردم کرهشمالی در طبقه وفاداران قرار دارند، ۴۵ درصد در طبقه خنثیها و ۲۷ درصد در طبقه دشمن. با این وجود، بسیار آسان است که منزلت یا جایگاه اجتماعی فرد به جای ارتقا، تنزل یابد؛ یک اشتباه سیاسی ساده میتواند کل خانواده آن فرد را به طبقه پایین بکشاند. به همین دلیل، برآورد گروه دشمن ممکن است سطح پایین باشد.
اگرچه سونگبون یا همان جایگاه و منزلت اجتماعی اکنون یک سیستم کاملا مستقر است که کل جامعه کرهشمالی را پوشش میدهد اما ضرورتا چیزی نیست که مردم بهصورت روزمره از آن آگاه باشند. دولت به شهروندانش نمیگوید: «آقای کیم، شما فردی دشمن تصور میشوید و بنابراین، دیگر کار خوبی به شما داده نخواهد شد.» در حقیقت، بسیاری از مردم از جایگاه اجتماعی [سونگبون] رسمیشان آگاه نیستند. اینکه با برخی از مردم نسبت به برخی دیگر فقط بر مبنای نسبشان رفتار میشود میتواند در پرتو این مساله طبیعی جلوه کند که کارکرد جامعه کره همواره چگونه بوده است. البته نمیتوان گفت که مردم آن را میپذیرند. با این حال، سونگبون یک سیستم کاملا سازمانیافته است. جایگاه شما در پرونده دولتیتان نمایان است و هرگاه درخواست ارتقا میدهید، درخواست ورود به دانشگاه میدهید یا برای مثال گواهی میدهید، تصمیمگیران مربوطه رتبه سونگبون شما را در نظر میگیرند. با وجود اینکه امروز در کرهشمالی همه چیز تقریبا فروشی است (بهتر است بگوییم که سونگبون یک استثنای نادر است) اما تحقیقات سونگبون [تحقیقات مرتبط با جایگاه و منزلت اجتماعی] بسیار جامع بوده و شامل لایههایی از بوروکراسی میشود: روسای پلیس محلی، مسوولان ثبتنام اقامتی و روسای بخشهای وزارتخانه امنیت خلق همگی باید بر این طبقهبندی توافق کنند و هر چه فرد از نردبان اجتماعی بالاتر رود، مشارکت و مداخله دایره امنیت خلق هم بیشتر خواهد شد.
منزلت اجتماعی بد میتواند به شیوههای بسیار متفاوتی زندگی فرد را متاثر سازد. یک فراری در مصاحبه با ما میگفت که به دلیل سابقه نامطلوبش، در تیم ورزشی ملی انتخاب نشد. ارتش هم اجازه نمیدهد افرادی با منزلت اجتماعی بسیار پایین در آن خدمت کنند. بسیاری از این سخن به میان میآورند رقبایی که با منزلت بهتری متولد میشوند، کسانی که واجد شرایط کمتری هستند را دور میزنند. در واقع، آنها که واجد شرایط کمتری هستند قربانی کسانی میشوند که در خانوادههای با منزلتتری متولد میشوند. به همین ترتیب، فردی که دارای منزلت اجتماعی خوبی است اگر دچار جرم شود، قاضی با لطافت بیشتری با او برخورد میکند تا کسی که دارای چنین منزلتی نیست. بهترین مدارس مملو از دانشآموزانی است که دارای منزلت اجتماعی- خانوادگی خوبی هستند. به دلیل تاثیر اجتماعی طی دو یا سه نسل، سونگبون از ریشههای سیاسیاش فراتر رفته است. اگر منزلت اجتماعی خوبی داشته باشید میتوانید با دیگرانی که منزلت اجتماعی خوبی دارند در مدارس و مراکز کاری عالی کار کرده و درس بخوانید. احتمالا خواهید توانست در یک واحد آپارتمانی نسبتا باکلاس و همراه با دیگرانی که منزلت اجتماعی خوبی دارند زندگی کنید. اقوام و خویشانتان مشاغل خوبی خواهند داشت و بنابراین خواهند توانست نخهای شما را به حرکت درآورده و به شما در صورت وقوع هر مشکلی کمک کنند و تمام اینها برای شما امری طبیعی جلوه خواهد کرد. احتمالا هم با فردی دارای منزلتی مشابه با خودتان ازدواج خواهید کرد. اگر اتفاق بیفتد که عاشق فردی دارای منزلت اجتماعی بد شوید یعنی آن فرد احتمالا فقیرتر از شما و دارای ارزش اجتماعی پایینتر از شما باشد، قطعا موجب مخالفت خانوادهتان خواهد شد. در فرهنگ کرهای، در اکثریت موارد مخالفت والدین مانعی بس بزرگ در برابر ازدواج است [جالب اینکه «کیمکیونگهویی» و «جانگسونگتائک» در این مورد استثنا بودند. جانگ از خانوادهای میآمد که پیشینهای «معمولی» داشت و بنابراین، کیمایلسونگ با ازدواجشان مخالفت کرد. کیمکیونگهویی حرف پدر را رد کرد و در نهایت، کیمایلسونگ با غرغر ازدواج دخترش با یک داماد از طبقه پایین را پذیرفت. در مورد همسر یا همنشین کیمجونگایل یعنی «کویونگهویی» (مادر کیمجونگاون) هم مساله مشابهی بروز کرد. پدر کویونگهویی سالها در ژاپن زندگی میکرد و در کارخانهای کار میکرد که مالک آن وزارت جنگ ژاپن بود. برخلاف «کیمجونگسوک»، مادر کیمجونگایل، تلاشها برای تبدیل «کویونگهویی» به «مادر ملت» با شکست مواجه شد البته تا حدودی بهخاطر پیشینه او در «طبقه دشمن»]؛ این مساله حتی هنوز هم در کرهجنوبی وجود دارد جایی که بیشتر پاسخدهندگان به نظرسنجیها میگویند آنها به حرف والدین شان برای ازدواج با کسی که آنها نخواهند گوش نمیکنند. در هر صورت، بیشتر همسالانتان منزلت اجتماعی مشابه با شما خواهند داشت. بنابراین، فرصت واقعی دیدار و عاشق فردی با منزلت اجتماعی متفاوت شدن کاملا پایین است.
ارسال نظر