آمریکای دوپاره در آستانه انتخابات
به عقیده اکونومیست سیاستهای مسموم دولت فدرال بزرگترین ضعف آمریکاست. این دولت از اقدام در زمینه مسائل واقعی که بر کشور فشار وارد میآورد، همچون مهاجرت و رفاه، اجتناب میورزد. این دولت موجب تخریب اعتماد مردم به دولت و نهادهایش شده و جایگاه دموکراسی آمریکا در خارج از مرزها را متزلزل کرده است. به زعم نشریه اکونومیست، انتخابات میان دورهای آمریکا فرصتی است برای توقف این زوال و حتی آغاز مسیر دشوار اصلاح این امور.
اکونومیست نوشت: گرچه ترامپ آغازگر این تحقیر آمریکا نبوده است، اما او هم مانند سایرین مشتاقانه آن را به آغوش کشیده و بهعنوان میراث خود به اعماق جدیدی تنزل داده است. همه سیاستمداران دروغ میگویند اما دروغهای ترامپ فراوان است. طبق اعلام نشریه واشنگتن پست، او از زمان آغاز ریاستجمهوریاش تاکنون بیش از ۵ هزار بار دروغ گفته است. فریبهای او آنقدر بیباکانه و تاثیرگذار است که بسیاری از حامیانش سخنان او را بالاتر از هر نقدی میدانند، بهویژه آن دسته از فریبهایش که در رسانهها و روبهروی همه مخاطبان مطرح میشوند. این وضعیت برای ترامپ مناسب است، چون هیچکس نمیتواند از او حساب پس بگیرد و او را پاسخگو کند و البته کسی هم باورش نمیکند. اما این وضعیت برای آمریکا فاجعهبار است. از آنجا که از قدرت بحث منطقی در برنده شدن کاسته میشود، دموکراسی نمی تواند درست عمل کند.
ترامپ عامدانه تفرقهانداز است. همه سیاستمداران به دشمنان خود حمله میکنند اما روسایجمهوری این را وظیفه خود میدانند که پس از وقوع یک تراژدی کشور را متحد سازند. فقط ترامپ است که از ماجرای تیراندازی در کنیسه بهعنوان شانسی استفاده میکند تا به رسانهها و دموکراتهایی که از او انتقاد میکردند، حمله کند. چنین تفرقهافکنی اهمیت دارد چون وقتی دشمنانتان افراد بدی هستند، مصالحهای که بنیان همه سیاستهای سالم است، بین احزاب دشوار و تقریبا غیرممکن میشود. البته ترامپ تنها سیاستمداری نیست که در تفرقهاندازی غوطهور شده است، اما در این زمینه به قدرتمندترین و ماهرترین آنها تبدیل شده است. پیش از انتخاب او، بیش از نیمی از دموکراتها به نظرسنجیها گفته بودند که از جمهوریخواهان میترسند و حدود نیمی از جمهوریخواهان هم همین را درباره دموکراتها گفته بودند. پس از آنکه در تابستان گذشته یک نماینده جمهوریخواه کنگره از سوی یک مرد مسلح بیثبات هدف تیراندازی قرار گرفت، بسیاری از دموکراتهای سرشناس نسبت به این ایده که سخنانشان تاثیری در وقوع این، رویداد داشته است، ابراز «خشم» کردند.
با وجود این اما از حادثه تلاش برای بمبگذاری و تیراندازی در کنیسه برای آغاز مجادلهای استفاده کردند درباره میزان مسوولیتپذیری رئیسجمهوری در موضوع تروریسم داخلی. اکونومیست چنین ادامه میدهد: دموکراسی آمریکا عظیم است و چنین طراحی شده است. با وجود این اما نهادهای آن قدم به قدم در حال مسموم شدن با سم دوقطبیشدگی هستند. رسانهها هم به قربانیهای بدبینیهای دو قطب نسبت به یکدیگر تبدیل شدهاند.
این اتفاق اگر نگوییم در بین تهیهکنندگان، بیشک در بین مخاطبان رخ داده است. براساس یک نظرسنجی شبکه سیبیاس که در تابستان انجام شد، تنها ۱۱ درصد از حامیان ترامپ به رسانهها اعتماد دارند درحالیکه ۹۱درصد از آنها به خود ترامپ اعتماد دارند. با این وضعیت چه باید بشود؟ درست به این دلیل که سیاست آمریکا یک شبه به این وضع دچار نشده است، مسیر پیشرو هم باید با قدمهای کوچک برداشته شود. آغاز این مسیر انتخابات هفته آینده است و نخستین قدم دستکم برای مجلس نمایندگان این است که کنترل به دموکراتها منتقل شود. این موضوع به این دلیل مهم است که باید ترامپ مورد نظارت کنگره قرار گیرد. کنگره باید جلسات استماعی را برای بررسی رفتارهای او برگزار کند. جمهوری خواهان مجلس نمایندگان اما تاکنون نتوانستهاند چنین کاری کنند و وظایف قانونی خود را نادیده انگاشتهاند. بیشک آمریکا نمیتواند تنها در یک انتخابات سیاست خود را مرمت کند اما دستکم تعداد آرای بیشتر، احیای حزب جمهوریخواه و یک رئیسجمهوری متفاوت با رویه اخلاقی متفاوت میتواند یک پیشرفت محسوب شود. نتیجه درست انتخابات هفته آینده میتواند این مسیر را هدفگذاری کند.
ارسال نظر