بخش پنجاه و هشتم
افسانه «نوسازی اقتدارگرا»
در قاموس شیجینپینگ «این به نفع مردم آسیاست که از امنیت آسیا حراست کنند.» شباهت در استراتژیهای چین در سطوح منطقهای و جهانی نشان میدهد که تلاشهای منطقهای این کشور ممکن است بهعنوان طلیعهدار یا پیشرو رویکرد چین در دیگر نقاط بهکار رود. در حقیقت، مقامهای چینی بسیاری از آرمانهای اخلاقی و ارزشهای سیاسی استفاده شده در مباحث مربوط به آینده آسیا را برای بحث در مورد دیگر بخشهای جهان بهکار میگیرند.
پکن راههای متفاوتی را برای مدیریت آسیبهای دوجانبهای که به ناگزیر از دنبال کردن رهبری و نفوذ بینالمللی گستردهتر بر میخیزد، آزموده است. در سال ۲۰۰۲، «شی» پیشنهاد «نوع جدیدی از روابط قدرتهای بزرگ» را براساس توافق و رضایت آمریکا با درخواستهای چین در مورد طیفی از مسائل پیشنهاد داد. وقتی این تلاشها با مانع مواجه شد، رسانههای چینی تلاشها برای نامشروع جلوه دادن رهبری بینالمللی آمریکا را افزایش دادند؛ درحالیکه حمایت کشور خود را از تاسیس یک نظم بینالمللی «عادلانه» مورد تصریح قرار دادند. مقالهای در روزنامه Global Times، روزنامه انگلیسی زبانی که در مالکیت People’s Daily قرار دارد، توضیح داد که «چین با جایگاه هژمونیک آمریکا در نظم جهانی موافق نیست.» این مقاله استدلال کرد که چین «فعالانه و عملگرایانه برای ساخت نظم جامع و جدید جهانی کار میکند.» این مقاله تصریح کرد که تامین کالاهای عمومی «بهدنبال تقویت برتری غرب و هژمونی آمریکا نیست؛ در عوض، بهدنبال یک نظم عادلانه و چندجانبه جدید جهانی و یک حکمرانی جهانی واقعی، جامع و مشورتی است.»
تلاش برای تضعیف جذابیت رهبری آمریکا بهعنوان بخشی از تلاش گسترده چین برای بسط و توسعه جذابیت رهبری چین- اگرچه از نظر پکن قابل درک است- رقابت برای [کسب] جایگاه و نفوذ در سطوح منطقهای و بینالمللی را تشدید کرده است. مقامهای چینی انتقاد از جلوههایی از رهبری بینالمللی آمریکا را افزایش دادهاند. شیجینپینگ اولین رهبر چینی از زمان مائو است که آشکارا ائتلافبندیهای آمریکا در آسیا را تقبیح و محکوم کرده است. رسانههای چینی حتی انتقادات سختتری را مطرح کردهاند. در سالهای اخیر، رسانههای رسمی و نیمهرسمی مجموعه تفسیرهای پیوستهای را منتشر کردهاند که رهبری آمریکا را زیرسوال میبرد. یکی از تفسیرهای شینهوا خواستار یک «جهان آمریکاییزدایی شده» شد و ادعا کرد که واشنگتن «از جایگاه ابرقدرتی خود سوءاستفاده کرده و با دگرگونی در ریسکهای مالی آنسوی دریاها، تشدید تنشهای منطقهای و مناقشات سرزمینی و نبرد در جنگهای غیرقابل توجیه [unwarranted wars] تحت پوشش دروغهای راستین [outright lies] مبادرت به تزریق هرج و مرج در جهان کرده است.» تفسیر شینهوا با عنوان «چه کسی درحال به چالش کشیدن نظم بینالمللی است؟» و با اشاره به تشدید رقابت برای [کسب] نفوذ جهانی، ایالاتمتحده را به تخلف از «اصول اساسی مربوط به نظم بینالمللی» متهم کرده است. مقالهای دیگر در «گلوبال تایمز»، روزنامهای ملیگرا که در مالکیت People’s Daily قرار دارد، «از هم پاشیدگی [disintegration] هژمونی آمریکایی» را مورد تحسین قرار داده و ادعا کرد که «هسته تمام تناقضات» در نظام بینالمللی میان دو چیز است: «هژمونی از یک سو و استقلال و خودمختاری از سوی دیگر.» در عوض مقامهای آمریکایی انتقاد از رفتار چین را در بوق و کرنا کردهاند و برخی متخصصان حتی شروع به حمایت از احیای سیاستهای «مهارگونه» [containment-like policies] کردهاند. تعجبی ندارد که ناظران شاهد وخامت در روابط دوجانبه بودهاند.
مقامها و محققان چینی که از این تحولات گوش به زنگ شدهاند در جست و جوی راههایی برای ثبات بخشیدن به روابط هستند. مقامهای چینی تعهد خود به حفظ یک روابط باثبات و همکاریجویانه را تایید کردهاند حتی زمانی که آنها یک بعد رقابتآمیز غیرقابل گریز در روابط را مورد تصریح قرار دهند. پکن همچنین نسبت به مذاکرات و توافقات برای کاهش خطرات محاسبه نادرست رویکرد بازتری را مخابره کرده است. اما محققان چینی نگران آینده روابط هستند. اگرچه آنها ایده «تقابل باز» [open confrontation] با ایالاتمتحده را امری ضرورتا تحریکآمیز و نابهنگام [premature] میدانند اما همچنان در مورد آینده «نامطمئن» هستند. «نیو شینچون» [Niu Xinchun] مخالفت خود را با دنبال کردن نابهنگام قدرت سیاسی و نظامی اعلام و در عوض اصرار کرد که چین بر تبدیل شدن به قدرت اقتصادی متمرکز است و فقط در صورتی که آمریکا از نفوذ سیاسی و نظامی خود برای تهدید توسعه اقتصادی چین استفاده کند، این کشور بر توسعه قدرت نظامی و سیاسی چشمگیر سرمایهگذاری خواهد کرد. در سال ۲۰۱۲، «منگ شیانگ کینگ» [Meng Xiangqing ] معاون مدیر دانشگاه دفاع ملی [NDU ] هشدار داد که چین اکنون در دوره «اصطکاک استراتژیک بالا» [high strategic friction] با ایالاتمتحده و کشورهای پیرامونی است. منگ تخمین زد که خطر ستیز بهشدت افزایش یافته است.
چین احتمالا کدام بخش از نظم را به چالش میکشد؟
ما با توجه به منافع، رفتار و مواضع چین در مورد نظم فعلی بینالمللی – چنانکه رویکرد چین به نظم بینالمللی پساجنگ در دهه آتی نشان خواهد داد- باید بتوانیم ایدهای را شکل دهیم که چین احتمالا چه جوانبی از نظم را به چالش خواهد کشید اگر منابع و فرصت کافی برای انجام این کار را داشته باشد. اگرچه رفتار چین در دریای چین جنوبی موجب نگرانیهایی شده دال بر اینکه ممکن است از این کشور نقش یک کشور «مخرب» یا «ویرانگر» را بسازد- از هنجارهای موجود تخلف کرده، آنها را به چالش کشیده و شاید حتی آنها را واژگون سازد- اما از چین بیشتر بهعنوان «موج سوار» انتقاد شده که از نظم بهره میبرد درحالیکه از پذیرش مسوولیت برای تهیه کالاهای عمومی و دفاع از نظم طفره میرود. در عین حال، بخشهای قبلی نشان میدهد که چین مشارکتکنندهای فعال در بسیاری از نهادهای بینالمللیای است که به آنها پیوسته بوده است. در نهایت، مسیر چین احتمالا ترکیبی است از سه گزینه یا انتخاب: مشارکتکنندهای حامی، موج سوار و ویرانگر. رویکرد این کشور به مسائل خاص احتمالا بازتاب این خصلت پیچیده است.
ارسال نظر