بخش صد و دوازدهم
آفتابپرستهای چشم آبی
شبکههای انجمنهای اصلی NGOهای حقوقبشر (مانند «اتحادیه هلنی برای حقوقبشر»، «عفو بینالملل یونان»)، سازمانهای دولتی (کمیسیون ملی حقوقبشر یا «NCHR» و «بازپرسی یونان»)، انجمنهای فرهنگی (گروههای حقوقبشری و گروه گرایش جنسی؛ خانوادههای رنگین کمانی؛ همجنسگراهراسی در گروه آموزشی)، سازمانهای حامی مهاجران که در حمایت از حقوق آوارگان و پناهجویان فعالند (شورای یونانی آوارگان؛ آژانس آوارگان سازمان ملل در یونان؛ گروه وکلای حقوق مهاجران و آوارگان؛ سازمان بینالمللی مهاجرت) و سازمانهای ضدنژادپرستی (شبکه ثبت خشونت نژادپرستانه؛ جنبش متحد KEERFA علیه نژادپرستی و تهدید نژادپرستانه؛ جوانان رنگین) یک جامعه مدنی فعال و بهشدت پویا خلق کردهاند. فقدان بودجه و ظرفیت سازمانیشان و حفظ یک مبنای نیمه داوطلبانه، بخش مدنی در متن یک استراتژی «کمک اضطراری» کار میکند درحالیکه بودجه عمدتا از بودجههای اروپا گرفته میشود.
مهاجران بهطور فزایندهای طرد شده و با افزایش گفتمان عمومی «نواستحالهگرایانه» و بهشدت بیگانههراس و از جمله سیاست احزاب پوپولیستی راست افراطی بحث شده در بالا مجرم شناخته میشوند. آسیبپذیری، سوءاستفاده، بیعدالتی و نفی شناسایی آنها و فرصتها بسیاری از آنها را به سویی رهنمون میکند که در جستوجوی کسب حمایت از سازمانهای حامی برآیند؛ سازمانهایی که برای حقوقشان و علیه گفتمان عمومی بیگانههراس و اقدامات نژادپرستانه کمپین راه میاندازند. از جمله این کمپینها آزمایش اجتماعی سال ۲۰۱۵ است که از سوی «NGO Action Aid» برای تعیین واکنش مردم، زمانی که آنها شاهد نژادپرستی در خیابانها در روز بینالمللی حذف تبعیض نژادی [International Day for the Elimination of Racial Discrimination] بودند، انجام گرفت. یک نماینده KEERFA (جنبش متحد علیه نژادپرستی و تهدید فاشیستی) به ما گفت که او: «بهشدت نگران افزایش جرائم ناشی از نفرت نژادی [hate crime] در یونان بود که تا حد زیادی مهاجران را هدف میگیرد و تهدیدی جدی بر حاکمیت قانون و دموکراسی مینهد... مقامهای یونانی... [باید] از تمام ابزارهای در دسترس برای مبارزه با تمام اشکال نفرتپراکنی و جرم استفاده کرده و مصونیت برای این جرائم را پایان دهند... از جمله مجازاتهایی بر گروههای سیاسی حامی جرائم مرتبط با نفرت مانند سپیده طلایی.»
در عین حال، سازمانهای جامعه مدنی در حال اقدام علیه بدرفتاری و تخلف از حقوقبشر هستند که در بازداشتگاههایی رخ میدهد که در سراسر یونان به منزله بخشی از سیاست مهاجرتی هماهنگ شکل گرفته و نیز در پاسگاههای پلیس مانند پاسگاهی در منطقه «آگوس پاندلئیموناس»
[Agios Pandeleimonas] آتن که گفته شده سپیده طلایی در آنجا رسوخ کرده است. وکیل دیگری که به جرائم خشن علیه مهاجران میپردازد، میگفت: «قربانیان خشونت نژادپرستانه ترسیدهاند. برخی از آنها افرادی با اوراق [هویتی] رسمی هستند و برخی هم فاقد اسناد قانونی هستند، برخی پناهنده و تعدادی دیگر موسسه هستند. تمام آنچه آنها به آن توجه دارند مرهم نهادن بر زخمهای روحی و جسمی است. آنها میترسند که شکایتشان از مقامات عمومی شود زیرا آنها میترسند مورد حملات بیشتری قرار بگیرند.» جنبشهای ضدنژادپرستی و کنشگران ضدنژادپرست ظاهرا تمایزی میان تنوع و تعداد تجربیات تبعیض نمینهند. در برابر این وضعیت، محققانی مانند لنتین
[Lentin] استدلال کردهاند که صحبت از این موارد عملی نیست: «جنبش متحد/ واحد نژادپرست، حقیقتی که مانع انگیزههای ضدنژادپرستی است؛ در عوض، صحبت از انواع مختلف ضدنژادپرستی، اغلب رقابتی یا حتی متناقض محتمل است که ناهمگونی و پراکندگیاش بازتاب دگرگونی اغلب دردناک جوامع اروپایی از اسطوره تکفرهنگیگرایی به واقعیت تنوع است.»
در یونان، ضدنژادپرستی اغلب بهعنوان یک گفتمان سیاسی قابل انعطاف و خاص مورد استفاده قرار میگیرد تا شامل تجربیات بسیار متفاوتی زیر یک جنبش واحد ضدنژادپرستی شود.
به عبارت دیگر، تفاوت ظریف در عمل، تجربه و ایدئولوژی نهادها و جنبشهای ضدنژادپرستانه در برچسب توخالی «ضدنژادپرستی» گم میشود که زیر آن طرحها و ابداعات متنوعی گروهبندی میشود. برای مثال، کنشگری «گروه حقوقبشر و گرایش جنسی»
Human Rights and Sexual Orientation Group]- که بهطور یکسان در برابر تبعیض جنسی و نژادی حمایت به عمل میآورد- منجر به نسبیسازی تجربه تبعیض شده و نه تنها اجازه میدهد روسا به نمایندگی از هیچ/ تمام موضوعات متنوع سخن بگویند بلکه باعث میشود آنها نتوانند در مورد ماهیت راستین کنشگریشان و نیات سیاسیشان بهصورت مشخص سخن گویند.
ارسال نظر