بخش صد و نوزدهم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی» - ۶ مهر ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
چین در اکتبر ۱۹۶۴ آزمایش تسلیحات هستهای، در اکتبر ۱۹۶۶ تست پرتاب موشکهای میانبرد دارای کلاهک هستهای، در دسامبر ۱۹۶۶ آزمایش اصول طراحی بمب هیدروژنی و در می ۱۹۶۷ تست پرتاب موشکهای میانبرد را بهطور موفقیتآمیزی انجام داد. بنابراین، توسعه تسلیحات هستهای طی دهه اول این برنامه سریع و کارآمد بود. با این حال، در دهه دوم برنامه هستهای چین، انقلاب فرهنگی بهشدت در این فرآیند مداخله کرد.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
چین در اکتبر 1964 آزمایش تسلیحات هستهای، در اکتبر 1966 تست پرتاب موشکهای میانبرد دارای کلاهک هستهای، در دسامبر 1966 آزمایش اصول طراحی بمب هیدروژنی و در می 1967 تست پرتاب موشکهای میانبرد را بهطور موفقیتآمیزی انجام داد. بنابراین، توسعه تسلیحات هستهای طی دهه اول این برنامه سریع و کارآمد بود. با این حال، در دهه دوم برنامه هستهای چین، انقلاب فرهنگی بهشدت در این فرآیند مداخله کرد. برنامه توسعه موشکی، بهطور اخص، بهشدت تحتتاثیر قرار گرفت و بسیاری از طرحهای دیگر هم بهشدت به تعویق افتاد. تنها پس از پایان انقلاب فرهنگی در سال 1967 بود که وضعیت سیاسی در چین به تدریج به وضعیت عادی بازگشت کرد.
در اواخر دهه 80، پس از تاخیر بیش از یک دههای بهخاطر انقلاب فرهنگی، چین قوای هستهای استراتژیک خود را برقرار کرد که عمدتا متشکل بود از موشکهای استراتژیک متحرک و سطح به سطح «سیلو» محور. از آنجا که قوای هستهای چین عمدتا متشکل از موشکهای سطح به سطح در مقیاس نسبتا محدود است، قابلیت بقای آنها بهطور خاص مهم است. در اوایل ژوئن 1960، «کمیسیون نظامی مرکزی» ترتیباتی اتخاذ کرد تا پایگاههایی برای ذخیره و بهکارگیری ایمن موشکها احداث کند و مجموعه کاملی از اصول و دستورالعملهای همراه آن را تعیین کرد. در ژانویه 1966 «چو» رهبران وزارتخانهها و ادارات مربوطه را برای مطالعه ویژه احداث پایگاههای موشکی فراخواند و هدف کلی برای تکمیل ساخت و احداث پایگاه موشکی را تا سال 1970 ترسیم کرد. «ژانگ ای پینگ» که مدیر وقت کمیته علوم و تکنولوژی دفاعی و مدیر وقت دفتر کمیته مرکزی ویژه بود، در اواخر دهه 70 شروع به طرح مجموعهای از ایدههای هدایتگر در مورد قابلیت بقای سیستم تسلیحات هستهای کرد و بر ضرورت افزایش تحرک، پنهانسازی و اختفا، هشدار و قابلیتهای حفاظتی نیروهای موشکی استراتژیک تاکید کرد. براساس این هدایتها و راهنماییها، نیروهای استراتژیک موشکی ساخت و احداث پایگاه و سیستمهای فرماندهی و کنترل مربوطه را افزایش و سرعت دادند و اقداماتی برای بهبود و رفع کمبودها و بهکارگیری تسلیحات هستهای اتخاذ کردند.
بهطور اخص، پروژه «دیوار بزرگ زیرزمینی» ارزش ذکر کردن دارد. همراه با تغییرات در محیط امنیتی چین، «سپاه دوم توپخانه» شروع به اجرای یک پروژه ساختمانی در اواخر دهه 70 برای سایتهای جدید استقرار نیرو کرد: مجموعهای از مراکز بسیار قدرتمند و پنهان تونلمانند که در عمق کوهها ساخته میشد و بهعنوان ذخیرهگاه و سایتهای پرتاب برای نیروهای موشکی استراتژیک بهکار گرفته میشد. این پروژه برخی از جدیدترین فناوریها و روشهای انعطافپذیر را اتخاذ کرد و بهطور چشمگیری قابلیت بقای نیروهای هستهای «زمینی» چین را افزایش داد. پس از آنکه برخی از دانشمندان خارجی دریافتند که موشکهای هستهای زمینی چین در تونلهای زیرزمینی استقرار دارند، شروع به حدس و گمان کردند که چین احتمالا بیش از 3هزار سلاح هستهای مخفی شده در زیر زمین دارد. این حدس کاملا بیاساس بود. در واقع، بررسی برخی دستورات رهبران چین و اقدامات ساخت و ساز برای پایگاههای موشکی طی دهه 60 و 70 نشان میدهد که این نوع اقدامات بهشدت پنهانکارانه و آرایش نیرو و برخی اقدامات خاص مربوط به تقویت پایگاهها استراتژیهایی بودند که برای بهبود قابلیت بقای موشکهای استراتژیک زمینی تدوین شده بودند. از آنجا که چین دارای تعداد محدودی تسلیحات هستهای است، این اقدامات برای تضمین حد مشخصی از قابلیت بقا ضروری است و مناطق دوردست کوهستانی این کشور تا حد زیادی میتواند برای آنها مورد استفاده قرار گیرد. اگر چین واقعا بیش از 3 هزار سلاح هستهای را در آن زمان توسعه داده باشد، نیازی به این پنهانکاریها نبود.
در مجموع، دستورالعملهای چین برای بهکارگیری نیروهای هستهای عبارت است از پنهانکاری، امنیت و تحرک و نیازی نیست طی دوران صلح سطح بالایی از هوشیاری اتخاذ شود. چنین رویکردی، با استراتژی هستهای چین منطبق است و به این کشور اجازه میدهد تا سطح بالایی از امنیت را حفظ کند. این نتیجهگیری آسان است که چین استراتژی دفاعی بازدارندگی را دنبال میکند. این کشور براساس نیروهای محدود هستهای با قابلیتهای مکفی برای وارد آوردن ضربه تلافیجویانه هستهای و کارآمد به جای قابلیتهای جنگی به بازدارندگی دست مییابد. براساس این رهنمود استراتژیک، احداث قوای هستهای چین مبتنی است بر اهداف دستیابی به قابلیتهای تلافی هستهای، پایبندی به اصل «زرادخانه کوچک اما کارآمد» و تاکید بر قابلیت بقا و امنیت. چین به عمد مقیاس و نوع تکنولوژیهایی را که در استراتژیهای هستهای جنگی آمریکا و روسیه (و نیز پیش از آن شوروی) مورد نیاز است دنبال نمیکند مانند بهکارگیری طیف متنوعی از تسلیحات هستهای به تعداد زیاد با قابلیت دقت پیشرفته و نگهداشتن هشدار سریع هستهای در سطح بالا.
مولفههای تاثیرگذار بر توسعه تسلیحات هستهای و استراتژی پاسخ
بهطور کلی، مولفههایی که بر توسعه زرادخانه هستهای دولت تاثیرگذار است عبارتند از: رهنمودهای استراتژی هستهای، ساز و کارهای تصمیمگیری، قابلیتهای اقتصادی داخلی و تکنولوژیک، تهدیدات بیرونی و فرآیند کنترل سلاحهای هستهای بینالمللی. از زمان پایان جنگ سرد و بهویژه در قرن 21، تغییرات عظیمی در محیط استراتژیک بینالمللی رخ داده است. خود چین نیز تغییرات بسیاری را از سر گذرانده و با تغییرات ناآشنایی در ساخت قوای هستهایاش در عصر جدید مواجه بوده است. در این چارچوب، این سوال که آیا الگوی توسعه و جهت/ مسیر نیروهای هستهای چین تغییرات بسیاری را از سر خواهد گذراند یا خیر، به مسالهای مهمتر از قبل تبدیل شده است. درحالحاضر، اگرچه اقتصاد چین به سرعت بهبود یافته است و قدرت ملیاش بهشدت فزونی یافته اما استراتژی کلان این کشور برای اتخاذ مسیر توسعه صلحآمیز همچنان دست نخورده است. هیچ تغییر اساسیای در دیدگاههای رهبران دولتی و جامعه استراتژیک در مورد ماهیت خاص تسلیحات هستهای یا نقش تسلیحات هستهای درامنیت ملی بهوجود نیامده است. تصمیم گیران همچنان به ماهیت دفاعیای پایبندند که در این استراتژی هستهای مورد تاکید قرار گرفته است، که نشان میدهد هیچ تغییرات اساسیای در استراتژی توسعه تسلیحات هستهای «کوچک اما کارآمد» چین وجود نخواهد داشت.
ارسال نظر