آرمان سلیمی (پژوهشگر مسائل خاورمیانه)
بخش آخر

در نگاهی دقیق، این سناریو را می‌توان به‌عنوان راهبرد اصلی ایران در بحران سوریه ارزیابی کرد که با عنوان راه‌حل سوری-سوری مطرح شده است. واقعیت آن است که طی سال‌های اخیر همواره مقام‌های سیاسی ایرانی بر پایان بحران سوریه از طریق سیاسی -نه نظامی- و واگذاری تعیین نظام سیاسی به شهروندان سوری تاکید داشته‌اند. برای نمونه حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران در گفت‌وگو با شبکه ان‌بی‌سی در مهر 1395 تصریح می‌کند: «باید بدانیم بحران سوریه راه‌حل نظامی ندارد و مشکلات مردم سوریه باید مسلما از طریق سیاسی حل شود، فقط از طریق سیاسی. همچنین رهبری این کشور باید از سوی مردم تعیین شود.»

علاوه بر روحانی دیگر مقامات سیاسی ایران نیز بر همین موضوع تاکید داشته‌اند. در همین ارتباط، علی شمخانی دبیر شورای‌عالی امنیت ملی در تاریخ 14 شهریور 1396 تاکید می‌کند: «پایبندی همه طرف‌ها بر راه‌حل سوری - سوری و رعایت حق انتخاب مردم این کشور در تعیین سرنوشت خود بدون دخالت خارجی، زمینه را برای تسریع در رسیدن به نتیجه و خروج از بحران فراهم می‌سازد.» بیان این اظهارات به نوعی مبتنی بر عدم دخالت قدرت‌های خارجی و واگذاری آینده سیاسی سوریه به شهروندان این کشور است که می‌توان آن را راه‌حل دموکراتیک دانست.

در مجموع، این سناریو که کاملا باید براساس معادلات میدانی و مذاکرات مستقیم میان تمامی بازیگران انجام بگیرد در سه سطح دارای اهمیت بوده و نیازمند بازخوانی است.

سطح اول) سازش در سطح منطقه‌ای

بدون تردید مهم‌ترین سطح برای تحقق سناریوی واقع‌بینانه را می‌توان با توجه به نقش بازیگران منطقه‌ای موردتحلیل قرار داد. در واقع، مجموع روند تحولات اخیر کشور سوریه نشان‌داده که پایان کامل بحران به نفع یکی از طرفین یا محورهای بحران ممکن نیست. در همین راستا نیز شاهد نوعی عقب‌نشینی کشورهای عربستان و ترکیه از مواضع سرسختانه خود در دشمنی با نظام سیاسی حاکم بر کشور سوریه و بشار اسد هستیم.

در حقیقت، مقام‌های سیاسی آنکارا و ریاض در نتیجه تغییر گسترده در معادلات به این اقناع رسیده‌اند که هیچ نیروی پیروز یک‌جانبه‌ای در بحران سوریه وجود نخواهد داشت و تنها از طریق یک اجماع بزرگ است که بحران در کشور سوریه می‌تواند حل‌وفصل شود. در این زمینه باید تعیین تکلیف آینده نظام سیاسی و روند تحولات به شهروندان سوری سپرده شود و حتی شاید کشور سوریه نیازمند دورانی از گذار سیاسی یا دوران انتقال باشد. به این معنی که در این دوران، سیاست‌مداران این کشور در ارتباط با نوع نظام سیاسی چه در قالب حکومت متمرکز یا حکومت فدرال به توافق برسند. در واقع، تنها تصمیمی که شهروندان سوری اتخاذ کنند، می‌تواند مرجع پذیرش قدرت‌های منطقه باشد که این امر نیز مستلزم واقع‌بینی و توافق نسبی میان قدرت‌های منطقه‌ای ایران، ترکیه و عربستان است.

سطح دوم: سازش در سطح بین‌المللی

علاوه بر سطح منطقه‌ای، در سطح بین‌المللی نیز برای محقق شدن سناریوی واقع‌بینانه یعنی انتقال دموکراتیک و تدریجی قدرت در سوریه، نقش کشورهای آمریکا و روسیه بسیار ضروری است. این دو کشور نیز در ماه‌های اخیر سیگنال‌هایی را مبنی بر نرمش در مواضع خود نشان داده‌اند و به‌طور حتم در آینده نیز مجبور خواهند شد روند تحولات را به شهروندان سوری بسپارند. تنها در این حالت است که می‌توان آینده سوریه را در قالب نظامی دموکراتیک متصور شد. البته باید در نهایت منافع و حوزه نفوذ هر یک از دو طرف واشنگتن و مسکو در آینده سوریه به رسمیت شناخته شود.

سطح سوم: سازش میان بازیگران داخلی درگیر در بحران

علاوه بر سطح منطقه‌ای و بین‌المللی، سازش بازیگران در سطح داخلی نیز از اهمیتی بسیار حیاتی برخوردار است. در واقع، بازیگران داخلی مهم‌ترین نقش را در آغاز تحقق سناریوی واقع‌بینانه ندارند اما در پایان و به سرانجام رساندن این سناریو به‌طور حتم مهم‌ترین نقش را ایفا خواهند کرد. واقعیت آن است که در شرایط کنونی پیش از آنکه نیروهای داخلی بتوانند به‌صورت مستقل وارد مذاکره با یکدیگر شوند، نیازمند صدور مجوز از سوی قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی‌ هستند که آنها را مورد حمایت قرار می‌دهند. روند معادلات کنونی نشان می‌دهد که در آینده بحران سوریه بازیگران درگیر و مشروع باید با توجه به سهمی که در معادلات میدانی در اختیار دارند، نسبت به انتقال قدرت و ترسیم نظام سیاسی آینده سوریه به توافق برسند. در این میان، تنها مساله‌ای که حتمی به‌نظر می‌رسد، این است که به‌طور حتم در سوریه آینده شاهد کاهش تمرکز حکومتی و سانترالیسم خواهیم بود.