بخش صد و نهم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی» - ۲۶ شهریور ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
رهبران چین باور دارند که کلید خلع سلاح ابتدا پذیرش اقداماتی است مبتنی بر این دیدگاه که تسلیحات هستهای ذاتا تسلیحاتی غیرانسانی و کشتار جمعی هستند و نباید نقش اساسی در امنیت ملی یا استراتژی نظامی هیچ کشوری ایفا کند. به همین دلیل، دولتهای هستهای باید ابتدا به توافقی برای محدود کردن نقش تسلیحات هستهای دست یابند و بهویژه متعهد شوند که تحت هیچ شرایطی از آنها استفاده نمیکنند. اگرچه شرایط هنوز به آنها اجازه انجام چنین کاری نمیدهد اما دولتهای هستهای لااقل باید الزام آغازگر نبودن را بپذیرند و متعهد شوند که از این تسلیحات استفاده نکرده یا تهدید به استفاده از آنها علیه کشورهای غیرهستهای یا مناطق عاری از سلاح هستهای نخواهند کرد.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
رهبران چین باور دارند که کلید خلع سلاح ابتدا پذیرش اقداماتی است مبتنی بر این دیدگاه که تسلیحات هستهای ذاتا تسلیحاتی غیرانسانی و کشتار جمعی هستند و نباید نقش اساسی در امنیت ملی یا استراتژی نظامی هیچ کشوری ایفا کند. به همین دلیل، دولتهای هستهای باید ابتدا به توافقی برای محدود کردن نقش تسلیحات هستهای دست یابند و بهویژه متعهد شوند که تحت هیچ شرایطی از آنها استفاده نمیکنند. اگرچه شرایط هنوز به آنها اجازه انجام چنین کاری نمیدهد اما دولتهای هستهای لااقل باید الزام آغازگر نبودن را بپذیرند و متعهد شوند که از این تسلیحات استفاده نکرده یا تهدید به استفاده از آنها علیه کشورهای غیرهستهای یا مناطق عاری از سلاح هستهای نخواهند کرد. از نظر چین، تعهد به آغازگر نبودن هم باعث ایجاد اعتماد متقابل میان دولتهای هستهای میشود و هم موجب ایجاد یک «گام اول» مهم و به آسانی قابل دستیابی بهسوی خلع سلاح هستهای میشود.
وقتی بیل کلینتون، رئیسجمهور اسبق آمریکا در ژوئن 1998 از چین بازدید کرد، چین تلاش سختی کرد تا او را ترغیب کند موافقتنامهای میان آمریکا و چین امضا شود تا این دو کشور آغازگر استفاده از تسلیحات هستهای علیه یکدیگر نباشند اما آمریکا از انجام این کار خودداری کرد. با این حال، هر دو طرف در نهایت به توافقی دست یافتند که یکدیگر را با تسلیحات هستهای هدف قرار ندهند. همزمان، چین در میان دولتهای غیرهستهای بهعنوان یک کشور هستهای مسوول شهرت یافت که از تمام دولتهای هستهای میخواهد که بهطور غیرمشروط تضمینهای مثبت و منفی به تمام دولتهای غیرهستهای ارائه دهند و یک ابزار قانونی بینالمللی را به مذاکره بگذارند تا این مساله را تا حد امکان تضمین کنند. تعهد پیوسته چین به آغازگر نبودن و تلاش این کشور برای تعمیم این سیاست بهطور غیرقابل پرسشی به کاهش تهدیدات هستهای و ارتقای خلع سلاح هستهای کمک کرده است. دانشمندان چینی همچنین باور دارند که کاهش استفاده از تسلیحات هستهای موثرترین راه برای دستیابی به خلع سلاح هستهای جهانی است. «لی بین»، «سان شیانگلی» و دیگر دانشمندان اعلام کردهاند که رسیدن به یک اجماع بینالمللی در مورد آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای روش موثری برای کاهش سودمندی آنهاست. یک کشور به دنبال کاهش استفاده از تسلیحات هستهای با انگیزههای ضعیفی برای دنبال کردن توسعه این تسلیحات مواجه میشود. بنابراین، بهطور اساسی فرآیند خلع سلاح هستهای در گسترهای جهانی را ارتقا میبخشد.
آغازگر نبودن و شفافیت محدود هستهای
تعهد آغازگر نبودن چین همچنین به این معنا است که این کشور نمیتواند سیاست شفافیت کامل هستهای را بپذیرد. از آنجا که چین میتواند فقط پس از متحمل شدن ضربه هستهای دست به ضد حمله بزند، قابلیت بقای نیروهای محدود هستهایاش برای اطمینان و اعتبار سیاست آغازگر نبودنش حیاتی است. به این ترتیب، چین هرگز نمیتواند همچون سایر قدرتهای هستهای در مورد تکنولوژی هستهایاش شفافیت داشته باشد. تا زمانی که چین زرادخانه هستهای خود را در سطحی حداقلی در آینده نگاه دارد، حد خاصی از ابهام مورد انتظار است. با این حال، این مساله شفافیت هستهای به منبع یکی از انتقادهای عمده تبدیل شده که دولتهای هستهای دیگر در مورد سیاست هستهای چین ابراز کردهاند.
برخی کشورها بهصورت دلبخواهانه ابهام فنی یا عملیاتی چین را به نقد کشیدهاند و منظور آنها ظاهرا این است که چین به عمد قابلیت هستهای خود را پنهان کرده است؛ آنها حتی این را به سطح استراتژیک منتقل کرده و از آن بهعنوان شاهدی برای نیت مبهم در پس استراتژی هستهای چین استفاده میکنند. در واکنش، چین باید با اعتماد به نفس وضعیت را توضیح دهد و این انتقادات را آنگاه که لازم است پاسخ دهد یا رد و تکذیب کند. با وجود این رد و تکذیب و پاسخ اما افزایش شفافیت نظامی به معیار مهمی برای افزایش اعتماد متقابل میان کشورها بهویژه در میان نیروهای مسلح شان تبدیل شده است. شفافیت به افزایش اعتماد و شفاف کردن تردیدها کمک میکند و همچنین میتواند به چین برای ادغام بهتر در جامعه بینالمللی کمک کند. دولت چین و دانشگاهیانش باید تحقیق روی مساله شفافیت را تقویت کرده و توازن مناسبی میان پاسداری از اسرار نظامی ضروری و بهبود شفافیت در برابر طرفهای خارجی بیابند.
چشمانداز سیاست آغازگر نبودن
چند دهه است که دولت چین تغییری در موضع خود درباره آغازگر نبودن غیرمشروط در استفاده از تسلیحات هستهای بهوجود نیاورده است و در واقع، این سیاست را در مواقع مختلف بینالمللی مورد تایید مجدد قرار داده است. با این حال، این سیاست اغلب مورد سوال است و از لحاظ بینالمللی مورد چالش. رسانهها و دانشمندان غربی - که بر افکار عمومی نفوذ دارند- اعتبار و اهمیت این سیاست را کوچک میشمارند. در جهان امروز، در جایی که غرب هنوز ضرورتا گفتمان بینالمللی را قاببندی میکند، صدای چین ظاهرا کم و ضعیف است. بنابراین، نقطه نظر منحصر به فرد چین در مورد آغازگر نبودن، شناسایی درستی از سوی جامعه بینالمللی به دست نیاورده است چه برسد به اینکه بخواهد به نگاه جریان ساز جهانی تبدیل شود. در چین، سیاست آغازگر نبودن کم و بیش شامل اسرار دولتی مهم است. بنابراین، امکانپذیر نیست که یک گفتمان عمومی سراسری را در مورد آن در این زمان به راه اندازد.
با این حال، تعداد اندکی از صداها در جامعه آکادمیک شروع به پرسش در مورد سیاست آغازگر نبودن کردهاند. منافع داخلی چین به ناگزیر متعددتر شده است زیرا چین وارد دورهای از توسعه اقتصادی سریع، اصلاح و بازگشایی شده است و صداهای متفاوت در جامعه آکادمیک اشتیاق سرسختانهای را برای ابراز خود شکل داده است. این یک تحول طبیعی است. طی این دوره اصلاحی، فرآیند تصمیمسازی دولتی به سوی دموکراتیکسازی حرکت کرده است؛ تجمیع و گردآوری خرد تودهها منجر به سیاستهای علمیتر و عالمانهتری شده که حمایت گسترده عمومی را به دنبال داشته است. بهطور کلی، چالشهای برخاسته از داخل چین در برابر سیاست آغازگر نبودن مجموعه مسائلی را مطرح کرده است: اینکه آیا این سیاست منسوخ شده یا نیاز به اصلاح و بازسازی دارد یا اینکه باید ترک شود. بهطور کلی، سه فرضیه ظهور کرده است.
ارسال نظر